|

واکنش چند کارشناس حفاظت از یوز به یک گفت‌وگو در «شرق»

ارائه اطلاعات نادرست و غیرمستند کمکی به حفظ یوز نمی‌کند

روزنامه شرق در تاریخ 7 اردیبهشت 1402 مصاحبه‌ای با آقای وحید زمانی با عنوان (ایمن‌سازی زیستگاه یا تکثیر در اسارت) منتشر کرد که حاوی اطلاعات ناصحیحی درباره وضعیت این گربه‌سان در لبه انقراض کشورمان بود. با توجه به تعدد ادعاهای نادرست و بدون سند مطرح‌شده در این گفت‌وگو، ما به عنوان تعدادی از کارشناسان فعال در حوزه حفاظت از یوزپلنگ در ایران، در جهت رفع ابهام و تلاش برای روشن‌شدن واقعیت‌ها به منظور حفاظت بهتر از یوزپلنگ آسیایی، برخی از مهم‌ترین ادعاهای مطرح‌شده در این گفت‌وگو را موردبحث قرار دادیم. لازم به ذکر است که پرداختن به تمام ادعاهای مطرح‌شده در آن گفت‌وگو در مجال کنونی ممکن نیست.

ارائه اطلاعات نادرست و غیرمستند کمکی به حفظ یوز نمی‌کند

 روزنامه شرق در تاریخ 7 اردیبهشت 1402 مصاحبه‌ای با آقای وحید زمانی با عنوان (ایمن‌سازی زیستگاه یا تکثیر در اسارت) منتشر کرد که حاوی اطلاعات ناصحیحی درباره وضعیت این گربه‌سان در لبه انقراض کشورمان بود. با توجه به تعدد ادعاهای نادرست و بدون سند مطرح‌شده در این گفت‌وگو، ما به عنوان تعدادی از کارشناسان فعال در حوزه حفاظت از یوزپلنگ در ایران، در جهت رفع ابهام و تلاش برای روشن‌شدن واقعیت‌ها به منظور حفاظت بهتر از یوزپلنگ آسیایی، برخی از مهم‌ترین ادعاهای مطرح‌شده در این گفت‌وگو را موردبحث قرار دادیم. لازم به ذکر است که پرداختن به تمام ادعاهای مطرح‌شده در آن گفت‌وگو در مجال کنونی ممکن نیست.

ادعای نخست: «پروژه‌های تکثیر در اسارت زمانی موضوعیت پیدا می‌کنند که گونه هدف در وضعیت بحرانی قرار گرفته باشد و جمعیتش به حد بحرانی تنزل پیدا کرده باشد. در حال حاضر با قطعیت نمی‌توانیم بگوییم که جمعیت یوزها به حدی رسیده که پروژه تکثیر در اسارت اولویت آنها باشد» برخلاف ادعای آقای زمانی، ما بر اساس شواهد موجود که بسیاری از آنها به شکل مقالات، گزارش‌های علمی و اخبار رسمی منتشر شده است، قویا بر این عقیده هستیم که جمعیت یوزپلنگ در ایران مدت‌هاست که «به حد بحرانی» تنزل یافته است. مروری بر شواهد موجود که با جست‌وجوی ساده اینترنتی نیز در دسترس هستند، به سادگی نشان خواهد داد که برخلاف ادعای ایشان یوزپلنگ مدت‌هاست که از شرایط بحرانی عبور کرده و اقدمات حفاظتی متناسب با وضعیت آن نظیر تکثیر در اسارت باید از مدت‌ها پیش آغاز می‌شد. بنابراین باید پرسید که چگونه می‌توان وضعیت یوز آسیایی را که امروزه بحرانی‌ترین جمعیت را در میان گربه‌سانان بزرگ در جهان دارد، با چنین خوش‌خیالی و تکیه بر نادانسته‌های شخصی ارزیابی کرد؟! چنین ادعای گزافی، بدون شک نیازمند ارائه سند و مدرک است که متأسفانه در این مصاحبه از خوانندگان دریغ شده است. و البته سؤال مهم‌تر این است که آن «حد بحرانی» مدنظر آقای زمانی چندتاست تا بتوان به اقدامات اورژانسی حفاظتی مانند تکثیر در اسارت فکر کرد؟

