|

مهاجرت اجباری

در روزگاری که تعداد زیادی از شهرهای ایران با تنش آبی شدید و خشکی مواجه‌اند، دومینوی سدسازی به عنوان یکی از نشان‌های افتخار و موفقیت برای سیاست‌گذاران به شمار می‌آید. محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست معتقد است میزان مهاجرت ناشی از سدسازی از جنگ بیشتر است و در واقع پدیده مهاجرت اجباری بر اثر سدسازی تأثیرات روانی انکارنشدنی در جامعه به‌ جای می‌گذارد.

زهره جهانبخش: در روزگاری که تعداد زیادی از شهرهای ایران با تنش آبی شدید و خشکی مواجه‌اند، دومینوی سدسازی به عنوان یکی از نشان‌های افتخار و موفقیت برای سیاست‌گذاران به شمار می‌آید. محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست معتقد است میزان مهاجرت ناشی از سدسازی از جنگ بیشتر است و در واقع پدیده مهاجرت اجباری بر اثر سدسازی تأثیرات روانی انکارنشدنی در جامعه به‌ جای می‌گذارد. در سال‌های اخیر ضعف مدیریت آب در کشور نفس روستانشینان و به‌ویژه ساکنان استان‌های شرقی را بند آورده است. سدسازی صرف‌نظر از نابودی محیط زیست و از بین بردن گونه‌های نادر جانوری و گیاهی، حالا جامعه و اقتصاد آن مناطق را هدف قرار داده است.

آمار بالای روستاهای خالی از سکنه

نتایج یک پژوهش که توسط دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران انجام شده، گویای آن است که سالانه به طور متوسط یک میلیون نفر در داخل مرزهای ایران جابه‌جا می‌شوند. این اتفاق در شرایطی است که نابودی و زوال تقریبا بیش از نیمی از روستاهای ایران را در آغوش گرفته است. پیش از این نتایج سرشماری سراسری سال ۱۳۹۰ نشان داده بود از سال 1335 تاکنون حدود ۳۳ هزار روستا و آبادی خالی از سکنه در کشور وجود دارد.

مهاجرت اجباری و نابودی آموزش و پروش کودکان

نکته حائز اهمیت این است که میان مهاجرت انسانی و تغییرات اکولوژیک رابطه نزدیکی وجود دارد و از آنجایی که اقتصاد خانوارهای روستایی به‌شدت به کشاورزی گره خورده، خشک‌سالی زمین‌ها و کم‌آبی به عاملی تأثیرگذار در مهاجرت اجباری این افراد تبدیل شده است. از طرفی دیگر روستاییان با پدیده تازه‌ای از‌جمله مهاجرت معلمان و قشر تحصیل‌کرده نیز دست و پنجه نرم می‌کنند. این اتفاق به خودی خود می‌تواند تأثیرات جبران‌ناپذیری بر فرهنگ و آینده تحصیلی کودکان این جوامع داشته باشد. با این حال مسئولان همواره بر تکرار اشتباهات اصرار می‌ورزند و نمونه‌های بارز سدسازی غیرکارشناسی را در پرونده سد گتوند و چمشیر شاهد بودیم. از طرفی دیگر این روزها احداث سد خرسان۳ در شهرستان لردگان در استان چهارمحال‌وبختیاری مورد مخالفت گسترده از سوی افراد محلی این منطقه و فعالان محیط زیست قرار گرفته است. محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست، در گفت‌وگو با «شرق» به تبعات سدسازی‌های غیراصولی و تأثیرات جبران‌ناپذیر آن پرداخت و گفت: «سدسازی خسارت‌های فراوانی را در ابعاد مختلف به کشور تحمیل می‌کند. کوچک‌ترین خسارتی که سدسازی‌های غیراصولی به کشور وارد کرده، مهاجرت‌ روستاییان به شهرهاست. در واقع خساراتی که سدسازی در این زمان وارد می‌کند فوق‌العاده خطرناک و نگران‌کننده است و باعث از بین رفتن نظام آب‌شناسی حوزه‌های آبگیر می‌شود. سدسازی قرار بود به جریان پایه وفادار باشد، اما همه سدهایی که تاکنون ساخته شده‌اند باعث شده‌اند میزان بارگذاری در بالادست افزایش پیدا کند و در پایین‌دست با خشک‌سالی مصنوعی مواجه شویم. افزایش انتشار گاز متان به دلیل تجزیه و تخریب پوشش گیاهی در درون مخزن‌ها و افزایش میانگین دما یکی از آسیب‌های سدسازی است». او در ادامه گفت: «سدسازی باعث مهاجرت اجباری می‌شود که در ادامه به بزهکاری‌های اجتماعی ختم می‌شود. یکی دیگر از آسیب‌های سدسازی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی است و به همین دلیل روستاییان بر اثر سدسازی‌ حقابه خود را از دست خواهند داد».

