هشدار وزرای سابق و اسبق آموزش و پرورش درباره ماجرای مولدسازی در نامهای به سران قوا
آموزش را فقیرتر نکنید
ماجرای مولدسازی ظاهرا به این زودیها نمیخواهد خیال کارشناسان و دستاندرکاران را آسوده بگذارد. فروش مازاد داراییهای دولت، آنهم با شرایطی که در چند وقت گذشته موجی از انتقادهای کارشناسی را کلید زده، به احتمال زیاد یکی از معدود راهکارهای موجود برای برطرفکردن گرهها و چالههای مالی اقتصاد است؛ اما پرسش صاحبنظران این است که با چنین کیفیتی که برای اجرای مولدسازی تعریف شده و از سوی دیگر با فروش داراییهایی که احتمالا نسلهای آینده به آن نیاز خواهند داشت، آیا میشود واقعا امیدوار بود مولدسازی پرحاشیه بتواند گرهی از مشکلات باز کند؟
ماجرای مولدسازی ظاهرا به این زودیها نمیخواهد خیال کارشناسان و دستاندرکاران را آسوده بگذارد. فروش مازاد داراییهای دولت، آنهم با شرایطی که در چند وقت گذشته موجی از انتقادهای کارشناسی را کلید زده، به احتمال زیاد یکی از معدود راهکارهای موجود برای برطرفکردن گرهها و چالههای مالی اقتصاد است؛ اما پرسش صاحبنظران این است که با چنین کیفیتی که برای اجرای مولدسازی تعریف شده و از سوی دیگر با فروش داراییهایی که احتمالا نسلهای آینده به آن نیاز خواهند داشت، آیا میشود واقعا امیدوار بود مولدسازی پرحاشیه بتواند گرهی از مشکلات باز کند؟ این نکتهای است که وزرای اسبق آموزش و پرورش با بررسی جریان مولدسازی در آموزش و پرورش به آن اشاره کردهاند. این مدیران سالهای گذشته میگویند: «زمینها و ساختمانهای آموزشی، در حقیقت میراث ذیقدر گذشتگان برای امروز و آینده آیندهسازان ایران اسلامی است. لذا هیچگاه، هیچ دولتی، حق تصرف آنها را ندارد؛ آنهم در شرایطی که در آینده با رشد جمعیت دانشآموزی، قطعا با کمبود فضای آموزشی و به تبع آن با پدیده نامطلوب مدارس چندشیفته روبهرو خواهیم شد». آنها درواقع میگویند که راهبرد فوق بعید نیست پرتگاه دوبارهای از فقر در جایی نظیر آموزش و پرورش ایجاد کند که عواقبش نسلهای آینده را درگیر خواهد کرد. هرچه هست، بیگمان نمیشود از چالشهای کارشناسی گذشت. ایکاش اجراکنندگان مولدسازی نیز بتوانند در عملکرد این طرح، پاسخهای مناسبی برای پرسشهای موجود داشته باشند. نامه وزرای سابق آموزشوپرورش به سرای قوای سهگانه را بهعنوان یک هشدار برای مولدسازی در حیطه آموزش و پرورش در ادامه بخوانید:
سران محترم قوای سهگانه جمهوری اسلامی ایران
با اهدای سلام و ادای احترام؛
گاه، ضرورت تسهیل و تسریع در تبیین یک امر مهم، ما را بر آن میدارد تا با پرهیز از حواشی، مستقیم بر روی متن ماجرا متمرکز شویم.
و اینک اینجانبان، وزرای ادوار آموزش و پرورش، اِذن آن میخواهیم تا بدون مقدمه وارد موضوع خطیری شویم که اخیرا تحت عنوان «مولدسازی داراییهای دولت»، در جلسه سران قوا به تصویب رسیده است.
صرف نظر از قانونی یا غیرقانونی بودن این توافق، به دلیل عدم اطلاعرسانی جامع، جاذب و بهنگام و ظاهرا محرمانهبودن آن، توجه شما عزیزان را درخصوص اِعمال این تصویب ناصلاح و تصمیم ناصواب در حوزه حساس و البته رنجور آموزش و پرورش، به نکات کلیدی و قابل تأمل ذیل جلب میکنیم:
یکم_ بر مبنای کدام ملاک علمی و مبتنی بر کدام معیار عقلی، فضاهای آموزشی و پرورشی و نیز زمینهای متعلق به دستگاه عظیم تعلیم و تربیت، مازاد تشخیص داده میشوند و مشمول فروش میگردند؟
مطابق با یافتههای متقن پژوهشی، ضروری است مدارس به فضای بازی، آزمایشگاه، کارگاه، اتاق معلمین، سالن اجتماعات و... مجهز باشند. این در حالی است که اکثریت قریب به اتفاق فضاهای موجود آموزشی کشور، فاقد این امکانات بوده و سرانه فضاهای مذکور به ازای هر دانشآموز در ایران، از میانگین جهانی پایینتر است!
شایان ذکر میدانیم در زیر نظام «فضا و تجهیزات» سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سرانه فضا برای دوره ابتدایی، بیش از بیستوپنج مترمربع و برای دوره متوسطه، بیش از چهل مترمربع برای هر دانشآموز منظور شده است.
و حال، پرسش اساسی این است:
چه میزان از مدارس کنونی کشور، واجد شرایط فوق هستند؟
چنانچه نیک بنگریم، به نیکی در خواهیم یافت، امروزه نهتنها فضای مازاد نداریم که در حال و آینده نهچندان دور، با کمبود فضاهای آموزشی، پرورشی و... مواجه هستیم!
دوم_ زمینها و ساختمانهای آموزشی در حقیقت میراث ذیقدر گذشتگان برای امروز و آینده آیندهسازان ایران اسلامی است. لذا هیچگاه، هیچ دولتی، حق تصرف آنها را ندارد. آنهم در شرایطی که در آینده با رشد جمعیت دانشآموزی، قطعا با کمبود فضای آموزشی و به تبع آن، با پدیده نامطلوب مدارس چندشیفته روبهرو خواهیم شد (و این یعنی همان خاطرات تلخ دهه شصت و هفتاد).
سوم_ ساختوساز مسکن در مناطق ۲۱ و ۲۲ در تهران و سایر شهرهای بزرگ و تبدیل کاربری زمینهای آموزشی به مسکونی، مسئولین آموزش و پرورش را با مضیقه نبود زمین برای احداث مدرسه برای فرزندان ساکنین آنها مواجه میکند!
چهارم_ به همت والای مردم مشتاق و مشفق که اوج مشارکت آنها در قالب خیرین مدرسهساز تجلی یافته، تا میزان محسوسی، کمبود فضای آموزشی جبران شده است؛ ولی در عین حال، هنوز در گوشه و کنار کشورشاهد مدارس دوشیفته هستیم!
کوچکترین تردیدی نیست فروش فضاها و زمینهای نهاد نهالپرور آموزش و پرورش (اعم از دولتی و خیری) بهشدت بر کمیت و کیفیت مشارکت مردم نیکاندیش و نیکوکار در ساخت مدرسه، اثر کاهنده داشته و موجب ازدسترفتن این سرمایه زاینده ملی، یعنی جامعه خدوم خیرین مدرسهساز خواهد شد!
پنجم_ در صورت فروش زمینهای آموزشی در آینده، مضاف بر مشکل ساخت که امروز با آن مواجه هستیم، مشکل لاینحل نبود زمین نیز افزون بر آن خواهد شد.
ششم_ اساسا فروش زمین آموزشی، اشتباهی بزرگ، و فروش بدون تغییر کاربری آنها که در حقیقت نوعی خامفروشی میباشد، همان اشتباه بزرگتر و استراتژیکی است که تنها خروجی آن، فَربهکردن دلالان از سویی و نحیفنمودن تَن تکیده نهاد تعلیم و تربیت از سوی دیگر است!
هفتم_ میزان قابل توجهی از زمینها و فضاهای آموزشی فاقد سند مالکیت است.
در واگذاری این زمینها و فضاها چگونه عمل خواهد شد؟
هشتم_ در رابطه با املاک و زمینهای روستاهایی که خالی از سکنه میباشد، لازم است آییننامه خاصی تدوین و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش برسد.
نهم_ بعضی از مسئولین اعلام کردهاند درآمد حاصل از فروش املاک، صرفا در امور عمرانی آموزش و پرورش هزینه میشود که تجربیات نافرجام پیشین، همگی نشانگر آن است که در عمل چنین نمیشود! لذا روشن نمایید ضمانت اجرائی چیست؟
دهم_ امر آموزش و پرورش، یک امر حاکمیتی و به تبع آن، نهاد آموزش و پرورش نیز یک نهاد حکومتی است و جای تأسف و تأثر است که فروش املاک، از امر ظریف آموزشوپرورش و نهاد ضعیف آن آغاز شده است!
در پایان، اینجانبان، دولت را از واگذاری فضاها و زمینهای آموزشی، ابتدا بهجد بر حذر داشته و چنانچه اصرار بر انجام آن وجود دارد، قویا متذکر میگردیم قوانین و مستندات محکمی از قبل وجود دارد که میتوان با رجوع و استناد به آنها، اقدام خردمندانهتری صورت پذیرد و درآمد حاصل از فروش، مشخصا و مؤکدا در خزانه... واریز شده و انحصارا صرف توسعه، تجهیز و نوسازی فضاهای آموزشی و پرورشی شود، ولاغیر. پیشاپیش از بذل عنایت و اعمال حمایتهای اصولی شما غایت قدردانی را داریم.
وزرای سابق و اسبق آموزشوپرورش
سیدکاظم اکرمی، سیدمحمد بطحایی، مرتضی حاجی، محسن حاجیمیرزایی، فخرالدین احمدی دانشآشتیانی، علیاصغر فانی.