ادعای دوم: «هیچ مطالعه ژنتیکی روی یوز آسیایی انجام نشده است» برخلاف ادعای آقای زمانی، تا به حال حداقل چهار مقاله علمی توسط متخصصین ایرانی و اروپایی در ژورنال‌های معتبر علمی بر مبنای مطالعات ژنتیکی متفاوت درباره یوز آسیایی به چاپ رسیده است. درست است که «مطالعه کامل ژنوم» یوزپلنگ آسیایی انجام نگرفته، ولی این ادعای گزافی است که بگوییم هیچ مطالعه ژنتیکی انجام نشده است. طرح این ادعا علی‌رغم آنکه زمینه تحصیلی آقای زمانی ژنتیک بوده است، نشان از آن دارد که یا ایشان به هیچ وجه مقالاتی که در سال‌های اخیر درباره ژنتیک یوز منتشر شده را مطالعه نکرده و بدون آگاهی چنین ادعایی کرده‌اند، یا آگاهانه به قصد نشر اطلاعات ناصحیح چنین ادعایی را مطرح کرده‌اند.

ادعای سوم: «بدون مطالعه ژنتیکی نقشه راه نداریم»

برخلاف ادعای ایشان مطالعات ژنتیکی تنها ابزار موردنیاز برای برنامه‌ریزی برای حفاظت از گونه‌ها نیستند، بلکه تنها یکی از مجموعه ابزارهای متنوع برای تهیه نقشه راه مطالعات ژنتیکی است. در توضیح بیشتر این مسئله باید گفت که در حفاظت ابزارهای متفاوت برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های متفاوت طراحی شده‌اند و در نتیجه برای فهم بهتر وضعیت و برنامه‌ریزی دقیق‌تر به مجموعه‌ای از ابزارها نیاز است. اینکه ایشان معتقدند زحمات سال‌های متمادی کارشناسان و متخصصین مختلف، به دلیل فقدان مطالعات ژنتیکی فاقد ارزش است (که البته می‌دانیم مطالعات ژنتیکی متعددی هم انجام شده و ایشان از آنها ناآگاه بوده‌اند)، نشان از رویکرد و تفسیری ساده‌انگارانه از پیچیدگی‌های حفاظت از گونه‌ها به عنوان یک علم چندوجهی است.

ادعای چهارم: «بعد از ۱۵ سال یک یوز در اصفهان فیلم‌برداری شد که خبر بسیار مهمی است که نشان می‌دهد یکی از زیستگاه‌های فراموش‌شده یوز در حال احیاست».

این ادعای ناصحیح اوج ناآگاهی ایشان از وضعیت بحرانی یوز را به خوبی به تصویر می‌کشد. ثبت تصویر یک یوزپلنگ در اصفهان برخلاف ظاهر جذاب آن، اصلا خبر خوبی نبوده و به هیچ وجه نشان از احیای زیستگاه‌های یوز نمی‌دهد. یوزی که در اصفهان ثبت شد، یکی از همان یوزهایی است که در بیشتر از 10 سال گذشته در محدوده استان‌های مرکزی ایران در تردد بوده و مکررا تصاویرش در مناطق مختلف و با فواصل زیاد ثبت شده است. ثبت تکراری این یوز در اصفهان، برخلاف ادعای آقای زمانی، نشان از شدیدا کوچک‌بودن جمعیت یوزها در مرکز ایران دارد، چون با آنکه مشاهده جدید 400 کیلومتر از نقاط قبلی حضور همین فرد یوز دور است، همچنان همان فرد است که دیده می‌شود نه یک فرد جدید. به عبارت دیگر، نشان می‌دهد که جمعیت پایه کوچک یوز چقدر انگشت‌شمار بوده که در پهنه‌های وسیع کویرهای مرکز ایران، تقریبا اکثر یوزهایی که دیده می‌شوند و یا حتی می‌میرند، قبلا تصویرشان ثبت شده و در حداقل 10 سال گذشته حتی یک گزارش قابل اعتنا از خانواده یوز در این منطقه وجود نداشته است. این حضور غمناک یوز در اصفهان به خوبی نشان می‌دهد که این یوز پیر در واپسین سال‌های عمر خود چقدر به دنبال یافتن ماده‌ای برای انتقال ژن است و برای یافتنش بیش از 400 کیلومتر از محدوده خود فاصله گرفته است. با این توضیحات، آیا چنین ثبتی را می‌توان و باید نشانه‌ای امیدوارکننده دانست یا نشانه‌ای شدیدا نگران‌کننده؟ البته که نگران‌کننده!

