کورش صفوی، زبانشناس و مترجم معاصر درگذشت
آشنایی با تاریخ زبانشناسی
کورش صفوی در آلمان زبان آموخت و به مدرسه رفت و با اینکه به قولِ خودش گوته را به زبان آلمانی میخواند و به تماشاخانههایی میرفت که در آن «فاوست» اجرا میکردند، تا وقتی که در سال 1350 به وطن بازگشت هنوز نمیدانست که گوته «دیوان غربی-شرقی» دارد.
شرق: کورش صفوی در آلمان زبان آموخت و به مدرسه رفت و با اینکه به قولِ خودش گوته را به زبان آلمانی میخواند و به تماشاخانههایی میرفت که در آن «فاوست» اجرا میکردند، تا وقتی که در سال 1350 به وطن بازگشت هنوز نمیدانست که گوته «دیوان غربی-شرقی» دارد. پدر او دکتر احمد عمادالدین صفوی، عضو هیئتعلمی گروه حقوق دانشگاه تهران بود و در همان سال 1335 برایش مأموریت تدریس دوساله پیش آمد و ازاینرو کورش صفوی همراه خانوادهاش به اروپا رفته و ابتدا در سوئیس و بعد آلمان و اتریش اقامت میکند، تا اینکه در سال 1350 به ایران بازمیگردد و بعد از آن در رشته زبانشناسی تحصیل میکند و سالها در زمینه معناشناسی، نشانهشناسی، رابطه زبانشناسی و ادبیات و تاریخ زبانشناسی به تحقیق و ترجمه میپردازد. صفوی، زبانشناس و مترجم و استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیستم مرداد در 67سالگی از دنیا رفت. از ترجمههای او میتوان به «دیوان غربی-شرقیِ» گوته اشاره کرد که آشنایی و ترجمه این کتاب حکایتی خواندنی دارد و صفوی آن را در مقدمه ترجمهاش از این کتاب تعریف کرده است. «پنجاه سال پیش، زمانی که جهانیان دویستمین سالگرد تولد گوته را جشن میگرفتند، برگزیدهای از اشعار دیوان غربی-شرقی این نابغۀ بزرگ غرب به دست پرتوان شجاعالدین شفا به فارسی برگردانده شد؛ ترجمهای قابل ستایش که امروزه ترجمه آزاد یا حتی اقتباس نامیده میشود و افزون بر این تنها بخشهایی از دیوان را شامل میشد... . برای من و مسلما تمامی آنهایی که در کشورِ گوته به مدرسه رفتهاند، گوته همانی بود که اینجا فردوسی است، حافظ است، سعدی مینامندش، و مولانا. برگزیدهای از نوشتههای او را در دبیرستان میخواندیم، از حفظ میکردیم و گوته را به آلمانی میخواندیم، ولی شاید باور نکنید که تا وقتی به وطن بازگشتم و در دوره لیسانس به خواندن ادبیات آلمانی مشغول شدم، نمیدانستم که او دیوان غربی-شرقی دارد و شعر عشق سروده، همچو آنکه در شرق آتش عشق به دل دارد». کورش صفوی وقتی به ایران بازمیگردد معلوم میشود که باید دوباره دیپلم بگیرد، زبان مادری را درست بلد نیست و ناگزیر میشود دوباره در ایران فارسی بخواند. از آن روزها نزدیک به 30 سال میگذرد تا کورش صفوی تصمیم میگیرد دیوان غربی-شرقیِ گوته را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کند، اگرچه به قول خودش ترجمه هیچگاه نخواهد توانست ارزش دیوان او را نشان دهد.
