بررسی دلایل بیتوجهی به قانون خروج زندانها از شهر
اوین سبز میشود؟
از زمان تصویب قانون انتقال زندانها از محدودههای شهری، اقدامی جدی برای خروج زندانها بر اساس تکالیف این قانون انجام نشده است. گفته میشود تعطیلی و تخریب زندان قصر هم بر اساس توافق سازمان زندانها با شهردار وقت تهران انجام شده است؛ زندانی که سال 83 دیوارهایش فروریخت و حالا دیگر سالهاست که همه این مکان را به موزه قصر میشناسند.
نورا حسینی: از زمان تصویب قانون انتقال زندانها از محدودههای شهری، اقدامی جدی برای خروج زندانها بر اساس تکالیف این قانون انجام نشده است. گفته میشود تعطیلی و تخریب زندان قصر هم بر اساس توافق سازمان زندانها با شهردار وقت تهران انجام شده است؛ زندانی که سال 83 دیوارهایش فروریخت و حالا دیگر سالهاست که همه این مکان را به موزه قصر میشناسند.
قرار بود زندان اوین نیز به بوستان اوین تبدیل شود. سالهای نخست دهه 90 مذاکرات سلسلهوار برای خروج این زندان که مصوبهها و تأییدیههای هیئت دولت را داشت، آغاز شد. رئیس وقت سازمان زندانها اعلام کرده بود ما زندان اوین را رایگان به شهرداری نمیدهیم؛ باید تعهدات شهرداری به سازمان زندانها و طرح نهایی تبدیل آن به فضای تفریحی و پارک مشخص باشد.
زندان اوین در زمین خانه سیدضیاءالدین طباطبایی، روزنامهنگار و نخستوزیر دوره پهلوی و در منطقه خوش آبوهوای اوین-درکه ساخته شد و ساخت آن ۱۰ سال طول کشید و در دهه ۵۰ رسما افتتاح شد. این زندان در دوران پیش از انقلاب، زندانی کاملا سیاسی بود که مستقیما از سوی ساواک اداره میشد. یکی از نخستین افرادی که خواستار تبدیل زندان اوین به پارک عمومی شد، آیتالله طالقانی بود؛ آرزویی که با وجود تلاش برخی از شهرداران پایتخت تا به امروز تحقق نیافته است.
این موضوع در زمان مدیریت غلامحسین کرباسچی بر شهرداری تهران نیز بار دیگر بهطور جدی مطرح شد. محمد حقانی، عضو شورای چهارم شهر تهران که خود در دوره غلامحسین کرباسچی، معاون خدمات شهرداری تهران بود، دراینباره گفته است: این طرح در زمان کرباسچی هم مطرح بود، ولی آن زمان قوه قضائیه از ما خواسته بود تا مکانی را بهعنوان زندان جدید به آنها اختصاص دهیم، ولی ما میگفتیم میخواهیم کل زندان را بخریم یا تهاتر کنیم و کاری به ساخت محل جدید زندان نداریم.
نخستین بار تبدیل زندان اوین به بوستان اوین از سوی محمدباقر قالیباف شهردار وقت تهران در مراسم افتتاحیه دوازدهمین نمایشگاه بینالمللی گل و گیاه در سال ۹۳ مطرح شد. او سال بعد بار دیگر بهطور صریح موضوع تبدیل زندان اوین به بوستانی عمومی را مطرح کرد و با اشاره به اینکه توافقاتی انجام شده است، گفت: با رئیس قوه قضائیه مذاکراتی داشتهایم و مقرر شد شهرداری تهران و این قوه برای مجموعه اوین و زندان اوین بوستانی را مهیا کنند تا این مجموعه نیز مانند زندان قصر که به باغموزه تبدیل شد، مورد استفاده قرار گیرد. خرداد سال 94 قالیباف در حاشیه حضور در شورا، درباره جزئیات توافق با قوه قضائیه برای تبدیل ندامتگاه اوین به بوستان عمومی توضیح داد: این بحث را حدود ۹ ماه قبل و در اوایل سال گذشته خدمت آیتالله آملیلاریجانی منعکس کردم و ایشان نیز در آن زمان گفتند که باید بررسیهای بیشتری انجام دهند. در جلسهای که دو هفته پیش از پایان سال گذشته با ایشان داشتم، آیتالله آملیلاریجانی خودشان گفتند که این موضوع را بررسی کردهام و با اصل توافق با شهرداری تهران مبنی بر اینکه ندامتگاه اوین را در اختیار شهرداری گذاشته و تبدیل به پارک عمومی کنیم، موافق هستیم، اما باید کمک کنیم تا مشکلات ساختمانی و ظرفیتهای قوه قضائیه را نیز تأمین کنیم.
