فرزندآوری و کلانمسئله اقتصاد
یکی از مسئولان بهتازگی گفته طرحهایی در دو موضوع فرزندآوری و ازدواج آسان تعریف شده و غیر از این دو مورد بحران دیگری در ایران نداریم. او اقتصاد و معیشت را بهعنوان دو کلانمسئله دانست که باید با کار جهادی حلوفصل شود.
یکی از مسئولان بهتازگی گفته طرحهایی در دو موضوع فرزندآوری و ازدواج آسان تعریف شده و غیر از این دو مورد بحران دیگری در ایران نداریم. او اقتصاد و معیشت را بهعنوان دو کلانمسئله دانست که باید با کار جهادی حلوفصل شود.
این گزارهها را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
از یک طرف در جمله اول نسبت علت و معلول شاید جابهجا ذکر شده و آنگاه در گزاره دوم دوباره نسبت مذکور رعایت شده ولی مجددا با پدیدارهایی در خارج از آن نسبت، ارتباط پیدا میکند؛ بنابراین متن از تقرر خارج شده و دچار ساختارزدایی میشود.
این وضعیت میتواند بخشی از اپیستمولوژی ساختار متنی اظهارات این مقام محسوب شود.
شکی نیست که کشور رفتهرفته به سمت پیری جمعیت رهسپار است، ولی به نظر میرسد راهبردهای دولتمردان برای مقابله با این وضعیت چندان راهگشا نبوده است.
به عبارت دیگر، مردم تمایل دهههای قبلی برای فرزندآوری را ندارند. اعلام رسمی و اجرای وسیع مواضع کلان دولتی در راستای افزایش تولیدمثل ایرانیان، در حد و اندازه مورد انتظار سیاستگذاران نیست.
با این وجود، گویا اصرار بر این است که هرگونه نسبت وثیقی میان اقتصاد (بخوانید معیشت) و فرزندآوری انکار شده یا لااقل در درجات انتهایی مؤلفهها قرار گیرد؛ چراکه توفیق دولتها از نگاه شهروندان بر حسب میزان ارتقای معیشتی که پدید میآورند سنجیده میشود، ولی گویا دیدگاه دیگری وجود دارد که این توفیق را در افزایش موالید جستوجو میکند.
در دیدگاه شهروندان عادی، رابطه معیشت و موالید از جنس متغیر وابسته و مستقل است. در اینجا معیشت از جنس متغیر مستقل و موالید بهعنوان متغیر وابسته قابل تعریف است. طبعا هرگونه گشایش در امور اقتصادی و معیشتی شهروندان عادی میتواند انگیزه فرزندآوری را تحریک کند؛ بااینحال، تمامی ابعاد این تصمیم را پوشش نمیدهد.
اما دیدگاه دیگر معتقد به الزام حتمی و جبری جمعیت است. در این دیدگاه، افزایش موالید در عین اینکه تابعی از وضعیت اقتصاد خانهوار نیست، همزمان بهعنوان یک مؤلفه از قلم نمیافتد.
اقتصاد و معیشت هم متغیر مستقل هستند و هم نیستند. مؤلفههای عدیدهای به میان میآیند تا نسبت اقتصاد را در کلیت معادله کمرنگ کنند و این به آن خاطر است که در این سالها، هرساله وضع اقتصادی شهروندان دریغ از سال قبل بوده است.
اگر در دهههای گذشته رشد نسبتا مطلوب اقتصادی رابطه معقولی با کنترل موالید پیدا کرده بود، اکنون ولی پسرفت وضع اقتصادی شهروندان میبایستی رابطه مشابهی با عدم کنترل موالید پیدا کند.
در وضعیت کنونی باید به پذیرش صورتی تازه از نسبت اقتصاد و جمعیت تن داد و آن را امری از پیش تکوینیافته ندانست.
رابطهها در قالب علت و معلول یا مستقل و وابسته بازتعریف میشوند. ساختارزدایی علیتگرایانه پدید آمده است که روابط موجود را دچار سیالیت میکنند.
در این مورد خاص، اقتصاد و معیشت با اینکه کلانمسئله هستند ولی نسبتی با فرزندآوری پیدا نمیکنند؛ بااینحال از آنجا که در شکل کلانمسئله در کلیت اقتصاد ما (و حتما خود ما شهروندان) عارض شدهاند، پس بدون نسبت با مسئله فرزندآوری نیستند، اما مهم آن است که گویا قرار نیست نقش کانونی داشته باشند.
ما ایرانیان در این سالها خیلی از رکوردهای خود را شکستیم. شاید قسمت این باشد که رکورد دیگری در سرعت سالمندی را هم به نام خود کنیم.