کورش صفوی ترجمههای ارزشمندی از مبانی و نظریههای مطرح زبانشناسی از متفکران مهم این عرصه همچون فردینان دو سوسور و نوام چامسکی و یاکوبسن دارد. صفوی در مقدمه کتاب «دوره زبانشناسی عمومی» فردینان دوسوسور، از جاناتان کالر نقل میکند که به تبعیت از میشل فوکو، متفکران تاریخ علم و اندیشه را در دو گروه طبقهبندی میکند: گروهی که همچون نیوتن بنیانگذار رشتهای علمیاند و گروهی دیگر ازجمله مارکس یا فروید که اندیشه تازهای را بنیان نهادهاند. نیوتن بنیانگذار دانش نوین فیزیک معرفی میشود اما علم فیزیک مستقل از او است؛ به این معنا که میتوان به مطالعه فیزیک پرداخت بدون آنکه نیازی به بازبینی آرای نیوتن باشد، اما مارکس بنیانگذار اندیشهای است که مارکسیسم نامیده میشود و مارکسیسم مستقل از مارکس نیست و مطالعه در این زمینه، بازبینی و بازخوانی آرای مارکس است و بس، و در روانکاوی نیز بیرون از آرای فروید و بدون بازخوانی نگرش او معنایی ندارد. کورش صفوی بر اساس این طبقهبندی، سوسور را از زمره بنیانگذارانی همچون نیوتن میداند اما از سوی دیگر باید به بازخوانی اندیشه او در زبانشناسی پرداخت و زمینه طرح نگرشهای بعدی در زبانشناسی را در دیدگاههای سوسور جستوجو کرد. ازاینروست که صفوی سراغ ترجمه کتاب «دوره زبانشناسی عمومی» میرود که در زمینه دانش زبانشناسی کتابی کلاسیک و ارزشمند است و از دیدِ مترجمش، آرایی در خود نهفته دارد که زمینه پیدایش این علم را در قالب «زبانشناسی نوین» فراهم ساخته و مبنای پیدایش تمامی مکاتب زبانشناسی پس از خود شده است.
«زبان و اندیشه» نوشته نوام چامسکی از دیگر ترجمههای ارزشمند کورش صفوی در حوزه زبانشناسی است که در انتشارات هرمس به چاپ رسید. چنانکه مترجم در مقدمهاش بر کتاب مینویسد، «زبان و اندیشه» شکل مکتوب بحثی است که به سال 1933 در میزگردی با حضور نوام چامسکی، استاد زبانشناسی و فلسفه انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT)، آکیل بیگرامی، استاد فلسفه دانشگاه کلمبیا، جورج میلر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون و جیمز شوارتس، استاد زیستشناسی اعصاب دانشکده پزشکی دانشگاه کلمبیا برگزار شد. صفوی مینویسد: «چامسکی در این میزگرد مسائلی را مطرح کرده که بسیار ارزشمندند، ازجمله مخالفت با روشی که پس از آنچه بهاصطلاح انقلاب در علم شناخت نامیده میشود، در زبانشناسی و روانشناسی متداول گشت و جالب اینجاست که اکثریت این افرادی که به گفته او به بیراهه رفتهاند، پیروان متعصب روش ابداعی خود او بودهاند. وی در بخش پایانی از پاسخگویی به چند پرسش عمده بهویژه پرسش آکیل بیگرامی درباره روش تحلیل معنی طفره میرود، در حالی که به اعتقاد نگارنده این سطور آنچه در اصل عامل پیوند میان زبان و اندیشه است، همانا معنی است. زیرا به نظر نمیرسد دستکم در حال حاضر بر اساس شناخت موجود، بتوان ادعای دیگری را جز این مطرح ساخت که اندیشه چیزی جز عمل لایه معنایی زبان نیست». چامسکی همچنین به تمایز میان «مسئله» و «رمز و راز» میپردازد و معتقد است که درک رمز و رازها ورای