درباره بهمن محصص به بهانه تولد 92سالگیاش
در آن جمع کوچک
بهمن محصص یگانه بود. فارغ از کارهایش بهعنوان نقاش، طراح و مجسمهساز، او جزء آن جمع معدودی است که خیلی زود در جرگه روشنفکران قرار گرفت و با وجود اقامتهای کوتاهش در تهران نامش همواره بر سر زبانها ماند.
حافظ روحانی
بهمن محصص یگانه بود. فارغ از کارهایش بهعنوان نقاش، طراح و مجسمهساز، او جزء آن جمع معدودی است که خیلی زود در جرگه روشنفکران قرار گرفت و با وجود اقامتهای کوتاهش در تهران نامش همواره بر سر زبانها ماند.
در سالهایی که هنوز به واسطه پیکرههای ناقصالخلقه یا مینوتورهایش به شهرت نرسیده بود، در ایتالیا در میان جمعی رشد کرد که بعدتر به مهمترین چهرههای هنری و روشنفکر مبدل شدند. این روزها و به مدد همهگیری اینترنت و تمایل به جستوجو در آرشیوها حتی به تجربیاتش بهعنوان دوبلور در ایتالیا هم دست یافتهایم و صدایش را در قالبی کاملا متفاوت شنیدهایم. در تهران دهه 1340 هم خیلی زود بر صدر نشست و احترام دید. ترجمههایش خیلی زود بر شهرت و آوازهاش افزودند؛ از کالوینو گرفته تا ژنه و حتی آشنایی و رفتوآمدهایش نزد نیما یوشیج همگی مدارکی بود تا او را در آن جمع کوچکی قرار دهد که روشنفکران بانفوذ دهه 1340 نام داشتند. شاید به همین دلیل بود که یکی از نخستین فیلمهای مستند با تمرکز بر روی یک نقاش درباره او ساخته شد؛ «چشمی که میشنود» ساخته احمد فاروغی قاجار که به سال 1346 ساخته شد و در نهایت آنچنان برای همگان جذاب بود که در واپسین سالهای حیاتش موضوع فیلمی دیگر قرار گیرد؛ «فیفی از خوشحالی زوزه میکشد» ساخته میترا فراهانی در سال 1389.
بهمن محصص آنچنان مورد توجه بود که در میان آن معدود هنرمندان معاصر ایران قرار گیرد که کتابی دربارهاش تألیف شده؛ «بهمن» نوشته آرمان خلعتبری، انتشار 1396. آنچنان محبوب بود که در نظرسنجی مجله حرفه: هنرمند به سال 1393 در صدر فهرست محبوبترین هنرمندان ایران بنشیند و آنچنان نامش در جهان پرآوازه شد که در سال 2021 به رکورد فروش یک میلیون پوندی برسد؛ آن هم نه در یک حراجی محلی یا تخصصی هنر خاورمیانه بلکه در میان هنرمندان بزرگ مدرن و معاصر در حراجخانه بونامز لندن.
بهمن محصص در روزی از روزهای اوایل مرداد ماه سال 1389 در رم درگذشت. مرگش انگار آنچنان خبر مهمی بود که نشریات تخصصی و حتی غیرتخصصی به یادش شمارههای ویژهای منتشر کردند و هنوز در سالگرد تولد یا مرگش کسانی هستند که دربارهاش بنویسند و از اهمیتش بهعنوان هنرمندی بنویسند که تکرو بود و تندخو و در تمام طول سالهای حیاتش که توأم با نوعی تفرعن و انزوا بود، زبانی بصری را خلق کرد که امروزه بسیار بیشتر از خیلی از همنسلانش مورد توجه قرار بگیرد و خواهان پیدا کند. بهمن محصص روزی در همین روزهای اوایل اسفند ماه در رشت به دنیا آمد و انگار مقدر بود که به یکی از بزرگترین چهرههای فرهنگی این کشور تبدیل شود و آنقدر بر سر زبانها افتاد که در میان آن جمع کوچکی از هنرمندان ایرانی قرار بگیرد که میتوان هنرمندان جهانی خواند.