گفتوگو با میترا کاویان، نقاش
تحت تأثیر شرایط، رزمگاه به جای شکارگاه نشست
نقاشی ایرانی همواره رگههای پررنگ و کمرنگتر از نگارگری را در خود احساس کرده است. نوعی روح ایرانی و شرقی و زیباییشناسی در نگارگری هست که گویی هیچ نقاش و هنرمندی از رفتن به سمتش در امان نبوده است.


نقاشی ایرانی همواره رگههای پررنگ و کمرنگتر از نگارگری را در خود احساس کرده است. نوعی روح ایرانی و شرقی و زیباییشناسی در نگارگری هست که گویی هیچ نقاش و هنرمندی از رفتن به سمتش در امان نبوده است. این نگاه در آثار میترا کاویانی پررنگتر است و البته مضامین و نمادهای بهروزتری هم به آن افزوده شده است. او در میان نگاه قدری رنگی و جذاب به زندگی، توأمان آثاری دارد که حاصل نگاهی تیره و واقعی به زندگی است. در آثار او مضامینی مثل انسان و حیوان به تواتر پرداخته شده است. میترا کاویان نقاش و عضو انجمن نقاشان ایران، متولد ۱۳۴۲ از اصفهان است که مدرک کارشناسی نقاشی خود را از دانشگاه تهران گرفته است. آثار او اغلب درباره ادبیات، انسان و رابطهاش با زندگی است و نقشمایههای نگارگری در نقاشیهایش به چشم میخورد. کاویان تاکنون در نمایشگاههای متعدد گروهی شرکت داشته و در سال ۱۳۸۰ موفق به کسب جایزه از موزه هنرهای معاصر اصفهان شده است؛ اما کمتر از او شاهد نمایشگاه انفرادی بودهایم. نمایشگاه روشنی گلها در گالری ساربان در سال ۱۳۹۶ آخرین نمایشگاه انفرادی اوست. برعکس خیلی از نقاشان که باید منتظر اتفاقی بود تا به سراغشان رفت، این بار بیخبری از کاویان ما را به گفتوگو کشاند.
چه شد که به سمت هنر و آن هم نقاشی گرایش پیدا کردید؟
از زمانی که مدادرنگی را در بچگی به دستم دادند، نقاشیکشیدن را مثل همه بچهها دوست داشتم. در آن زمان برادرم بعضی از نقاشیهای من را برای اطلاعات کودکان میفرستاد.
آیا در خانواده یا محیط زندگی خود زمینههای این آشنایی و گرایش وجود داشته است؟
برادرم عکاس خبری بود، عکسهایی که او از افراد مختلف میگرفت، همیشه برایم جذابیت داشت؛ ضمن نشاندادن عکسها توضیحهای مختلفی هم به ما میداد.
امروز بعد از سالها فعالیت هنرمندان مدرن و معاصر، بر کسی پوشیده نیست که هنرمند در کنار گزیدهترین حالت مضمونی و زیستی و کاری خود متأثر از محیط اطراف خود است. میترا کاویانی در چه نسبتی با محیط زیستی و شرایط اجتماعی قرار دارد؟
صحبت شما درست است، من هم تحت تأثیر محیط پیرامونم قرار میگیرم. گاهی اوقات این شرایط بیشتر در کارهای من خودشان را نشان میدهند؛ مانند کارهایی که در فاصله سالهای ٨٨ تا ٩٠ انجام دادم و گاهی بهگونهای دیگر. شاید در بعضی موارد با کشیدن رزمگاه به جای شکارگاه روی دیگری از شرایط موجود را نقاشی میکشم.
مضامین انسانی و اسطورهای در کنار مضامین امروزین در یک همنشینی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. همچنین گرایشهای جدی به نقاشی نگارگری ایرانی. شما چه نظری دارید و این گرایش از کجا میآید؟
من در اصفهان به دنیا آمدم. از مادربزرگ و مادرم داستانهای جذاب و شنیدنی که من در همان زمان در ذهن خود به تصویر میکشیدم، زیاد میشنیدم. به چهلستون و میدان نقش جهان و بازار اصفهان میرفتم، پلهای زیبا را رد میکردم. شهر من نسبتهای درست و زیبای معماری و آینهکاری و گچبری و نقاشی در دل بناها را در خود دارد. من هم که سالهای زیادی در تهران زندگی میکنم و دیدن آثار در گالریها و موزههای دنیا باعث این همنشینی شده است.
میترا کاویانی با وجود اینکه به نظر میآید در تولید کمکار نیست، ولی کمتر نمایشگاه انفرادی میگذارد. آیا دلیل خاصی دارد؟
شاید حرف شما درست باشد، من نسبت به کاری که میکنم، کمتر نمایشگاه انفرادی داشتم. البته بین نمایشگاههای ایرانم، نمایشگاههای انفرادی و گروهی در خارج از ایران و بهویژه ایتالیا داشتهام، ولی همیشه نقاشیکردن جزئی از وجودم شده، بعضی زمانها کمتر و بعضی مواقع بیشتر.
