ماهیت و حدود فرمانروایی سیاسی
«فلسفه سیاسی» کتابی است از جین همپتن که سالها پیش با ترجمه خشایار دیهیمی به فارسی منتشر شده بود و اخیرا چاپ تازهای از آن در نشر نو منتشر شده است.
شرق: «فلسفه سیاسی» کتابی است از جین همپتن که سالها پیش با ترجمه خشایار دیهیمی به فارسی منتشر شده بود و اخیرا چاپ تازهای از آن در نشر نو منتشر شده است. جین همپتن یکی از فیلسوفان سیاسی برجسته معاصر بود که در سال 1996 بهطور ناگهانی در 41 سالگی درگذشت. او استاد فلسفه دانشگاه آریزونا بود و از او به جز این کتاب، کتابهای ارزشمند دیگری در زمینه فلسفه سیاسی بهخصوص درباره مسئله قرارداد اجتماعی و رضایت باقی مانده است که میتوان به کتاب «هابز و قرارداد اجتماعی» و نیز مقالاتی درباره تاریخ اندیشههای سیاسی، اخلاق، فلسفه اخلاق، نظریه انتخاب عقلانی و نظریات فمینیستی اشاره کرد. همپتن در این کتاب چند پرسش اساسی مطرح کرده: یک جامعه چگونه باید باشد تا بتوان آن را جامعه سیاسی نامید؟ جوامع سیاسی چگونه سر برمیآورند؟ چرا باید این جوامع را از نظر اخلاقی مشروع دانست؟ ملاک و معیار ما برای تمیز جامعه سیاسی خوب از جامعه سیاسی بد چیست؟ مردم در این جوامع چگونه به هم پیوند مییابند؟ اینها سؤالهایی هستند که نویسنده میگوید مشغله فیلسوفان سیاسی را شکل میدهند و به اعتقاد او پاسخ این سؤالها را نمیتوان صرفا با بررسی کارکردهای روزبهروز جوامع موجود فراهم آورد. او میگوید فیلسوفان سیاسی باید از سطح توصیف صرف فراتر بروند و درگیر تحلیل مفهومی و نظریهپردازی اخلاقی شوند تا بتوانند پاسخهای ممکن را صورتبندی کنند. تا امروز اکثر (اما نه همه) پاسخهای پیشنهادی همچنان محل بحث و جدل هستند. به این ترتیب میتوان گفت که فلسفه سیاسی درباره جوامع سیاسی است و حول این سه نقطه کانونی شکل میگیرد که جوامع سیاسی چه هستند، کدام صورتهایشان توجیهپذیرند و باید چه باشند. هدف این کتاب آنطورکه نویسنده در مقدمهاش نوشته، آشناکردن دانشجویان فلسفه سیاسی هم با خود سؤالها و هم با پاسخهای گوناگون است که فیلسوفان از دوران یونان باستان تاکنون به این سؤالها دادهاند. هدف این است که کتاب نقشه قلمرو فلسفی در این ناحیه و راهنمایی برای فهم اندیشهها و نوشتههای فیلسوفان سیاسی بزرگی باشد که آثارشان پستی و بلندیهای مفهومی این نقشه را به وجود آورده است. او میگوید که این کار به کمک تعقیب دو مسئله جامع انجام میگیرد: نخست، ماهیت فرمانروایی سیاسی که موضوع بخش اول کتاب است و در فصلهای یک تا سه به آن پرداخته شده؛ و دوم، دامنه یا محدوده فرمانروایی سیاسی زمانی که به درستی به کار گرفته میشود که موضوع بخش دوم کتاب است و در فصلهای چهار تا شش پیجویی میشود. همپتن این توضیح را هم داده که چون دامنه ارزیابی کتاب گسترده است، ضرورتا باید از پرداختن به جزئیات بسیاری از اندیشهها و آثار فلسفی که طرح شده دوری میکرده است. او میگوید نوشتن چنین کتابی با دو مشکل مربوط به هم روبهرو بوده است: «نخست مشخصکردن اینکه چه چیزی را باید در آن گنجاند و دوم مشخصکردن اینکه موضوعات انتخابی را چگونه باید سازمان داد. ما نویسندگان اینگونه کتابهای کلی مانند نقاشهایی هستیم که از ما خواسته شده باشد منظرهای فوقالعاده وسیع و پیچیده را نقاشی کنیم. محدودیت جا و زمان اقتضا میکند که فقط برخی از قسمتهای منظره را ترسیم یا با جزئیات ترسیم کنیم و این بدان معناست که عدهای در شگفت خواهند شد که چرا قسمتهای دلخواه آنها از این منظره ترسیم نشده یا فقط طرحی از آن به دست داده شده است، و چرا قسمتهای دیگر با چنین جزئیاتی ترسیم شدهاند». همپتن با ارائه این توضیحات به طرح این نکته میرسد که در این کتاب دست به انتخاب زده و کوشیده عناصری از سنت فلسفی سیاسی را برگزیند که در عمل ثابت شده اهمیت پایداری دارند. او سراغ طرح مسائلی در فلسفه سیاسی معاصر رفته که به احتمال زیاد برای نسل بعدی فیلسوفان در نظریهپردازیشان اهمیت خواهند داشت. با این حال او خود به محدودیت دیگری در نوشتن کتابهایی اینچنینی اشاره کرده و نوشته: «در کتابی از این دست، هرقدر هم که نویسنده تلاش کند، باز مسائل جالبی در نظریات سیاسی برجای خواهند ماند که به قدر کافی مورد کندوکاو قرار نگرفتهاند، برای همین کوشیدهام کتاب را طوری طراحی کنم که پینوشتها و اشارات معترضهای درباره چنین مسائلی داشته باشد و مراجعی را برای پژوهش و کندوکاو بیشتر در این مسائل به خواننده معرفی کند. همچنین کوشیدهام کتاب را طوری طراحی کنم که بتوان همراه با آن متون دست اولی را که مورد بحث قرار دادهام به نحو سودمندی مورد مطالعه قرار داد، هرچند استفاده از این متون برای فهم آنچه من نوشتهام ضروری نیست». محور کانونی کتاب همپتن مسائلی است که به تجربههای سیاسی در آمریکای شمالی ارتباط دارند با این حال او سعی کرده تا آنجا که ممکن است به مسائل بینالمللی هم توجه کند بهخصوص در فصل ششم که به مسئله شهروندی، سیاست مهاجرت، ناسیونالیسم و انفصال توجه کرده است.