|

‌ تهدید یا دعوت به انتخابات‌

اصولگرایان: اصلاح‌طلبان لطفا باید‌ حضور یابند

با ورود به سال انتخابات، تحلیل‌ها و تهدیدها درباره حضور یا عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو قوت و قدرت بیشتری گرفته است. از محمدرضا باهنر که پیش‌تر گفته بود «اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند باید پاسخ‌گوی هسته سخت نظام باشند» تا سرمقاله روز شنبه 14 مرداد روزنامه جوان که تهدید می‌کند: «در صورت عدم مشارکت در 1402 باید رقابت در 1404 را هم فراموش کنند». اما سؤال این است که اولا آنها به دنبال حضور کدام اصلاح‌طلبان در انتخابات هستند؟ آیا همان‌طورکه آنها تمایل به حضور اصلاح‌طلبان دارند، بخشی از سیستم نیز چنین تصمیم و نگاهی دارد؟ و در بعد دیگری از تحلیل اینکه مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات برای جریان راست میانه چه منفعتی دارد؟

اصولگرایان: اصلاح‌طلبان  لطفا باید‌ حضور یابند

‌داوود حشمتی: با ورود به سال انتخابات، تحلیل‌ها و تهدیدها درباره حضور یا عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو قوت و قدرت بیشتری گرفته است. از محمدرضا باهنر که پیش‌تر گفته بود «اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند باید پاسخ‌گوی هسته سخت نظام باشند» تا سرمقاله روز شنبه 14 مرداد روزنامه جوان که تهدید می‌کند: «در صورت عدم مشارکت در 1402 باید رقابت در 1404 را هم فراموش کنند». اما سؤال این است که اولا آنها به دنبال حضور کدام اصلاح‌طلبان در انتخابات هستند؟ آیا همان‌طورکه آنها تمایل به حضور اصلاح‌طلبان دارند، بخشی از سیستم نیز چنین تصمیم و نگاهی دارد؟ و در بعد دیگری از تحلیل اینکه مشارکت اصلاح‌طلبان در انتخابات برای جریان راست میانه چه منفعتی دارد؟

اول  تهدیدها

ابتدای امسال محمدرضا باهنر «دعوت» به انتخابات را با «تهدید» آغاز کرد و در یک مصاحبه گفت: «اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است». او حضور در درون نظام را با حضور در انتخابات یکسان کرده و گفته بود: «هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاح‌طلبان اگر می‌خواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند».

روز شنبه 14 مرداد هم روزنامه جوان در سرمقاله خود با تقسیم‌بندی اصلاح‌طلبان به ساختاری (آنها که خواستار اصلاحات ساختاری در امور هستند) و اصلاح‌طلبان نهادی نوشته بود: «اصلاح‌طلبان نهادی تأکید و تصریح بر حضور در انتخابات داشته و اصرار دارند در صورت عدم مشارکت در انتخابات مجلس، اصلاح‌طلبان حاکمیت را به نزاع با خود فراخوانده و به‌طور قطع از گردونه سیاست و انتخابات به ویژه در سال ۱۴۰۴ محروم خواهند شد». این تهدیدات در حالی صورت می‌گیرد که از آن‌طرف حتی عدم مشارکت در انتخابات به منزله عبور از صندوق و ورود به فاز «مبارزه» تعبیر و تفسیر می‌شود. تفسیرهایی که ظاهرا بخشی از نیروهای واردشده از نهادهای خاص به سیاست آن را می‌پسندند و دقیقا در رسانه‌های آنها منعکس می‌شود. اما در کل این جریان خواهان حضور کدام اصلاح‌طلبان هستند؟