تفاهمنامه اولیه هم تهیه میشود، اما باز هم زندان جایگزین و نحوه واگذاری این موضوع را متوقف میکند و در دوره مدیریت پنجم هم دیگر این موضوع پیگیری نمیشود. حال مسئله این است که مدیریت شهری ششم این طرح متوقفمانده را دنبال میکند؟
پیگیری دوباره تبدیل اوین به فضای عمومی
علیرضا زاکانی، شهردار تهران میگوید: در تهران موفق شدیم درخصوص پادگانها چنین کاری را انجام دهیم و در این 23 ماه که در شهرداری حضور داریم، در مورد پنج پادگان توافق کردیم و اقدامات اجرائی آن شروع شده است درباره زندانها هم حدود یک سال و نیم پیش مذاکراتی انجام شده است و پاسخ آن باید از سمت دستگاه قضائی بیاید و کار خوبی است که شهر عاری از چنین شرایطی شود.
اما علیاصغر قائمی، عضو شورای شهر تهران، چندان به دنبالکردن این طرح قدیمی و تحقق آن امیدوار نیست. او میگوید: آن زمان شهرداری داشتیم که اراده انجام این کار را داشت، فهم درستی نسبت به ضرورت انجام چنین اموری داشت و پیگیر بود و تیم اجرائی همراه خود داشت و الان اینها را نداریم. من کاملا موافقم هستم این موضوع دنبال شود. این تدبیر کلی بود که کشور بر روی این موضوع کرده بود و مصادیق متعددی هم اتفاق افتاد. تبدیل پارک خجیر به یک بوستان عامالمنفعه یا تبدیل پادگان قلعهمرغی به بوستان عمومی، کارهای بزرگی بود که انجام شد. البته اراده و توان انجام چنین کارهای بزرگی هم وجود داشت.
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران نیز معتقد است: یکی از بهترین اقداماتی که میتوان در سطح هر شهری انجام داد، این است که زندانها به خارج شهر منتقل شوند. همانطور که قزلقلعه به فضای سبز و میدان میوه و ترهبار تبدیل شد و در دوره آقای قالیباف زندان قصر به یک موزه بزرگ و زیبا تبدیل شد، قرار بود زندان اوین هم به بوستان اوین تبدیل شود که توافقهای اولیه آن انجام شد، اما مشکلاتی برای به سرانجام رسیدن آن وجود داشت. در حال حاضر شهرداری همانطور که دو پادگان را در منطقه 13 در اختیار گرفت و قرار است به سرانههای خدماتی این منطقه اضافه شود، اگر بتواند با قوه قضائیه بر سر زندان اوین توافق کند، حتما شورای شهر از آن استقبال و حمایت میکند.
انتقال اوین چگونه به نفع تهران میشود؟
از نگاه شهرسازی، انتقال زندانها و پادگانها به خارج شهر میتواند به نفع شهر و شهروندان باشد؟ عبدالرضا گلپایگانی، معاون پیشین شهرسازی و معماری شهردار تهران، با یادآوری و تأکید بر حفظ و رعایت حقوق خانوادههای زندانی، درخصوص انتقال زندانها به خارج از شهر میگوید: به انتقال فضاهایی مثل زندانها و پادگانها به خارج از شهر میتوان از چند وجه نگاه کرد؛ نخست اینکه آیا فضای زندان و پادگان فضای مزاحمی برای زندگی شهروندان است و باید به بیرون از شهر انتقال پیدا کند؟ این خودش یک مسئله است که بیرون کجاست و مگر آنجا جزء سرزمین نیست؟ در موضوع ساماندهی هم این موضوع مطرح میشد که کارخانجات و کارگاهها به بیرون از شهر بروند. مگر بیرون شهر جایی است که قرار است معضلات زیستمحیطی به آن منتقل شود و مگر بیرون شهر جزء کشور نیست؟
برخی از متفکران موضوع شهرسازی و کسانی که به بحث توسعه پایدار فکر میکنند، نظرشان این است که فعالیتی که در شهر یا غیر از شهر مستقر است، باید اصول پایداری زیستمحیطی و اجتماعی را رعایت کند و فرقی نمیکند در درون شهر، حریم شهر یا بیرون از شهر باشد و اگر بخواهد فعالیتی رخ دهد، این فعالیت باید دوستدار محیط زیست باشد. این موضوع بیشتر درباره کارخانجات، کارگاهها و فعالیتهای مزاحم است. آنها معتقدند چیزی به نام فعالیت مزاحم نداریم و باید در شهر، کارخانه و کارگاه باشد و همه فعالیتها به صورت منطبق با شرایط زیستمحیطی در کنار هم و در درون شهر وجود داشته باشد و تجربههای خوبی در این زمینه در دنیا هست. در برخی از کشورهای اروپایی بخش عمدهای از شهر، معدن زغالسنگ است و نمیتوانند این معدن را به بیرون از شهر منتقل کنند یا کارخانجات درون شهر است و هنوز هم فعالیت میکنند و میگویند کارخانه باید استانداردهای زیستمحیطی را رعایت کند، نه اینکه آن را به خارج از شهر ببرند؛ چون خارج از شهر هم جزء هوا و اقلیم همان شهر است.
