نگاهی به فصل فرهنگی و اجتماعی لایحه بودجه 1402 شهرداری تهران
بودجهای برای یک قشر خاص
بودجه فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در لایحه بودجه سال 1402 رشد قابلتوجهی داشته است؛ موضوعی که مورد انتقاد گروهی از کارشناسان شهری است که معتقدند اولویت امروز تهران تقویت ناوگان حملونقل عمومی است و از سوی دیگر، برخی از فعالان حوزه شهری هم از توجه به موضوعات فرهنگی و اجتماعی که همیشه در بودجه به آن بیمهری میشود، استقبال میکنند.
بودجه فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در لایحه بودجه سال 1402 رشد قابلتوجهی داشته است؛ موضوعی که مورد انتقاد گروهی از کارشناسان شهری است که معتقدند اولویت امروز تهران تقویت ناوگان حملونقل عمومی است و از سوی دیگر، برخی از فعالان حوزه شهری هم از توجه به موضوعات فرهنگی و اجتماعی که همیشه در بودجه به آن بیمهری میشود، استقبال میکنند.
حجت نظری عضو شورای پنجم شهر تهران درباره فصل فرهنگی و اجتماعی لایحه بودجه 1402 شهرداری تهران که این روزها در شورای شهر تهران در حال بررسی است به «شرق» میگوید: افزایش اعتبارات فرهنگی و اجتماعی شهر تهران را چه به لحاظ عددی و چه به لحاظ درصد سهم حوزه فرهنگی و اجتماعی از کل بودجه شهر باید به فال نیک بگیریم. این اتفاق بسیار مبارکی است. ما در دوره پنجم خیلی تلاش کردیم که این اتفاق بیفتد، اما متأسفانه نتوانستیم آن را محقق کنیم. بارها شاهد این بودیم که در لوایح بودجه، کاهش چشمگیری نسبت به اعتبارات حوزه پیشنهاد میشد و البته در شورا تا حدی ترمیم میشد، اما باز هم به میزانی که حق مطلب بود، نمیرسیدیم و تلاشهایمان ناقص باقی میماند.
او ادامه میدهد: از سه شهرداری که در دوره پنجم روی کار آمدند، دو شهردار لایحه بودجه را به شورا فرستادند؛ یعنی اولین بودجه را آقای نجفی فرستاد و آقای افشانی در زمان تصدی مسئولیتش هیچ لایحه بودجهای ارسال نکرد و آقای حناچی نیز سه لایحه بودجه را به شورا ارسال کرد.
متأسفانه این چهار لایحه بودجه از جنس فرهنگی و اجتماعی نبود و نسبت به این حوزه بیمهری زیادی اتفاق میافتاد. بنابراین از اینکه به حوزه فرهنگی و اجتماعی توجه زیادی در دوره ششم شده بسیار خوشحالم، اما به نظر میرسد در اینکه سرجمع بودجه به چه شکلی هزینه خواهد شد و به چه شکل بین حوزههای مختلف اجتماعی و فرهنگی توزیع میشود، جای نگرانی وجود دارد. از این بابت که شاهد این هستیم که توزیع بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی با سلایق شهروندان تهرانی تطابق کمتری پیدا کرده و نحوه هزینهکردها و محل هزینهها به نوعی تقسیم و برنامهریزی میشود که صرفا بر اساس سلیقه یک جریان خاص از شهروندان تهرانی که شاید در تهران اکثریت نباشند، توزیع میشود. این نوع هزینهکرد جای نگرانی دارد. پولهایی که دارد هزینه میشود، عوارضی است که شهروندان تهرانی پرداخت میکنند و باید تمام سلیقههای شهروندان در بودجه نمایندگی شود، اما از این بابت که پیشبینی نمیشود این اتفاق بیفتد، باید قدری نگران بود.
او درباره اینکه به نظر میآید تمرکز بودجه فرهنگی و اجتماعی بیشتر به سمت مسائل اجتماعی است نیز توضیح میدهد: شاید خیلی بد نیست که بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی در حوزه اجتماعی متمرکز شده، اما در بسیاری از مواقع در حوزه اجتماعی، سراغ درمان میرویم. برای مثال یکی از وظایف شهرداری این است که به حوزه معتادان متجاهر ورود میکند و در این حوزه اقداماتی انجام میدهد. اما خیلی حواسمان به این نیست که این امر اجتماعی میتواند با هزینهکرد در حوزه فرهنگی و مشخصا در حوزه ورزش شاید بهنوعی پیشگیری شود. اتفاقا باید به حوزه فرهنگی جدیتر پرداخته شود. ما در شهر تهران آنچنان که باید به ورزش شهروندی بها نمیدهیم. لااقل در یک سال و نیم اخیر چندان دیده نشده که ورزش شهروندی در اولویت فعالیتهای شهرداری تهران و مشخصا معاونت فرهنگی و اجتماعی دیده شود. یا در حوزه میراث فرهنگی و داشتههایی که تهران دارد و میتواند برای خود شهرداری هم درآمد پایدار ایجاد کند و... باید گفت کمتر به آنها پرداخته شده و بیشتر تمرکز به حوزه اجتماعی رسیده است.
این عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای پنجم شهر تهران ادامه میدهد: با توجه به اینکه شالوده بودجه نسبت به دورههای گذشته کاملا تغییر کرده باید قدری هم صبر کنیم و ببینیم آیا در یک سال آتی رویکرد مجموعه مدیریت شهری نسبت به حوزه اجتماعی و فرهنگی به نسبت یک سال و نیم گذشته بهتر خواهد شد یا خیر.
نظری درباره اینکه بیشتر برنامههای فرهنگی در حوزههایی مانند ترویج برخی تفکرات است یا برنامههای همایشمحور و مناسبتمحور نیز توضیح داد: اگر فعالیتها در حوزه اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران، ریشهدار، اصیل و بر اساس خواست شهروندان و همینطور بیشتر جنس سرمایهای باشد، اتفاقات بهتری در شهر رقم خواهد زد. متأسفانه در خیلی از مواقع شاهد این هستیم که پروژههایی که در حوزه فرهنگی و اجتماعی به تصویب میرسند، عمدتا جنس هزینهای دارند. حتما این هزینهکردها لازم است و برخی از نیازهای شهر را هم پوشش میدهد؛ اما واقعیت این است که اگر ما میخواهیم برای شهروندان تهرانی کارهای بهتر و ماندگارتری انجام دهیم، باید تلاش کنیم فعالیتهایمان بیشتر جنس تولید سرمایهای داشته باشند تا جنس هزینهای. ضمن اینکه تأکید میکنم این نوع برنامهها هم ضروری است و جاهایی اجتنابناپذیر؛ اما اگر تمرکز را بهجای فعالیتهای هزینهای، به بحث تولد سرمایهای بگذاریم، حتما نتیجه بهتری خواهد داشت و در کوتاهمدت و میانمدت منافع بیشتری به شهر و شهروندان خواهد رسید.
او درباره حذف جزئیات کمک به انجمنهای فرهنگی و اجتماعی در بودجه سال 1402 شهرداری تهران هم میگوید: ردیفهای کمک از گذشته هم در بودجه شهرداری مشخصا در حوزه فرهنگی و اجتماعی وجود داشتند، اما این ردیفهای کمک معمولا خیلی جزئی و شفاف بود و مشخص بود که قرار است این کمک به کدام انجمن یا مؤسسه یا نهاد اختصاص پیدا کند و همه آنها را معاونت فرهنگی و اجتماعی به شورای ارائه میکرد و توجیه آن را هم مطرح میکرد که به چه دلیل مثلا باید به این انجمن یا مؤسسه یا نهاد کمک بشود. وقتی عناوین را کلی کنیم، خب این نظارتپذیری و شفافیت را کم میکند و بهطور طبیعی شهروندان و جامعه تخصصی نمیتوانند دقیق نظارت کنند که چه میزان بودجه به کدام شخص حقیقی یا حقوقی پرداخت شده است. همه اینها احتمال فساد را افزایش میدهد. اتفاقا باید از رفتاری که آقای احمدینژاد نسبت به بودجه کل کشور داشت، پرهیز کرده و تلاش کنیم بودجه هرچه مفصلتر نگارش شود و به تصویب برسد تا شهروندان بهعنوان ولینعمتان همه خدمتگزاران کشور بیشتر و بهتر در جریان امور قرار بگیرند تا آنها بتوانند راحتتر و دقیقتر نظارت کنند تا هر راه احتمالی برای فساد بسته شود.
او درباره افزایش اعتبار سازمان فرهنگی و هنری هم میگوید: من به جرئت میتوانم بگویم که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران ثروتمندترین نهاد فرهنگی کشور است. بر اساس داراییهایی که این سازمان در شهر تهران دارد، بهراحتی میشود این ادعا را مطرح کرد که این نهاد بسیار نهاد متولی است و منطقا وقتی شما این اندازه دارایی از اموال شهر و شهروندان تهران در اختیار این سازمان گذاشتید، آن سازمان باید بتواند خودگردان باشد و باید بتواند از همه این ثروت و داراییای که در اختیارش گذاشته شده، از قضا ارزش افزوده ایجاد کند.
