دنیا همین است که هست
ماهر اونسال رایش از نویسندگان معاصر ترکیه است که بهتازگی رمانی از او با عنوان «دنیا همین است» با ترجمه مژده الفت در نشر نو منتشر شده است. پیش از این رمان دیگری از این نویسنده با نام «دیگران» توسط همین مترجم به فارسی منتشر شده بود. الفت در ابتدای «دنیا همین است» یادداشت مختصری نوشته و به برخی ویژگیهای رمان پرداخته است.
شرق: ماهر اونسال رایش از نویسندگان معاصر ترکیه است که بهتازگی رمانی از او با عنوان «دنیا همین است» با ترجمه مژده الفت در نشر نو منتشر شده است. پیش از این رمان دیگری از این نویسنده با نام «دیگران» توسط همین مترجم به فارسی منتشر شده بود. الفت در ابتدای «دنیا همین است» یادداشت مختصری نوشته و به برخی ویژگیهای رمان پرداخته است. او نوشته که این رمان، داستان در پی داستان است که در آن نویسنده بعد از روایت بخشی از زندگی یکی از شخصیتها، او را به حال خود رها میکند و میرود سراغ شخصیت بعدی و بعدی. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که هیچ معلوم نیست این شخصیتها در چه نقطهای به هم میرسند. «گرچه در ابتدا درک پیوستگی شخصیتها آسان نیست، کمکم تقاطع روابط و تداخل شخصیتها ابهام را برطرف میکند، تکههای دنیای برساخته از گوشههای نامنتظر به هم وصل میشود و میبینیم که هیچ داستانی بیهوده نیست و هیچ شخصیتی بیدلیل وارد داستان نشده است».
نویسنده حدود چهل شخصیت را وارد روایت میکند که هریک پس از چند صفحه از داستان خارج میشوند. مترجم میگوید که این رمان یادآور نظریه «شش درجه جدایی» است؛ نظریهای که فریگیس کارینتی مطرح کرده و بر مبنای آن هر دو شخص در کره زمین با شش واسطه یا کمتر به هم مربوط میشوند. «دنیا همین است» اینطور آغاز میشود: «قرار بود با هم عصرانه بخورند. گونش نیامد. اول گفتند لابد به خاطر تازگی زخمی است که از شکست عشقی خورده. بعد به حساب دمدمیمزاجی و بیخیالیاش گذاشتند. آن همه افت و خیر خلقوخو، هم از شخصیت آن پسر بعید بود و هم از شیوه تربیتش. گونش آنقدر با پدر و مادرش فرق داشت که نمیشد باور کرد فرزند آنهاست. شخصیت پدرش همچون بناهای جمهوریت، قالبی و سفتوسخت بود و رسمی. مادرش هم آنقدر وسواس نظم داشت که حتی قلاببافیهای روی دستههای مبل را با تفاوتی هندسی تنظیم میکرد».
«دنیا همین است» را میتوان داستان «حرکت انسان و شهر» دانست؛ چراکه روایت رمان، داستان فراز و فرود زندگی یک شهر و یک کشور است که زلزله طبیعی همانقدر خانههایش را ویران میکند که زلزله عاطفی یا سیاسی زندگی شهروندانش را. راوی داستان به شخصیتهای متعدد داستان نوری میتاباند و سپس رهایشان میکند و سراغ شخصیت بعدی میرود.
