آغازی دیگر برای دوران همکاریهای سازنده منطقهای
امروزه یکی از مهمترین محورهای اختلاف بین جریانهای سیاسی رقیب در کشور، اختلاف درباره نحوه تعامل با جهان و چگونگی اثرپذیری اقتصاد ملی از این تعامل است.
ناصر ذاکری-کارشناس اقتصادی: امروزه یکی از مهمترین محورهای اختلاف بین جریانهای سیاسی رقیب در کشور، اختلاف درباره نحوه تعامل با جهان و چگونگی اثرپذیری اقتصاد ملی از این تعامل است. در یک سوی این میدان، سیاسیونی موضع گرفتهاند که جدیترین وظیفه دولت و دولتمردان را تأمین رفاه و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان میدانند و از اینرو به تعامل مثبت با جهان بهعنوان یک ضرورت انکارناپذیر برای تحقق هدف توسعه اقتصادی میاندیشند؛ اما جریان سیاسی رقیب در سوی دیگر میدان چندان معتقد به ضرورت تعامل مثبت با جهان نیست و ادعا میکند حتی بدون آن نیز میتوان هدف رشد اقتصادی و ارتقای کیفیت زندگی را محقق کرد. در آذرماه سال 94 سعید جلیلی یکی از مدافعان سرسخت دیدگاه دوم اعلام کرد کشورمان بدون تعامل مثبت با جهان و پذیرفتن الزامات برجام میتواند 200 میلیارد دلار درآمد صادراتی کسب بکند؛ پس چه ضرورتی دارد که هزینه تعامل مثبت را بهصورت پذیرش شروط محدودکننده بپردازیم؟ مشابه همین ادعا را در سخنان و نوشتههای بسیاری از فعالان سیاسی همسو با دیدگاه دوم میتوان یافت. ماجرای حمله به سفارت عربستان در دیماه همان سال یکی از وقایع مهمی بود که از یک سو تأثیر زیادی بر مناسبات خارجی کشورمان گذاشت و از سوی دیگر به جروبحثهای فراوانی میان حامیان فکری دو دیدگاه رقیب دامن زد. در همان ایام مسئولان دولت یازدهم به تقبیح این ماجرا پرداخته و آن را اتفاقی مشکوک با هدف تخریب فضای سیاست خارجی کشور معرفی کردند. در مقابل روزنامه کیهان با تیتری ویژه به حمایت از این تهاجم پرداخت و آن را عامل پاکشدن دامان کشورمان از ننگ رابطه با عربستان دانست اما همانگونه که انتظار میرفت، این ماجرا بهانه کافی برای ترویج اندیشه باطل ایرانهراسی به دست دشمنان کشور داد. هرچند بدون این اتفاق مشکوک هم روند تحولات در میدان سیاست خارجی در مسیر نادیدهگرفتن اندیشه تعامل مثبت با جهان بود اما بیتردید این واقعه توانست بهتنهایی اثری عمیق از خود برجای گذاشته و تصویری منفی از کشورمان در افکار عمومی جهان ایجاد کند. به این ترتیب با گذشت هفت سال از آن واقعه، ارزش واقعی پول ملی کشورمان در مقابل دلار بیش از 13 برابر کاهش یافت و لطمه سنگینی به اقتصاد ملی و بهویژه معیشت خانوارهای کمدرآمد و طبقه متوسط وارد آمد. اما اینک انتشار خبر توافق ایران و عربستان با وساطت چین خبری خوشحالکننده است. صرفنظر از سؤالات و ابهاماتی که درباره ماجرای حمله و حمایت برخی سیاسیون و رسانهها از آن و عدم برخورد جدی با مسببان آن و همچنین مسیری که تا مرحله رسیدن به این توافق مهم طی شده است، این توافق میتواند سرآغاز عصری جدید در مناسبات منطقهای کشورمان باشد. اصلاح مسیر تعامل با کشورهای منطقه نقطه شروع مناسبی برای ترسیم مسیر تعامل با جهان است. دشواریهای اقتصادی که در سالهای گذشته در میدان اقتصاد برای کشورمان پدید آمد، بهتدریج جمع بیشتری از سیاسیون و دولتمردان واقعبین را به این باور رهنمون میشود که برخلاف ادعای برخی نظریهپردازان گرفتار توهم، باید بازنگری جدی در نگاه خود به سیاست خارجی داشته باشند. گسترش همکاری بین کشورهای منطقه علاوه بر آثار عمیق فرهنگی و سیاسی خود، میتواند مقدمات شکوفایی و رشد اقتصادی را برای منطقه به ارمغان بیاورد؛ زیرا اقتصادهای منطقه از جهات متعدد مکمل هم هستند و میتوانند مزیتها و فرصتهای فراوانی را برای همدیگر خلق کنند. بااینحال باید دانست دشمنان ایران که در سالهای گذشته با ترویج کابوس ایرانهراسی منافع فراوانی به جیب زده و پروژه یارگیری سیاسی-نظامی خود را با موفقیت پیش بردهاند، آرام نخواهند نشست و با استفاده از اهرمهای فشار خارجی و ایادی داخلی خود برای تخریب مجدد روابط ایران با کشورهای منطقه تلاش خواهند کرد. همانگونه که چین بهعنوان یکی از بزرگترین مشتریان نفت خلیج فارس که به تنهایی 14 درصد نفت جهان را مصرف میکند، هرگز به گسترش تنش در این منطقه حساس و تحمیل بحران به بازار نفت رضایت نمیدهد و از هر ابزاری برای بازگرداندن آرامش به منطقه استفاده میکند، سایر بازیگران بزرگ جهانی نیز اهداف و برنامههای خود را در منطقه دنبال میکنند و خواهند کرد. از اینرو لازم است دولتمردان و کلیه فعالان سیاسی با هر سلیقه سیاسی، عزم خود را جزم کنند تا فرصتی برای میدانداری به عناصر مشکوکی که مأموریت تخریب روابط ایران را با کشورهای منطقه عهدهدار شدهاند، داده نشود. برای جروبحث درباره اینکه بالارفتن از دیوار سفارت عربستان تا چه میزان ضرورت داشت، یا چرا نباید با عاملان این حادثه مشکوک برخورد جدی قانونمدارانهای صورت میگرفت، یا اینکه چه میزان از خسارت اقتصادی تحمیلشده به کشورمان در طول سالها گذشته متأثر از میداندادن به عناصر مشکوک (یا در بهترین حالت متوهم) است، فرصت زیاد است و اینک زمان دفاع سرسختانه از منافع ملی و نه منازعات بیفایده سیاسی است.