این به آن معنا نیست که ما انتظار داشته باشیم که ما از فعالیتهای فرهنگی بخواهیم سوداگری کنیم و نگاه اقتصادی صرف داشته باشیم؛ به این معناست که باید اقتصاد فرهنگ را بفهمیم و تلاش کنیم تا اقتصاد در فرهنگ نقش داشته باشد و بتوانیم از قضا برای جامعه فرهنگی نقش محرک برای بهبود وضعیت فرهنگی ایجاد کنیم. با همه داراییهایی که سازمان فرهنگی و هنری دارد، معمولا انتظار از شورا و شهرداری دارد که باز هم برای جبران هزینههای راهبری به آنها کمک صورت بگیرد.
ما در دوره پنجم در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی این موضوع را مطرح کردیم که اگر بناست شورا و شهرداری به این سازمان کمک کنند، اولا نیاز به این است که بتوانند در مدیریت و سیاستگذاری در این سازمان نقش بیشتری داشته باشند که هیچوقت محقق نشد و بهطور طبیعی وقتی ما با سازمانی مواجه میشویم که این سازمان از هیئت امنا و هیئتمدیرهای تغذیه فکری میشد و مدیریت شهری کمترین نقش را در آن داشت، بهطور طبیعی نمیتوانستیم انتظار داشته باشیم که مدیریت شهری هم در موضوعات مختلف در این سازمان همراهی داشته باشد.
وی ادامه میدهد: ما بارها و بارها از دوستان خواستیم سازمان فرهنگی و هنری هم مانند معاونت فرهنگی و اجتماعی گزارش عملکرد سال جاریاش را به کمیسیون ارائه کند و ثانیا در مورد برنامههایی که در سال آینده دارد هم به کمیسیون توضیح دهد و ثالثا نسبت به هر آن چیزی که دارد اعم از داراییها، نیروی انسانی و موضوعات دیگر که ممکن است عیان و آشکار هم نباشد به کمیسیون گزارش کند و کمیسیون بداند چه میزان بودجه بابت چه چیزهایی دارد به این سازمان میدهد. بااینحال، مقاومتها زیاد بود، ولی بهطور کلی من معتقدم این سازمان با همه داراییهایی که دارد، نباید دست نیاز به سمت مدیریت شهری دراز کند و اگر هم جایی به هر دلیلی این نیاز به وجود آمد، همه آن چیزی را که دارد و همه آن چیزی را که میخواهد بهصورت شفاف در اختیار مدیریت شهری قرار دهد و این تعامل کاملا باید دوسویه شکل بگیرد.
او درباره مأموریتهای مشابهی که در ردیفهای بودجه فرهنگی و اجتماعی است، مانند نکوداشت مناسبتهای ملی-مذهبی، اجرای برنامههای
فرهنگی-هنری و... هم میگوید: این موضوع از گذشته در شهرداری سابقه داشته. در بسیار موارد متأسفانه فعالیتهایمان همپوشانی دارند و در هیچ دورهای هم اقدام جدی برای کمکردن موازیکاری در مدیریت شهری صورت نگرفته است. اقدامهایی صورت گرفته، اما اینکه بگوییم این اقدامها مؤثر و جدی بوده، به نظرم تا الان این اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل ما معمولا بهخصوص در حوزه فرهنگی و اجتماعی شاهد این هستیم که بعضی از کدپروژهها و ردیفها، عناوینی مشابه ردیفهای دیگر دارند و بعضا حتی در اجرای هم میبینیم که یک اقدام مشخص توسط چند بخش در حوزه فرهنگی و اجتماعی انجام میشود. برای مثال شما مکرر میبینید که ما در حوزه فرهنگی و اجتماعی، سرفصلها و ردیفهای مربوط به آموزش شهروندی داریم. اساسا خود مجموعه شهرداری یک اداره کلی به نام آموزش شهروندی دارد که کارش همین است، اما میبینید در کنار آن در اداره کل سلامت، در کنار آن مثلا در سازمان مدیریت پسماند، در کنار آن در سازمان مدیریت بحران و در خیلی جاها هم ردیفهایی برای آموزش شهروندی وجود دارد.
ممکن است این آموزشها تخصصی باشد که آن قابل درک است؛ اما در بسیاری از مواقع ردیفها و کدپروژههایی وجود دارند که کاملا آموزشهای عمومی و غیرتخصصی هستند و بهراحتی میشود همه اینها را تجمیع کرد و در اختیار همان اداره کل آموزش شهروندی قرار داد که متأسفانه این اتفاق تا الان
رخ نداده است.