به یاد دکتر رضا یوسفیان
«اقیانوس آرامی» که از میان ما رفت
جمعه نوزدهم اسفند است، یارای گرفتن قلم را به دست ندارم. برای خبری که هرگز تحمل شنیدنش را نداشتم و باورش غیرممکن! دکتر رضا یوسفیان به ملکوت اعلی پیوست! خدای من چطور ممکن است!
![«اقیانوس آرامی» که از میان ما رفت](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/9gEe88oZ3uru/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKEV5h7Ci8kTIzR1Mn1cG1lA,,/Dr_182.jpg)
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
محمدرضا(میثم) سعیدی
جمعه نوزدهم اسفند است، یارای گرفتن قلم را به دست ندارم. برای خبری که هرگز تحمل شنیدنش را نداشتم و باورش غیرممکن! دکتر رضا یوسفیان به ملکوت اعلی پیوست! خدای من چطور ممکن است! مدتها با سرطان دستوپنجه نرم میکرد. هر وقت با او صحبت میکردم، مطمئن بودم که او سرطان را از پا درمیآورد! اما گویا کتاب تقدیر در جای دیگری نوشته میشود. او را از دهه 70 در متن جنبش دانشجویی ایران و نمایندگی مجلس میشناسم. او یکی از بهترین مردان مخلص و بیریای این سرزمین بود. دکتر رضا یوسفیان وقتی دبیرستان بود راهی جبهه برای دفاع از میهن شد و در ایام جنگ به اسارت عراقیها درآمد. شش سال اسارت! تحت اذیت، آزار و شکنجه! این رزمنده ایثارگر پس از آزادی از بند اسارت وارد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز شد. خیلی زود آزادی و عدالتخواهی و پیگیری حق و حقیقت او را تبدیل به نماینده دانشجویان کرد و شد عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز و علوم پزشکی. سالها در صحن دانشگاه مدافع حقوق دانشجویان و دانشگاه و مردم بود. او یکی از هادیان سرفراز و پرافتخار جنبش دانشجویی ایران در دهه 70 شمسی بود. بهزودی به واسطه تحولات دهه 70 افتخار نمایندگی مردم شیراز را در مجلس ششم به دست آورد. به واسطه صبر و تحمل که زیر شکنجههای ارتش صدام در اسارت پیدا کرده بود، او را «اقیانوس آرام» خطاب میکردیم؛ هرچند ظاهرش آرام بود اما در عمل او نهاد ناآرام مجلس ششم بود برای دفاع از حقوق اساسی ملت. همواره طرف مردم بود و بسیار کتاب میخواند و ایضا برخوردار از تفکر انتقادی و استراتژیک. او به واسطه اسارت در عراق به چندین زبان مسلط بود و به همین دلیل فردی توانمند در کمیسیون سیاست خارجی. استوار و پایدار تا آخر ایستاد و خم به ابرو نیاورد و اسیر چرب و شیرین دنیا نشد. آرزویش توسعه و پیشرفت ایران بود و از وضعیت کنونی برای مردم بسیار ناراضی. پس از ردصلاحیت در مجلس هفتم، مجددا راه کسب علم و دانش را طی کرد و متخصص جراحی زانو شد و به خلق خدا خدمت میکرد. رضا برای نسل من یک اسطوره است، یک قهرمان. هرگز از سابقه ایثارگری و آزادگی برای منافع دنیوی خود پوستین ندوخت، حتی یک بار هم بر زبان نیاورد که چه هزینه سنگینی را در عنفوان جوانی بهویژه در ایام اسارت پرداخته است. او وقتی لازم بود ردای ایثارگری بر تن کرد و روز دیگر در قامت سیاستمدار مصلح دفاع از حقوق ملت و آزادی و در ایامی دیگر ردای تخصص را. در هر جایگاهی که قرار گرفت، درخشید. رضا را بسیار دوستش میداشتم و بارها به او گفتم ما تا آخر تاریخ به امثال او بدهکاریم که با فداکاری جان و عمرشان را فدای راه دفاع از وطن کردند. رضا شخصیتی چندبعدی و پرظرفیت داشت و برخوردار از روحی بلند! دکتر یوسفیان مسئلههای امروز و فردای ایران را هوشمندانه و عمیقا فهمیده بود و با دغدغه سخن میگفت. او کنشگری اجتماعی، ایثارگری فرهیخته و متخصص، صادق، بیریا، مخلص، دلسوز و اخلاقی، متعهد، کمادعا، شوخطبع و حر، صبور و حقطلب بود که زودهنگام از میان ما رفت. آرام جان همه ما رفت! روحش شاد و قرین رحمت.