ظرفیت شناختی انسان قرار دارد اما در اینجا مشخص نمیسازد که مرز بین مسئله و رمز و راز کجاست. «زبان و ذهن» یکی دیگر از تأملات نوام چامسکی در زمینه زبانشناسی است که کورش صفوی ترجمه کرده و چند سال پیش از سوی نشر هرمس منتشر شد. این کتاب به گفته مترجم یکی دیگر از آثار کلاسیک زبانشناسی است که با گذشت زمان شاید به سیاق دیگر آثار از این دست، اعتبار علمی خود را از دست داده باشند اما حلقهای از زنجیره تلاش انسان در راه اندیشه و شناخت نادانستهها را تشکیل میدهند. «آنچه چامسکی در این مجموعه مقالات مطرح میسازد با آرای امروز او تفاوتهای بارز دارد. پویایی او در بازبینی آرای گذشتهاش و جرحوتعدیل آنها ستودنی است، اما شاید همین نکته باعث میشود که بتوان بهلحاظ روششناسی تاریخی بر او خرده گرفت. با نگاهی گذرا به آثار زبانشناختی وی که دورهای چهلساله را در برمیگیرد، پرسش عمدهای در شناخت وی پیشرو قرار میگیرد و در نهایت مشخص نیست که دیدگاه چامسکی چیست و جایگاه وی در تاریخ این علم کجاست». از میان شش مقاله این مجموعه، سه مقاله نخست مجموعه با عناوینِ «دستاوردهای زبانشناختی در مطالعه ذهن: گذشته»، «دستاوردهای زبانشناختی در مطالعه ذهن: حال» و «دستاوردهای زبانشناختی در مطالعه ذهن: آینده»، که در سال 1968 به چاپ رسید، سعی دارد ثابت کند که زبانشناختی شاخهای از روانشناسی خاصه روانشناسی شناخت محسوب میشود. صفوی معتقد است بر او مسلم نیست که این دیدگاهِ چامسکی بتواند امتیازی برای دانش زبانشناسی بهحساب آید و پس از دوران سوسور یا بلومفیلد که بر استقلال این دانش تأکید میکنند و پویایی آن را تضمین کردند، این نظر بتواند حیثیت دانش زبانشناسی را حفظ کند. از دیدِ مترجم، مقاله آخر کتاب با عنوان «زبانشناسی و فلسفه» شاهکار این مجموعه به شمار میرود. چامسکی در این مقاله علایق مشترک به زبانشناسی و فلسفه، بهویژه معرفتشناسی را برمیشمارد و نقاط تلاقی این دو رشته را نشان میدهد.
کورش صفوی، چندی پیش در مصاحبهای با «ایسنا»، وضعیت زبانشناسی ایران را مثبت ارزیابی کرد و معتقد بود «در زمینه زبانشناسی اگر از خیلی جاها سر نباشیم، چیزی هم کم نداریم. فکر نکنید در آمریکا همه دانشگاهها از دانشگاه علامه طباطبایی بهتر هستند یا هرکس از انگلیس یا کانادا یا آمریکا فارغالتحصیل شده، حتما یک سر و گردن از ما بالاتر است. رشتههایی هستند که دستگاه خاصی میخواهند که ما آن دستگاه را نداریم و برای یادگرفتن آنها باید به آمریکا رفت، اما در علوم انسانی و بهویژه زبانشناسی اینطور نیست».
از جمله دیگر آثار کورش صفوی در حوزه ترجمه میتوان به کتابهای «بوطیقای ساختگرا» کالر، «درآمدی بر معنیشناسی زبان» لاینز، «درآمدی تازه بر فلسفه زبان»، «دنیای سوفی» لایکن، «روندهای بنیادین در دانش زبان» یاکوبسن اشاره کرد و در زمینه تألیفاتِ پرشمار صفوی نیز میتوان از کتابهای «استعاره از نگاهی دیگر»، «سرگردان در فلسفه ادبیات»، «آشنایی با تاریخ زبانشناسی»، «آشنایی با نظامهای نوشتاری»، «منطق در زبانشناسی» و «نگاهی به پیشینه زبان فارسی» نام برد.