اما در رمان «دیگران» که کمی پیش به فارسی منتشر شده بود، ماهر اونسال رایش زندگی مردمانی را روایت کرده که در روند سریع وقایع محو میشوند، به چشم نمیآیند و رنجها و خاطراتشان تنها در حافظه خودشان باقی میماند. به تعبیر مترجم کتاب، «دیگران» داستان کوچهای غریب است؛ کوچهای ناخواستهای که برآمدن نیروهای اقتدارگرا، با پشتوانه تودههای بیشکل وسیع، بر دیگر خردهفرهنگها تحمیل میکنند؛ داستان کندوکاو دقیق زمینههای روانشناختی و اجتماعی جامعهای که تغییرات عمیق سیاسی را از سر گذرانده و پسلرزههای آن، تحولات اجتماعی را در سطوح گوناگون رقم زده است؛ داستان انسانهایی عادی با ترسهای بزرگ و رؤیاهای نهچندان بزرگ که در اینگونه تحولات در آغاز ضربه ناگهانی جداافتادگی ذهنی و طرد را تجربه میکنند و بعد به تدریج خصوصیات و خصلتهای انسانیشان را در نظر انبوه جمعیت بیشکل از دست میدهند و آرامآرام به آستانه جداافتادگی جسمی و تبعید سوق داده میشوند. الفت هدف از ترجمه این کتاب را آشنایی مخاطبان ایرانی با آن دسته از نویسندگان معاصر کشور همسایه، ترکیه، میخواند که کمتر نامی از آنها شنیده شده است. البته ماهر اونسال دستکم برای مخاطبان پیگیر ادبیات آشناست و در نشریات نام و آثار او تکرار شده است و چنان که الفت در مقدمهاش اشاره میکند، این آشنایی به خاطر ترجمه مرتضی هاشمی از چند داستان کوتاه ماهر اونسال در نشریات فارسی بوده است. اونسال تاکنون چند مجموعهداستان و رمان منتشر کرده است که در این میان یکی از مجموعهداستانهایش در سال 2014 جایزه ادبی سعید فائیک را از آن خود کرده است. اما کتاب «دیگران» که ترجمه فارسی آن به چاپ رسیده، به سالهای 1960 در ترکیه برمیگردد و حالوهوای حاکم بر آن دوران ترکیه را روایت میکند. «داستان با ریشهکنشدن از زادگاه، کوچ و سفری پرزحمت آغاز میشود و با احساس بیگانگی و هراس در خانهای رازآلود و پرماجرا در استانبول ادامه مییابد و زمانی کاملا در ذهن مخاطب شکل میگیرد که هر دو بخش کتاب (دو روایت مختلف از یک اتفاق) خوانده میشود. نویسنده ضمن بهتصویرکشیدن نحوه زندگی و تفکر مردم در آن سالها و مواجههشان با خرافات و واقعیات، فضای سیاسی را نیز با ظرافت ترسیم میکند؛ از اشاراتش به دوران مندرس و احزاب گوناگون آن دوران تا کوچ اجباری یونانیان مقیم ترکیه بعد از ماجرای سپتامبر 1960 که نقطه پایانی است بر سالها همسایگی و دلبستگی». در داستان «دیگران» مهاجرتهایی ناخواسته به دلیل قدرتگرفتن نیروهای اقتدارگرا در این کشور رخ میدهد. مهاجرتهایی که مردم یک جامعه را به تودههایی بیشکل بدل میکند که از هویت اجتماعی خود کنده شده و هنوز نتوانستهاند در فرهنگی مستقر شوند. شخصیتهای داستان «دیگران» انسانهای عادی جامعه هستند که هراسهایی بزرگ دارند و در مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه به ضربات مهلک روانی و اجتماعی دچار آمده و ناگزیر به ترک وطن و تبعید خودخواسته شدهاند. ماهر اونسال در کتابش به ادبیات ترکیه و ناظم حکمت، شاعر مطرح و مردمی ترکیه هم ارجاع میدهد و در آغاز هر فصل از کتاب، شعری از کتاب «مناظری از انسانهای کشورم» اثر این شاعر را میآورد که به نوعی با ماجراهای آن فصل نسبت دارد. علاوه بر این، نویسنده هر بخش از کتابش را به یاد و خاطره یکی از نویسندگان پیشکسوت ازجمله رفیک حالید کارای و حسین رحمی گرپینار تقدیم میکند. مترجم همچنین درباره نام کتاب هم توضیحاتی میدهد و مینویسد نام کتاب از سویی اشاره دارد به از ما بهتران و از سوی دیگر به هرکس غیر از ما! یعنی هرکس که دیگری یا جامعه به نوعی از خود میراندش. «در واقع گویی هر فرد جامعه برای سایر افرادش دیگری به حساب میآید و این کتاب حکایت همان دیگران است». کتاب «دیگران» علاوه بر اینکه به مسئله مهم مهاجرت و کوچ اجباری و بیگانگی ناشی از جاکنشدن میپردازد که در منطقه ما مسئلهای جدی و دردسرساز بوده، به اوضاع سیاسی حاکم بر ترکیه نیز نقب میزند و تأثیرات آن را بر جامعه سالهای شصت نشان میدهد. «دیگران» کتابی است پر از جزئیات با زبانی که گاه به شاعرانگی نیز تنه میزند. در آغاز رمان میخوانیم: «اتوبوس که با کنارههای خمیدهاش به حیوان غولآسای لاکدار و گوژپشتی میمانست از پشت درختزارها پدیدار شد. ابتدا گردوغبار و دودش را نمایان کرد و بعد هیکلش را. غرش شبشکاف اتوبوس پیش از خودش از راه رسیده بود. سنگین سنگین نزدیک شد. با صدایی غریب همچون خرناس سگ خیابانی خسته و محزونی پیشروی جمعیت منتظر ایستاد. چندساعتی از نیمهشب گذشته و کوچههای نیده از سرما یخ زده بود. آدمهای سرمازده گویی ترسان از رمدادن حیوانی وحشی، بیحرکت سر جایشان ایستاده بودند».