|

انتظار داریم چه دورنمایی در سینما ببینیم؟

گاردین (ترجمه بهناز شیربانی): چه کسی به منتقدان فیلم نیاز دارد وقتی استودیوها مطمئن هستند اینفلوئنسرها فیلم‌هایشان را تحسین خواهند کرد؟ پس از نمایش، احساسات مثبت خود درباره فیلم «باربی» ساخته گرتا گرویگ را در توییتر به اشتراک بگذارید. من و همکارانم وقتی با چنین دستوراتی روبه‌رو شدیم، فهمیدیم مخاطبان در هنگام تماشای فیلم، پلک نمی‌زنند.

انتظار داریم چه دورنمایی در سینما ببینیم؟

 گاردین (ترجمه بهناز شیربانی): چه کسی به منتقدان فیلم نیاز دارد وقتی استودیوها مطمئن هستند اینفلوئنسرها فیلم‌هایشان را تحسین خواهند کرد؟ پس از نمایش، احساسات مثبت خود درباره فیلم «باربی» ساخته گرتا گرویگ را در توییتر به اشتراک بگذارید. من و همکارانم وقتی با چنین دستوراتی روبه‌رو شدیم، فهمیدیم مخاطبان در هنگام تماشای فیلم، پلک نمی‌زنند. طبیعی است که حسی شبیه سانسور را تجربه کردیم. اگر اجازه واکنش‌های منفی به ما نمی‌دهند، چرا فقط باید واکنش‌های مثبت ما را دریافت کنند؟ هدف از این استراتژی مشخص است. واکنش‌های مثبت درباره فیلم در رسانه‌های اجتماعی، این اطمینان را به تولیدکنندگان اثر می‌دهد که تماشاگران بالقوه هم متقاعد شوند تا در آخر هفته افتتاحیه «باربی» به سینما بروند؛ دقیقا روزهایی که برای موفقیت فیلم در گیشه حیاتی است. این واقعیت وجود دارد که مخاطبان پیش از نمایش رسمی فیلم، اکثرا اینفلوئنسرها بودند. این یکی از آشکارترین استراتژی‌های بازاریابی است. در حقیقت بسیاری از منتقدان قبل از نمایش رسمی فیلم، نمی‌توانستند آن را ببینند. این پدیده در شهرهای دیگری که فیلم «باربی» را به نمایش می‌گذاشتند هم اتفاق افتاد؛ چرا‌که پیش از اکران رسمی فیلم، منتقدان اهل پاریس هم از دیدن نظراتی که در رابطه با این فیلم در توییتر به اشتراک گذاشته شده بود، حیرت کردند. به آنها هم گفته شده بود پیش از اکران رسمی، این فیلم برای هیچ‌یک از اهالی مطبوعات نمایشی ندارد. علاوه بر اینکه مشخص شد مصاحبه اختصاصی با بازیگران هم پیش از اکران رسمی ضبط شده و در‌نهایت توسط کمپانی تولید فیلم تأیید شده است. درحالی‌که معمولا ساماندهی نمایش‌های فیلم ازسوی استودیوهای فیلم‌سازی امری مرسوم است. اما روش‌های تبلیغات فیلم برای «باربی» به شکل افراطی اتفاق افتاد. سؤال اینجاست اگر بحث درباره نکات مثبت فیلم قبل از اکران به اینفلوئنسرها واگذار می‌شود، انتظار داریم چه دورنمایی در سینما ببینیم؟ گفت‌وگوهای چالشی و بی‌طرفانه درباره فیلم چطور انجام خواهد شد‌ و مخاطب چطور می‌تواند به آنچه به او فروخته شده، دیدگاه انتقادی داشته باشد؟ اگر منتقدان صریح صحبت می‌کنند به دلیل علاقه‌مندی به سینماست و بهترین‌ها را برای آن می‌خواهند. آنها می‌خواهند تا جایی که می‌توانند، تحول ایجاد کنند. منتقدان شرکت تجاری صرف نیستند که فقط ما را وادار کنند محصولات بیشتری بخریم. روال کار منتقدان سینما معمولا همیشه مشخص بوده است. آنها در‌نهایت سعی می‌کنند به‌صورت هنرمندانه‌ای درباره یک اثر هنری (فیلم) بنویسند؛ کلیشه‌ای که شاید مثل سابق اتفاق نمی‌افتد. در رویداد اخیر و اعتراضات نویسندگان و بازیگران هالیوود، شاهد این موضوع هستیم که منتقدان بر سر دوراهی قرار گرفته‌اند. کنار معترضان می‌ایستند یا کمپانی‌ها و استودیوهای فیلم‌برداری را انتخاب می‌کنند؟ این در حالی است که مدت زمانی است روال کار برای منتقدان قدیمی طور دیگری پیش می‌رود. اکثر استودیوها و کمپانی‌ها سعی دارند تا به منتقدان جوان‌تر پر و بال بدهند و آنها جای منتقدان قدیمی‌تر را می‌گیرند. در عوض جای نقد منفی در نوشته‌های منتقدان جدید چندان دیده نمی‌شود و عموما فضای نوشته‌های آنها درباره فیلم‌ها مثبت است. علاوه بر اینکه مدتی است شاهد این موضوع هستیم که مردم مطالب مرتبط با سینما را در فضای مجازی ازجمله توییتر و تیک‌تاک و... مطالعه می‌کنند. با ایجاد چنین فضایی چرا منتقدان درباره فیلم‌های اکران‌شده مثبت و خوب ننویسند؟ باید پذیرفت مدت‌هاست که استودیوها و کمپانی‌های تولیدکننده فیلم خواهان نوشته‌های مثبت درباره فیلم‌ها هستند و نمی‌توان آن را انکار کرد. اگر اینترنت از طریق پلتفرم‌ها راه را برای کاهش مخاطبان سینما همواره کرده است، در حوزه نقد فیلم هم همین اتفاق رخ داده است. با وجود تعداد زیادی از مردمی که به‌صورت آنلاین درباره سینما می‌نویسند، کیفیت نقد‌ها هم به‌مراتب پایین آمده و ظاهرا تخصص و مهارت مورد‌نیاز منتقد هم فراموش شده است. کیفیت پایین نقدها، در‌ دسترس‌ بودن آن و علاقه کم مخاطبان به نقدهای جدی باعث شده تا نقدهای حرفه‌ای فیلم به حاشیه رانده شوند. زمانی بود که حمایت منتقدان برای کوئنتین تارانتینوی جوان اهمیت زیادی داشت یا آنها به جدی‌گرفتن آلفرد هیچکاک در هالیوود کمک زیادی کردند. البته که اشاره به این موضوعات به معنی نبود نقد جدی و خوب در زمانه حاضر نیست‌ بلکه روال کار در هالیوود تغییر کرده است و به همه‌چیز با دید تبلیغاتی نگاه می‌شود. پل شریدر ( فیلم‌ساز) که خودش زمانی منتقد بود، اخیرا در مصاحبه‌ای اشاره کرده: «اوپنهایمر یک فیلم بیوگرافی سه‌ساعته است که کریستوفر نولان کارگردان محبوب و قابل اعتماد ساخته و این فیلم عملا با فیلم «باربی» وارد فضای دوقطبی شده است. «باربی»، فیلمی که با وجود خلاقیتش اساسا تبلیغی برای یک اسباب‌بازی است. دقیقا در چنین شرایط پیچیده و به ظاهر متناقضی است که منتقدان فیلم می‌توانند به ما کمک کنند تا متوجه شویم صنعت فیلم در چه وضعیتی قرار دارد».

شاید اعتراضات اخیر در هالیوود شرایط را کمی تغییر دهد و فضا برای نوشتن نقدهای جدی‌تر باز شود و جایگاه نقد فیلم که برگرفته از دانش و تخصص نویسندگانش است، بار دیگر به رسمیت شناخته شود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها