|

برسد به دست آقای ضرغامی

گردشگری بزرگ‌ترین و سودده‌ترین صنعت در بخش خدمات در جهان است، با نقشی کم‌نظیر و تعیین‌کننده در افزایش و پایداری تولید ناخالص داخلی کشورها و بهبود سریع رشد اقتصادی. گردشگری همچنین با توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع پیوند دارد؛ چرا‌که هم زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی را فراهم می‌آورد و هم در توسعه شهری و تحول‌آفرینی در جوامع روستایی و کم‌برخوردار نقش مثبتی ایفا می‌کند.

برسد به دست آقای ضرغامی

سیدسعید چوبداری-کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل : گردشگری بزرگ‌ترین و سودده‌ترین صنعت در بخش خدمات در جهان است، با نقشی کم‌نظیر و تعیین‌کننده در افزایش و پایداری تولید ناخالص داخلی کشورها و بهبود سریع رشد اقتصادی. گردشگری همچنین با توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع پیوند دارد؛ چرا‌که هم زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی را فراهم می‌آورد و هم در توسعه شهری و تحول‌آفرینی در جوامع روستایی و کم‌برخوردار نقش مثبتی ایفا می‌کند.

اگر زنان و جوانان را موتور محرکه توسعه بدانیم، گردشگری می‌‌تواند برای زنان آموزش، دستیابی به فرصت‌های برابر، درآمدزایی و اشتغال را به ارمغان آورد و درباره جوانان نیز ظرفیت‌های بالقوه اشتغال در حوزه جوانان را به ظرفیت‌های متنوع بالفعل تبدیل کند. گردشگری حتی به حفظ و پایداری منابع میزبان از‌جمله میراث فرهنگی، آثار طبیعی و زیست‌بوم کشور هدف کمک می‌کند و در نهایت راهی برای فرار از اقتصاد تک‌محصولی و توسعه پایدار و حتی ایجاد صلح و ثبات و آرامش در مناطق مختلف جهان به شمار می‌رود. به اذعان یونسکو ایران یکی از ۱۰ کشور دنیا با بالاترین امکان جذب گردشگر ارزیابی شده است، این در حالی‌ است که «اقتصاد گردشگری» در کشورمان در زمینه دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده ناموفق بوده است. براساس سند چشم‌انداز توسعه ۲۰ساله کشور قرار بود از محل گردشگران ورودی به ایران سالانه ۲۵ میلیارد دلار نصیب کشور شود و ایران هر سال میزبان ۲۰ میلیون نفر گردشگر خارجی باشد؛ اما بنا به اعلام وزارت کشور ۸۵ درصد از اهداف برنامه توسعه چشم‌انداز ۲۰ساله در بخش گردشگری محقق نشده است و بر‌اساس خوش‌بینانه‌ترین ارزیابی‌ها سهم گردشگری از اقتصاد ایران تنها چیزی معادل ۱۰ درصد از صادرات غیرنفتی کشور است.

در زمینه تأثیرگذاری گردشگری بر حوزه اشتغال نیز اگرچه سهم فعالان حوزه توریسم در دنیا به طور متوسط ۱۰ درصد است؛ اما در ایران این میزان معادل نصف معیار جهانی و در حدود پنج درصد ارزیابی می‌شود. همه اینها در حالی است که کشورهای مختلف جهان با پایش، ارزیابی و تمرکز بر نقاط قوت خود در حوزه گردشگری در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از پایان پاندمی کرونا تلاش کرده‌اند تا گردشگری را به اهرمی برای توسعه اقتصادی و دستیابی به درآمدهای جدید و ایجاد مشاغل پایدار تبدیل کنند. برای مثال در کشورهای همسایه ایران، ترکیه موفق شده درآمدهای خود از محل ورود گردشگران خارجی را در سال گذشته به میزان ۵۳ درصد افزایش دهد و به رقم چشمگیر ۴۶ میلیارد دلار در سال برساند. برای درک بزرگی این رقم کافی‌ است بدانیم در زمان مشابه کل صادرات نفت ایران چیزی حدود ۵۴ میلیارد دلار بوده است. به اینها می‌توان سرمایه‌گذاری بیش از صد میلیارددلاری قطر برای ساخت ورزشگاه و زیرساخت‌های مورد نیاز برگزاری جام جهانی فوتبال در سال گذشته و نیز پروژه‌های بلندپروازانه و گران‌قیمت عربستان سعودی برای ایجاد هتل‌ها، دهکده‌های لوکس گردشگری و حتی راه‌اندازی خط هوایی جدید با نام «ریاض» را که بر حوزه ورود گردشگران خارجی به این کشور تمرکز دارد، اضافه کرد.