افزایش جرم و جنایت به دلیل سدسازی

این کارشناس توضیح داد: «در دنیا اعلام شده میزان مهاجرت ناشی از سدسازی از جنگ بیشتر است و در واقع پدیده مهاجرت اجباری بر اثر سدسازی تأثیرات روانی انکارنشدنی در جامعه بر جای می‌گذارد. حتی همین اکنون مهاجرت‌های اجباری که به دلیل تأسیس سد دز که قبل از انقلاب ساخته شده بود در خوزستان دیده می‌شود. مردم این منطقه حاشیه‌نشین شده‌اند و تعلق خاطری نسبت به آن منطقه ندارند. علاوه بر آن، منطقه یادشده بسیار آسیب‌پذیر و شکننده شده و جرم و جنایت در آن افزایش یافته است». وی در ادامه افزود: «سد گتوند نیز خسارات جدی و فراوانی را به ساکنان آن منطقه و همچنین در شهر لالی وارد کرد. برای مثال، مسیر عبور دام‌های عشایر مسدود شده است و عشایر با کامیون مجبور به حمل دام‌هایشان می‌شوند. استفاده از کامیون نیز نرخ تخریب و فرسایش را بالا می‌برد و اصطلاحا با چرای زودرس مواجه می‌شویم و چنین چیزی سبب ایجاد تضاد منافع میان مردمان محلی می‌شود؛ چراکه دامداران به دلیل اینکه زمین‌هایشان در معرض اشغال منطقه سد قرار گرفته، مجبور می‌شوند به مناطق دیگر کوچ کنند و این مسئله باعث وقوع نزاع‌های خونین میان افراد محلی می‌شود. نابودی آموزش و پرورش و طردشدگی دانش‌آموزان این مناطق هم از‌جمله مشکلاتی است که گریبان‌گیر این مردمان شده است».

محلی‌ها قربانیان سیاست‌های نادرست

محمد درویش همچنین گفت: «اخیرا در بازدیدی که از سد چمشیر داشتم با دامداران محلی گفت‌وگویی داشتم. آنان به‌شدت از وضعیت موجود ابراز نارضایتی می‌کردند و می‌گفتند مسئولان برای جبران ضرر و آسیب‌هایی که به ما وارد شد هیچ کاری نکردند و کمترین تسهیلاتی هم برای ما در نظر نگرفتند و حالا در وضعیت بلاتکلیفی به سر می‌بریم. از طرفی دیگر در سفری که به گتوند داشتم محلی‌های آنجا هم با وضعیتی مشابه دست و پنجه نرم می‌کردند و روزگارشان را در بی‌پولی و قطعی آب و برق می‌گذراندند. این نارضایتی‌ها طبیعتا سبب افزایش شکاف میان مردم و دولت می‌شود و در نتیجه سرمایه اجتماعی رو به نابودی می‌رود». وی در آخر گفت: «در روزهای گذشته هم شاهد تنش‌های اجتماعی میان مردم کهگیلویه‌و‌بویراحمد و لردگان در چهارمحال‌وبختیاری بودیم که عدم موافقت خود را با احداث سد  خرسان‌۳ اعلام می‌کردند».