وقتی این کارخانه را انتقال دهند، تولید سفر میکنند و رفت و آمد بین محل کار و فضای زندگی را به شهر تحمیل میکنند. این گروه اعتقادشان بر این است که این روشها با موضوع «پایداری زیستمحیطی» خیلی منطبق نیست؛ اما درباره پادگانها و زندانها به نظر میرسد تفاوتهایی وجود دارد.
این کارشناس حوزه معماری معتقد است: اگر بخواهیم فضای بهتری برای زندانیان از جهت تأمین سرانهها داشته باشیم و فضای زندانها دارای ویژگیهای کیفی برای زندانیان باشد مانند فضای هواخوری و ورزش ممکن است نتوان این الزامات را در درون شهر ایجاد کرد، اگر انتقال فضای پادگان یا زندان به خارج از شهر برای کیفیت بهتر و امنیت بیشتر و ارتباط با ساختار اجتماعی پیرامونش بهتر باشد، (اگر این پیشفرض را بپذیریم) در ادامه این سؤال پیش میآید که در مکانی که قبلا زندان بوده، قرار است چه اتفاقی بیفتد... .
به گفته گلپایگانی برای این انتقال، تجربههای خوبی هم در ایران و هم در دنیا هست که بخشی از موضوع بازآفرینی فضاهای شهری، به این انتقال کاربری و تغییر و پوستاندازی فعالیتها در شهر گره میخورد. زمانی در کنار تایمز لندن فعالیتهای بندرگاهی بسیاری کار میکرد و انبارهای بسیار بزرگی پیرامون این فضای بندرگاهی وجود داشت؛ ولی زمانی که نیازی به این فضاها نیست، این فعالیتها در لندن به یک مرکز اقتصادی بسیار کلان تبدیل میشود. وقتی میگویند لندن یک شهر جهانی است، علتش این است که با همین فعالیتها و تغییر کاربریها در مقیاس جهانی فعالیتهایش را سازماندهی میکند. وقتی در اینجا زندان را انتقال دهید، قرار است آن فضا به شهر چه کمکی کند؟ این خیلی مهم است. چیزی که برای شهروندان و بهویژه شهرسازان نگرانی ایجاد میکند، این است که چنین انتقالی زمینه سوداگری از ملک و زمین را فراهم نسازد که این نگاه بسیارخطرناک است. اگر آن را تبدیل به فعالیتهایی کنیم که سبب شود کیفیت زندگی در شهر ارتقا پیدا کند و کیفیت فعالیتهای بازرگانی در شهر بهبود پیدا کند و ظرفیت جدید فضاهای آموزشی و فضای سبز به شهر اضافه کند، حتما بسیار خوب خواهد بود. مثل اتفاقی که در زندان قصر افتاد یا موزه عبرت که قبلا کمیته مشترک ضد خرابکاری بود و به موزهای در اختیار شهروندان تبدیل شد و میتوان از آن استفاده مفید کرد.
او تأکید میکند: زندان اوین موقعیت خیلی خوبی در شمال تهران دارد و محلههای اوین و درکه از محلههای قدیمی شمیران به شمار میرود. اگر فضای زندان اوین در اختیار شهروندان قرار بگیرد، میتواند فضای زیبا و فرحبخشی در اختیار شهروندان بگذارد و ساختمانهایش تبدیل به موزههایی شود که برای ارتقای فرهنگ همگانی از آن استفاده شود یا فضاهایی در مقیاس دانشکدهها ممکن است برای فعالیتهای آموزشی مورد استفاده واقع شود؛ اما اگر بگویند اینجا از نظر ارتباطات و موقعیت مکانی یک ملک گرانقیمت است و مجموعههای بزرگ مسکونی بسازیم، تبعات ناخوشایندی برای شهر دارد؛ زیرا یک ظرفیت رفت و آمدی و ترافیکی و خدماتی در آنجا ایجاد میشود که به معضلات ترافیکی شمال تهران اضافه میکند و به سود شهر نخواهد بود.
زندان اوین برای شهروندان تولید سفر زیادی ندارد و اگر به یک کاربری با تولید سفر بالا تبدیل شود، به شبکه رفت و آمد آنجا بار جدیدی میافزاید و برای کیفیت شهر مشکل ایجاد میکند.
او درخصوص اینکه اگر بخشی از این فضاها مسکنسازی و بخشی به نفع شهر آزادسازی شود باز هم انتقال به نفع شهر خواهد بود یا نه میگوید: باید ببینیم توان زیستمحیطی، اکولوژیکی و ترافیکی چقدر است و اگر عدهای در آنجا ساکن شوند، آیا ظرفیت ترافیکی آنجا جواب میدهد یا نه؟ اگر مطالعات ترافیکی و امکانسنجی ترافیکی و اجتماعی پاسخ دهد که یک ظرفیت جدید از نظر ارتقای کیفیت و یک فضای سبز یا فضای فرهنگی و در قبالش یک بخش مسکونی اضافه شود، منطقی است و این بدهبستان میتواند یک تراز منطقی داشته باشد، چراکه مالکیت این فضاها همگانی است و تنها اختیارش دست دولت و نهاد قضائی است. آنها به وکالت از مردم میگویند میخواهیم بخشی از این فضا را مسکونی کنیم تا بتوانیم یک مشکل همگانی را حل کنیم. باید پشت این انتقالها، مصلحت همگانی باشد و از طرف دیگر مدیران شهر مصلحت شهروندان را بسنجند و ببینند بارگذاری جدید، آسیبی به زندگی مردم و آینده شهر میزند یا نه.
گسل مشاء از شمال تهران عبور میکند و باید دید برخوردش با گسل مشاء به چه شکل است؟! بالای درکه که محدوده زندان اوین است، یکی از گسلهای شهر تهران عبور میکند یا کابل فشار قوی برق عبور میکند، محل کمربند سبز تهران است و زیرساختها و محدودیتهایی در آنجا وجود دارد، همچنین بخش قابل توجهی از زمینهای زندان اوین خارج از محدوده شهر است، چنانچه پیشفرض استقرار کاربریهای مسکونی و تجاری مورد نظر باشد تغییر خط محدوده لازم خواهد بود، تغییر خط محدوده در شمال تهران هم پیامدهای ویژهای دارد و انرژی زیادی پشت آن است، در همان محدوده پیرامون زندان اوین در منطقه دو موضوع سوداگری زمین و زمینخواری پیشینه درازی دارد، تحولات اینچنینی احتمال ساختوساز خارج از حریم را بهشدت افزایش میدهد، با لحاظ این پیامدها تغییر خط محدوده نیاز به تصویب در شورای عالی شهرسازی و معماری کشور دارد.
با لحاظ همه این محدودیتها، اگر فضای خدمات همگانی به شهر تهران اضافه شود، حتما اتفاق فرخندهای است و میتواند به ارتقای کیفیت تهران کمک کند.
چرا قانون خروج زندانها اجرائی نمیشود؟
براساس قانون، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور مکلف است اراضی و مستحدثات مربوط، اعم از عرصه و اعیان را مطابق این قانون و آییننامه اجرایی آن به وزارت مسکن و شهرسازی واگذار کند. وزارت مسکن نیز موظف است ظرف حداکثر 10 سال، ضمن تأمین اراضی مناسب، از محل فروش اراضی و مستحدثات مزبور با تغییر کاربری یا بدون آن و اعتباراتی که هر ساله در بودجه کل کشور در ردیف مستقل پیشبینی میشود، نسبت به ایجاد زندانها و مراکز اقدامات تأمینی و تربیتی مورد نیاز اقدام کرده و پس از تکمیل در اختیار سازمان زندانها قرار دهد.
افزون بر تأمین منابع و اعتبارات، مکانیابی برای زندانهای جدید کاری دشوار است. مکانیابی برای احداث زندان نیاز به هماهنگی با مراجع زیستمحیطی، جنگلها و مراتع و از آن مهمتر شهرداری و شورای شهر و حتی دهیاری مناطقی دارد که قرار است زندانهای جدید در آنها ساخته شود. ساخت یک زندان در این مناطق که عموما از مناطق کمبرخوردار و حاشیهای هستند، چیزی نیست که مورد علاقه و اشتیاق آنها باشد و معمولا با اعتراض و مقاومت مواجه میشود.