در پایان

هر بحث علمی، شامل تعدادی «فرض» و سپس «نتیجه‌گیری»‌هایی است که بر آن مفروضات اولیه استوار شده‌اند. استدلال بر مبنای مفروضات غلط، اشتباه یا اثبات‌نشده، شکلی رایج از مغالطه (Fallacy) در منطق است که وجود آن کل استدلال را از اعتبار ساقط می‌کند. ما در این نوشتار فقط به «فرض»هایی که آقای زمانی در مصاحبه خود مطرح کرده‌اند، پرداخته که بسیاری از آنها فاقد سند و مدرک، و در مواردی خلاف واقع هستند، بنابراین نتایج گرفته‌شده از مفروضات ناصحیح (که مثال‌هایی از آن ذکر شد) را فاقد وجاهت استدلالی و علمی می‌دانیم.

ما برخلاف آقای زمانی شدیدا معتقد هستیم که وضعیت یوز کاملا بحرانی است و تصور احیای یک منطقه به‌خاطر ثبت یوزهای تکراری را کاملا ساده‌انگارانه می‌دانیم. توجه به این نکته ضروری است که بسیاری از سؤالات مانند اندازه جمعیت، اندازه مؤثر جمعیت، ساختار جنسی و غیره که آقای زمانی به دنبال پاسخ‌گویی براساس مطالعات ژنتیکی است، یپش از این پاسخ داده شده‌اند؛ هم براساس مطالعات ژنتیکی و هم با سایر روش‌ها مانند پایش با دوربین‌های تله‌ای. همچنین تأکید می‌کنیم که فروکاستن ابزارهای متعدد حفاظتی به یک روش خاص در تضاد با روح «روشمندی علمی» است.

در پایان به ایشان پیشنهاد می‌کنیم با مطالعه گزارش‌های موجود پایش و مقالات منتشرشده بر اساس این پایش‌ها، نقدها و ایرادات فنی مستدل خودشان بر این پایش‌ها را به شکل یک مقاله و یا گزارش علمی در نشریات مروری مرتبط منتشر کنند تا زمینه برای گفت‌وگو و نقدهای مؤثر بر مبنای چارچوب‌های شناخته‌شده در جهان علم فراهم شود. ارائه این پیشنهاد از این جهت است که صرف طرح این ادعا که «پایش‌ اصولی یوزپلنگ انجام نگرفته است»، بدون تعریف چارچوب‌های یک پایش اصولی توسط گوینده، ادعایی ابطال‌پذیر نیست و در نتیجه در قلمرو علم جایی ندارد. بدیهی است پیش‌نیاز هر بحث علمی‌ای پیرامون چنین ادعایی، انتشار علمی آن و تعریف اصول دقیق پایش مورد نظر ایشان است. این مسئله از این جهت ضرورت دارد که هرچند گفت‌وگوهای مطبوعاتی جذاب برای آگاهی‌بخشی، نقد و حتی طرح پرسش ابزاری قدرتمند است، اما در هیچ جای جهان برای طرح ادعاهای دقیق علمی جایگزین روش‌های ذکرشده در بالا نشده‌اند.

عطیه تک‌تهرانی

علی رنجبران

مرتضی پورمیرزای

کاوه حب‌علی

محمدصادق فرهادی‌نیا