انسان و حیوان دو عنصر اساسی در آثار شماست. شیوهای که به نوعی در آثار هنر سنتی اصفهان هم به فراوان دیده میشود. آیا میتوان گفت این ایده و شیوه بیان و نگاه از زادگاه شما برمیآید؟
درست است، بهویژه انسان که تقریبا در دورههای مختلف کاریام در کارهای من وجود داشته است؛ انسان با محیط پیرامونش. حتما زادگاه من هم تا اندازهای تأثیر بر فضاسازی و رنگ کارهای من داشته است، چه نقاشیها و چه رنگ کاشیکاریها.
در آثار شما رنگها کاملا معنادار به کار گرفته شده است و در برخی آثار رنگها شاد و در برخی دیگر در یک نقطه تضاد کاملا تیره. این شیوه رنگگذاری از کجا به آثارتان آمد؟ آیا رنگ در آثار شما در خدمت سوژه و مضمون قرار دارد؟
همیشه در نقاشیهایم بازی با رنگ را دوست دارم؛ چه شاد باشند و چه در نقطه مقابل. بسته به فضا و مفهمومی که میخواهم برسانم، رنگ را به خدمت میگیرم.
شما از اصفهان آغاز کردید و البته نشانهها و نمادهای بسیاری از جغرافیای زادگاه شما در آثارتان حضور و بروز دارد. خود شما چه نظری دارید؟
همانطور که گفتم، یکسری از عوامل مختلف دست به دست هم دادند؛ ازجمله اینکه من در اصفهان به دنیا آمده و بزرگ شدهام.
آثار شما رنگوبوی هنر صفوی و تاریخی ایرانی نیز دارد؛ نگارگری در عین خیالپردازی. شما چقدر آثار خود را برآمده از تاریخ میدانید و آنها را در چه نسبتی با امروز قرار میدهید؟
نهتنها دوره صفوی، بلکه از تمام مکتبهای مختلف نگارگری استفاده میبرم؛ اما هنگام خلق اثرم این من هستم که ترکیببندی و فضاسازی و ورنگ را شروع میکنم و بعد کار من را به دنبال خود میکشاند. خلقکردن هم سخت است و هم شیرین.
چقدر هنگام نقاشی خود را رها و به ناخودآگاه میسپارید و چقدر در قید خودآگاه و ایده از پیش فکرشده هستید؟ برای ما از مسیر رسیدن به سوژه و اثر و سبک کاری خود بگویید.
هر دو را در کنار هم دارم؛ بعضی مواقع آگاهانه و در بعضی مواقع برعکس آن است. معمولا در اول طرح اولیهای را در ذهنم دارم، ولی در جریان آن رنگ و فضاها تغییر میکند تا به نتیجه نهایی برسد. بعضی مواقع رنگها من را با خودشان به فضای نقاشیام میبرند.
از نمایشگاه و اقدامات پیشرویتان بگویید و آثاری که در آن به نمایش خواهید گذاشت. این عزلتگزینی و پرهیز از گذاشتن نمایشگاه انفرادی تمام خواهد شد؟
دارم برای نمایشگاه سال آیندهام در تهران کار میکنم. نه، هیچگونه پرهیز عمدی در نمایشگاه انفرادی گذاشتن من نبوده است. کرونا پیش آمد و بعد هم من مدتی است که ایران نبودم.
زندگی برای میترا کاویان نقاش چه معنایی دارد و او میخواهد با نقاشیهایش چه ارزش افزوده و چه چیزی را به این جهان ارائه دهد؟
همیشه دوست داشتهام که تجربیات جدیدی در زندگیام داشته باشم. این شانس را هم داشتهام که تا حد امکان آنها را اجرا کنم. من نقاشی میکنم، حالا چه چیزی را به جهان اضافه میکنم، آن سوی نقاشی من یعنی مخاطب است که قضاوت میکند.
شما مهاجرت کردید و فکر میکنم بیشتر خارج از ایران و زادگاه خود زندگی میکنید. چه تفاوتهای زیستی بهعنوان هنرمند در آنجا و اینجا میبینید؟
من بهطور موقت مهاجرت کردهام و شاید یکی از دلایلی که در این مدت نمایشگاه انفرادی در ایران نداشتم، همین بوده است. به هر حال تفاوتهای زیستی مشخصی بین کانادا و ایران است، ولی چیزی که میتوانم بگویم، این است که من عاشق مملکت و دیار خود هستم.
چقدر سفر و سکونت در خارج از ایران را در شکلگیری آثارتان مؤثر میدانید و در آنجا نگاه به آثار شما که ایرانیت در آن قدری پررنگتر است، چگونه است؟
فکر کنم هر تجربه، مناظر جدید، رنگهای متنوع، آدمهای متفاوت، فرهنگهای گوناگون، دوری و نزدیکی همه و همه تأثیر بر روح انسان و به تبع آن هنرش دارد. موارد مختلف خودآگاه یا ناخودآگاه بر هنر تأثیر میگذارد. برای من هم به همین روال است. تجربه من این است که آنهایی که کارهایم را دیدهاند، استفاده من از نقاشی ایرانی و رنگ و فضای آن را دوست دارند.