درحالی‌که همه در دنیا تلاش می‌کنند به حداکثر بهره‌برداری از مواهب صنعت گردشگری برسند، آیا واقعا لازم و بلکه واجب نیست ما هم در داخل کشور با ایجاد برخی تغییرات فرهنگی و فراهم‌آوردن زیرساخت‌های لازم و هدف‌گذاری‌های واقعی، و نه تکرار شعار و آرزوهای دست‌نیافتنی، درصدد رفع عقب‌افتادگی کشور در حوزه گردشگری باشیم؟ بدیهی است که در این زمینه شناسایی نقاط قوت و ضعف گردشگری کشور از اهمیت بالایی برخوردار است: برای مثال می‌توان برخی از نقاط قوت کشور در حوزه توریسم را شامل تنوع اقلیمی، ارزان‌بودن سفر، خوراک و اقامت در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، وجود زیرساخت‌های حداقلی به‌ویژه در حوزه حمل‌ونقل، وجود منابع گردشگری بسیار متنوع و نیز فرهنگ غنی میهمان‌نوازی در میان مردم کشورمان دانست. این در حالی‌ است که برخی از مهم‌ترین نقاط ضعف در ارزیابی وضعیت موجود گردشگری کشور به‌ویژه از نگاه گردشگران خارجی را می‌توان شامل وجود یک تصویر منفی برساخته از طرف جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای عمدتا غربی از ایران، متمرکزبودن گردشگران در چند هدف گردشگری مشخص ازجمله اصفهان، شیراز، تهران و مشهد، سخت‌گیرانه‌بودن برخی از قوانین و محروم‌شدن گردشگران از برخی از عادی‌ترین اقدامات و تفریحات، نامتقارن‌بودن امکانات زیرساختی مرتبط با اقامت در شهرها و استان‌های کشور، خدمات‌دهی غیراستاندارد به گردشگران حتی در شهرهای بزرگ و در آخر موارد تأسف‌باری مانند فیلترینگ اینترنت و حتی نبود سرویس‌های بهداشتی مناسب به‌ویژه در جاده‌های برون‌شهری دانست.

به نظر می‌رسد اگرچه حل برخی از مسائل فوق نیاز به اقدامات اساسی ازجمله تغییر گفتمانی در سطوح قانون‌گذاری، نظارت و اجرا دارد؛ اما برای حل برخی از مشکلات می‌توان راهکارهای مناسبی اتخاذ کرد که از میان همه آنها در اینجا فقط به یک مورد اشاره می‌شود: تنوع‌بخشی مقاصد گردشگری و ایجاد ظرفیت‌های جدید همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، تمرکز مقاصد گردشگری داخلی و خارجی بر چند شهر، بنای تاریخی یا جاذبه طبیعی شناخته‌شده خود باعث عدم تقارن امکانات و زیرساخت‌های گردشگری در نقاط مختلف کشور و فرسایش منابع موجود و محروم‌ماندن دیگر نقاط از دستاوردهای اقتصادی ناشی از صنعت توریسم شده است. براساس‌این به نظر می‌رسد تعریف مقاصد گردشگری جدید و جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی در آنها، ایجاد معافیت‌های قانونی و در نهایت تشویق و هدایت گردشگران داخلی و خارجی به سوی این مقاصد جدید گردشگری بتواند راه‌گشای حل برخی از مشکلات صنعت گردشگری کشور باشد. برای مثال همواره شاهد آن هستیم که با فرارسیدن هر تعطیلی یا در ایام نوروز و حتی در ایام غیرتعطیل فصل تابستان بخش بزرگی از جمعیت ۱۲میلیونی پایتخت با خودروی شخصی به سمت استان‌های شمال کشور به‌ویژه مازندران حرکت می‌کنند که این رویکرد در چند دهه باعث به وجود آمدن مشکلات عدیده‌ای از همان ابتدای شروع سفر تا زمان بازگشت این لشکر میلیونی گردشگران به تهران می‌شود. چنانچه سیاست‌های تنوع‌بخشی به مقاصد گردشگری در کشور با جدیت دنبال شود، در دسترس‌ترین و مؤثرترین راهکار در این زمینه فراهم‌شدن امکانات زیرساختی و اقامتی در شرق استان تهران برای حضور و اقامت کوتاه‌مدت و بلندمدت گردشگران داخلی و سپس گردشگران خارجی خواهد بود.

بخش شرقی استان تهران به‌ویژه شهرهای دماوند، فیروزکوه و حتی شهرهای کوچک‌تری مانند کیلان و آبسرد دارای ویژگی‌های بسیاری برای جذب گردشگران ازجمله طبیعت و اقلیم زیبا و متنوع، آب و هوای ییلاقی، آثار تاریخی و جاذبه‌های طبیعی و از همه مهم‌تر امکان دسترسی بسیار آسان و ایمن از پایتخت هستند؛ به گونه‌ای که فاصله میان نقاط مختلف استان تهران ازجمله فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تا دشت‌های حاصلخیز، رودخانه‌های پرآب و کوهستان خوش آب‌و‌هوای شرق استان تهران حدود یک تا حداکثر دو ساعت است؛ اما تبدیل‌شدن دماوند و فیروزکوه به قطب جدید گردشگری کشور نیازمند فراهم‌شدن امکانات اقامتی و از طرفی تحریک تقاضای سفر داخلی و خارجی به این نقاط از طریق معرفی و بازاریابی اصولی در بازار گردشگری داخلی و بین‌المللی است. به‌این‌ترتیب تلاش برای ایجاد یک قطب جدید گردشگری در شرق استان تهران با توجه به فراهم‌بودن بسیاری از امکانات و زیرساخت‌های لازم بسیار ساده‌تر از سرمایه‌گذاری بر نقاطی است که فاقد حداقل زیرساخت‌های مورد نیاز صنعت گردشگری هستند.

اما مهم‌ترین و محوری‌ترین مزیت منطقه دماوند و فیروزکوه برای تبدیل‌شدن به یک مقصد محبوب، فراگیر و پرجاذبه برای گردشگران داخلی و خارجی مجاورت این منطقه با پایتخت است که باعث می‌شود میلیون‌ها گردشگر ساکن استان تهران و حتی استان‌های همجوار به صورت بالقوه علاقه‌مند به گذراندن تعطیلات خود در اقلیم دوست‌داشتنی شرق استان تهران باشند. به‌این‌ترتیب با توجه به فراهم‌بودن اغلب شاخص‌های لازم برای تبدیل‌شدن منطقه دماوند و فیروزکوه به یک گرانیگاه جدید در حوزه گردشگری، عمده‌ترین مانع برای این اتفاق فقدان اقامتگاه‌های عمومی شامل هتل‌ها، اقامتگاه‌های بوم‌گردی و کمپ‌های طبیعت‌گردی با ظرفیتی است که پاسخ‌گوی حجم بالایی از گردشگران داخلی و خارجی باشد و برای رفع این نقیصه، تسهیل سرمایه‌گذاری با هدف ساخت انواع اقامتگاه عمومی در این منطقه اولویت اصلی به شمار می‌رود. در این زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی همواره یک هدف محسوب می‌شود؛ ولی با توجه به شرایط مناسب اقتصادی این منطقه جذب و فعال‌سازی سرمایه داخلی پاسخ کوتاه‌مدتی به عطش گردشگرانی است که مایل به تجربه‌ای جدید و متفاوت هستند.

پررونق‌بودن صنایعی مانند کشاورزی، دامداری و فراوری محصولات، خدمات به‌ویژه رستوران‌داری و وجود ده‌ها کارخانه تولیدی و شهرک‌های صنعتی و حتی پارک‌های رشد و فناوری در منطقه دماوند و فیروزکوه و سایر شهرهای شرق استان تهران نوید آن را می‌دهد که در صورت مانع‌زدایی و مشوق‌های دولتی، جذب سرمایه داخلی از میان فعالان اقتصادی بومی این مناطق امری سهل و در دسترس باشد.