1 – کدام اصلاح‌طلبان؟

اصلاح‌طلبان در اولین انتخابات بعد از سال 88 به‌صورت حداقلی شرکت کردند و در وضعیتی قرار داشتند که به صندوق رأی هیچ اعتمادی احساس نمی‌کردند. صندوقی که قرار بود محمود احمدی‌نژاد و وزارت کشورش آن را اداره کند. از سوی دیگر، بخش مهمی از نیروهای اصلاح‌طلب یا در زندان بودند یا فضا برای فعالیت سیاسی آنها هموار نبود. با وجود این هیچ استقبالی هم از حضور آنها در انتخابات نشد و مانند امروز برای حضور در انتخابات تهدید هم نمی‌شدند. در دو انتخابات بعد از آن یعنی (مجلس دهم و مجلس یازدهم) دو رویکرد متفاوت از سوی اصلاحات اتخاذ شد. اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس دهم حتی به اندازه یک لیست کاندیدا در تهران نداشتند. ازاین‌رو لیست امید با فراخوان عمومی برای یافتن اصلاح‌طلبانی که تأیید صلاحیت شده بودند، شکل گرفت و با «تَکرار» سیدمحمد خاتمی رویدادی تاریخی آفرید. نقطه عطف اما در انتخابات سال 98 رقم خورد. دامنه ردصلاحیت‌ها در انتخابات سال 98 آن‌قدر تنگ شد که کسانی چون علی مطهری هم حذف شدند. در سمت و سوی مردم اما پس از وقایع آن سال که از دیدگاه برخی از مردم، مجلس منفعل عمل کرده بود، رغبتی به حضور در انتخابات دیده نمی‌شد. با این حال تصمیم جبهه اصلاحات بر این اساس استوار شد که احزاب با اختیار خود و به صلاحدید خود در انتخابات شرکت کنند. همین رویه در انتخابات سال 1400 هم تکرار شد. بعد از آنکه هر 9 کاندیدای جبهه اصلاحات رد صلاحیت شدند، بخشی از اصلاح‌طلبان در انتخابات مشارکت نکردند و بخش دیگری با دادن لیست‌ انتخاباتی و معرفی همتی به عنوان گزینه خود برای ریاست‌جمهوری در روند انتخابات مشارکت کردند. جالب‌تر اینکه احزابی که در انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ‌کدام از کاندیداها را شایسته نمایندگی‌کردن دیدگاه‌های خود نمی‌دانستند، در همان انتخابات لیست انتخابات شورای شهر را معرفی کردند و در آن مشارکت داشتند. این رویه نشان داد برای اصلاح‌طلبان اصل نهاد انتخابات و «معناداربودن رقابت» اهمیتش بیشتر از آن است که بی‌‌چون‌و‌چرا در انتخابات شرکت کنند. حالا ما با دو دسته از اصلاح‌طلبان روبه‌رو شده بودیم. گروه اول تحت هر شرایطی قائل به حضور در انتخابات هستند و گروه دوم شرکت در انتخابات را مشروط به داشتن نامزدهایی که تفکراتشان را نمایندگی کنند یا شکل‌گیری معنای انتخابات و رقابت می‌دانستند. گروه اول معتقد است حتی اگر کاندیدا هم نداشتیم اگر لازم شد میان زاکانی و حسن عباسی دست به انتخاب بزنیم. گروه دوم معتقد است که وقتی نامزدها تفکرات و عقاید ما را نمایندگی نمی‌کنند، نباید وارد این فرایند شد. فریادهای دعوت به مشارکت و همچنین تهدیدات عدم حضور به این بخش دوم از اصلاح‌طلبان برمی‌گردد؛ چراکه واضح است دسته اول اصلاح‌طلبان نشان دادند پیش از این هم حاضر به مشارکت در انتخابات هستند.

2 - آیا سیستم مشارکت اصلاح‌طلبان را می‌خواهد؟

درحالی که بخشی از جریان اصولگرا مدام و با زبان تهدید از دسته دوم اصلاح‌طلبان می‌خواهد در انتخابات شرکت کند، اما نشانه‌ امیدوارکننده‌ای از اینکه سیستم به طور کلی خواهان مشارکت آنها در فرایند انتخابات باشند، نیست. نشانه‌های آن را می‌توان در تأیید صلاحیت برخی از چهره‌های شاخص این جریان یا دست‌کم فراهم‌کردن شرایط برای فعالیت آنها ارزیابی کرد. درحالی که درست در نقطه مقابل می‌بینیم حتی با انتخاب آذر منصوری به‌عنوان دبیر کل حزب اتحاد ملت که باید طبیعتا توسط خود اعضای حزب انتخاب شود هم از سوی برخی نهادهای سیاسی مانع‌تراشی می‌شود. همین رویه در زمان انتخاب آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات نیز دیده شد. بنابراین برخلاف آنچه برخی جریان‌های اصولگرا به آن دامن می‌زنند به نظر می‌رسد بخشی از سیستم اساسا تمایلی به حضور و فعال‌شدن این دسته از اصلاح‌طلبان در انتخابات ندارند.

دوم:  چه کسانی  در  این  امر  منفعت  دارند؟

حالا که مشخص شد بخشی از اصلاح‌طلبان حتی در انتخابات‌های 98 و 1400 بودند اما منظور نظر کسانی که مدام تهدید به مشارکت می‌کنند، بخش دیگری از اصلاح‌طلبان هستند، این سؤال مطرح می‌شود که هدف آنها از این دعوت و تهدید چیست؟ بخشی از جریان «دعوت و تهدید» تصور می‌کنند با این کار می‌توانند از آبرو و اعتبار این بخش از اصلاح‌طلبان نزد مردم استفاده کنند و چند درصدی به مشارکت صندوق بیفزایند. همان‌ها هم هیچ‌وقت قائل به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نبودند و امروز هم نیستند؛‌ازاین‌رو تنها سطحی از مشارکت حداقلی را می‌خواهند که پیروزی آنها را در صندوق از حالت تضمین‌شده خارج نکند. این کار برای آنها این منفعت را به دنبال دارد که اعتبار اصلاح‌طلبان هزینه شود و اتفاقا از سویی طرد شوند تا از آنها اعتبارزدایی شود. دسته دیگر اما اهدافشان درون‌جناحی است. آنها می‌دانند تنها در صورت حضور این بخش از اصلاح‌طلبان و شکل‌گیری یک رقابت ظاهری است که می‌توانند جریان راست رادیکال (پایداری و...) را وادار به وحدت در درون جریان خودی کنند.

نگاهی به تهدیدهای جریان راست رادیکال که این روزها در توییتر با هشتگ «این بار دیگر فرق می‌کند» مطالب خود را منتشر می‌کنند، نشان می‌دهد جریان راست میانه (به رهبری حدادعادل و قالیباف) به شدت نگران این هستند که زعامت آنها در جریان اصولگرایی به «هیچ» گرفته شود. از نگاه آنها در صورتی که اصلاح‌طلبان در انتخابات حاضر نشوند، طبیعتا جریان راست رادیکال و حامیان دولت به سمت لیست‌های انتخاباتی خود حرکت می‌کنند و رقابتی درون‌گروهی شکل می‌گیرد که قادر به جمع‌کردن آن نیستند. رقابتی که می‌تواند به بازتولید دو سال پایانی محمود احمدی‌نژاد منجر شود.


رئیس  جبهه  اصلاحات:

اصلاح‌طلبان روی شروط پانزده‌گانه آقای خاتمی تمرکز  کنند

‌آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، به جماران گفت: امام برخلاف برخی از فقها تأکید کردند که زنان باید در مقدرات اساسی مملکت نقش داشته باشند یا اینکه ایشان با تفکیک‌سازی افراطی مخالفت کردند. گفتمان نوفل‌لوشاتو اگر عملیاتی می‌شد، برای زنان فرصت‌ساز بود. قاطبه اصلاح‌طلبان به‌عنوان مسلمانانی نواندیش تلاش دارند که خود را با اقتضائات زمان و مکان جلو ببرند و خود را با زمان هماهنگ کنند. این نه‌تنها عیب یک جریان سیاسی نیست بلکه حسن یک جریان سیاسی است. جریان اصلاحات مطالبات جامعه را مدنظر قرار می‌دهد؛ همچنان که آقای خاتمی صریحا علیه حجاب اجباری موضع‌گیری می‌کند که ناشی از حاکمیت چنین تفکری است. آذر منصوری، در بخشی دیگر از گفت‌وگوی خود گفته است: متأسفانه آقای متکی که رئیس خانه احزاب هستند، به‌جای نمایندگی احزاب، وزارت کشور را نمایندگی می‌کنند. ایشان خیلی صریح اعلام کرده بودند که در صورت عدم شرکت یک حزب در انتخابات باید در مجوز احزاب تجدیدنظر کرد. او‌ ادامه داد: وقتی در واکنش به چنین اظهاراتی موضع‌گیری رسمی مبنی بر رد آن انجام نمی‌شود، مؤید این نگاه و سیاست در سطح کلان کشور است. من بر این باورم که تداوم این رویکرد و عدم اعلام برائت توسط نهادهای قانونی، تأثیر بیشتری بر کاهش مشارکت مردم در انتخابات می‌گذارد. منصوری در تحلیل میزان مشارکت در انتخابات پیش‌رو هم ‌گفت: مجموعه ارکان قدرت به‌منظور تحقق مشارکت بالا باید لوازمی را فراهم کنند. بارها اعلام شده که مشارکت باید افزایش پیدا کند و حتی سقف 60 درصدی برای آن تعیین شده است. به نظر می‌رسد برخلاف انتخابات گذشته، در این انتخابات افزایش مشارکت واجد اهمیت است. اینکه تا چه اندازه اهمیت دارد، به این بستگی دارد که تا چه حد الزامات تحقق این مشارکت فراهم شود. این فعال سیاسی درباره مواضع باهنر درباره انتخابات هم گفت: من حقیقتا از موضع آقای باهنر تعجب کردم، به‌هرحال ایشان چهره سیاسی بوده و اهل کار حزبی و تشکیلاتی است. ایشان به خوبی می‌داند که کار حزبی و تشکیلاتی در شرایط فعلی ایران چه مشکلات و هزینه‌هایی به‌خصوص برای احزاب منتقد دارد. یک حزب اگر بخواهد از پشتوانه مردمی برخوردار باشد، باید بتواند مطالبات مردم را محقق کند. هر حزبی در صورت ارائه لیست در انتخابات باید به پایگاه رأی خود این اطمینان را بدهد که در صورت حضور در ساختار قدرت، این مطالبات را پیگیری خواهد کرد. در چنین شرایطی تهدیداتی از این جنس نه‌تنها موجب افزایش مشارکت مردم نمی‌شود بلکه بستر کاهش مشارکت را فراهم می‌کند. او‌ همچنین‌ گفته است: به نظر من اصلاح‌طلبان لازم است روی شروط پانزده‌گانه آقای خاتمی تمرکز کرده و آن را تئوریزه کنند. به نظر من پیشنهادهای آقای خاتمی یک بسته کامل از محورهایی است که تبیین هریک می‌تواند به بهبود شیوه حکمرانی کمک کرده و از سویی کمک کند تا جامعه قدرتمند شده و ضمن تقویت مدنیت، شکاف بین حاکمیت و ملت را ترمیم کند. با توجه به اشتراک گفتمانی بین اصلاح‌طلبان، شاید جبهه اصلاحات بتواند مانیفستی را تهیه کند. البته تهیه چنین برنامه‌ای به افراد دغدغه‌مندی نیاز دارد که در احزاب اصلاح‌طلب فعالیت داشته باشند. البته تعداد این افراد در مقایسه با افرادی که کنشگری سیاسی آنها واکنشی است، در اقلیت قرار می‌گیرد. بیانیه بهمن‌ماه آقای خاتمی و ۱۵ پیشنهاد ایشان می‌تواند مبنای گفتمان جدید اصلاحات باشد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها