|

در ضرورت و اهمیت وجود پیوست رسانه‌ای

در جریان دیدار هیئت دولت با مقام معظم رهبری، ایشان اظهار داشتند که به علت نارسایی در زبان رسانه‌ای دولت، فعالیت‌های خوب آن به اندازه لازم و شایسته به اذهان مردم منعکس نشده است. این گزاره را می‌توان هم از حیث مصادیق و هم از منظر فلسفه‌ علوم ارتباطات بسیار مهم دانست. مصادیق این جمله کدام است؟

در جریان دیدار هیئت دولت با مقام معظم رهبری، ایشان اظهار داشتند که به علت نارسایی در زبان رسانه‌ای دولت، فعالیت‌های خوب آن به اندازه لازم و شایسته به اذهان مردم منعکس نشده است. این گزاره را می‌توان هم از حیث مصادیق و هم از منظر فلسفه‌ علوم ارتباطات بسیار مهم دانست. مصادیق این جمله کدام است؟ منظور از «زبان رسانه‌ای» در نزد دولت چیست و چرا عالی‌ترین شخص کشور این زبان را «نارسا» می‌داند؟ در نگاه اول به نظر می‌رسد منظور از «زبان رسانه‌ای» می‌تواند همان پیوست رسانه‌ای باشد. سال قبل رئیس دولت گفته بود صرف یک تصمیم‌گیری کافی نیست و همه اقدامات دولت باید پیوست رسانه‌ای و فرهنگی داشته باشند. این گزاره نیز کاملا درست و صحیح است. اکنون صورت‌مسئله مشخص است. همه‌ مسئولان دولتی از لزوم و اهمیت این پیوست‌های رسانه‌ای آگاه بوده و بر آن تأکید دارند. اما چرا مقام معظم رهبری از این وضعیت اظهار نارضایتی کرده است؟ در مورد اینکه پیوست رسانه‌ای چیست، نظرات متفاوتی وجود دارد، اما به‌طور خیلی ساده سندی است که در کنار اطلاع‌رسانی و آموزش، استراتژی‌های روشن و کنداکتور غنی درخصوص نوع مواجهه مردم و جامعه با یک موضوع خاص را ارائه کرده تا از حمایت معنوی مردم در اجرای تصمیم‌ها و پروژه‌ها برخوردار باشد. این سند معمولا از کوچک‌ترین سطوح ارتباطی تا بالاترین سطوح رسانه‌ای را شامل می‌شود. احتمالا مهم‌ترین کارکرد این سند همانا اقناع افکار عمومی از طریق ارتباطات تعاملی با واسطه‌گری رسانه‌ها و با ابزار تولید محتوا برای انواع و اقسام رسانه‌ها است. دولت کارکرد بسیار تعیین‌کننده‌ای در اقتصاد و فرهنگ و جامعه‌ ایران دارد. بنابراین هرگاه دولت تصمیمی اتخاذ کرده و دست به اجرائی‌سازی آن می‌زند، درواقع جابه‌جایی‌های بزرگی در تعادل‌ شاخص‌ها ایجاد می‌‌کند که می‌تواند منجر به دگرگونی‌های مهمی در زندگی‌ تعدادی از مردم شود. هرکسی از این تعویض موقعیت سود ببرد، حتما حامی این تصمیم است؛ ولی کسی که از این بابت دچار ضرر و زیان شود، طبعا ناخشنود بوده و به تدریج ناراضی می‌شود. اما دولت ماهیتا قصد ندارد کاری کند که عده‌ای منتفع و عده‌ای متضرر شوند، بلکه صرفا نیل به خیر جمعی و تمشیت مطلوب زندگی عامه‌ مردم را مطمح‌ نظر دارد. از سوی دیگر دولت نمی‌تواند در همه‌ تصمیم‌های خود کاری کند که کسی متضرر نشود. دولت آن تصمیمی را خواهد گرفت که دربردارنده‌ حداکثر سود با حداقل ضرر است (منظور از سود در اینجا منحصرا سود ریالی نیست). همچنین ماهیت دولت در اقتصاد ایران به ترتیبی است که باید در حوزه‌های بسیار زیادی تصمیم‌گیری کند؛ از سیاست‌های پولی، مالی، مسکن، صنعت و آموزش گرفته تا انرژی، کشاورزی، حمل‌و‌نقل، فرهنگ و مخابرات تماما وابسته به تصمیماتی است که در دولت اتخاذ می‌شود. همچنین این حوزه‌ها ممکن است تنیدگی‌های متعددی با یکدیگر پیدا کنند. بنابراین هر تصمیمی که در بدنه‌ دولت اتخاذ می‌شود، بر سایر حوزه‌های ظاهرا غیرمرتبط نیز تأثیر خواهد داشت. به همین دلیل است که پیوست رسانه‌ای تا این اندازه مورد توجه قرار دارد. در این پیوست‌ها اساسا اطلاع‌رسانی مناسب از ابعاد و زوایای تصمیم‌ها برای همراهی و حمایت از سوی مردم و رهبران فکری جامعه تمهید می‌شود. برای مثال دولت کنونی وعده‌ ساخت چهار میلیون مسکن را داده بود. این وعده در زمان خودش مورد توجه زیادی قرار گرفت. این روزها نیمی از مهلت استقرار دولت سیزدهم گذشته است. این هرگز به آن معنا نیست که باید تا الان نیمی از آن چهار میلیون مسکن تحویل داه می‌شد، اما باید میزان قابل‌ قبولی از آن به متقاضیان واگذار می‌شد. آنچه در عمل اتفاق افتاده، این بوده که فقط حدود 101 هزار واحد تحویل دادده شد. ممکن است دولت ده‌ها دلیل برای این عملکرد خود ارائه دهد (از میراث‌داربودن بی‌تدبیری دولت قبل تا مشکل زمین و تأمین آب و برق و مصالح و کم‌کاری بانک‌ها برای اعطای تسهیلات و خیلی دلایل دیگر)، اما آنچه مورد قضاوت مردم قرار می‌گیرد، چیزی جز نسبت وعده‌ها و تحقق آنها نیست. مورد دیگر بنزین است که باید آن را در فهرست یکی از استراتژیک‌ترین کالاهای کشور قلمداد کرد. با وجودی که دولت و مجلس بارها به انواع و زبان‌های مختلف اظهار کرده‌اند در سال جاری به‌هیچ‌وجه قصد و برنامه‌ای برای افزایش قیمت این فراورده ندارند، اما گویا مردم هنوز در ذهن خود در انتظار افزایش ناگهانی قیمت بنزین هستند. به همین دلیل است که با کوچک‌ترین اظهارنظر نسنجیده‌ فلان نماینده‌ مجلس یا تحریک رسانه‌های خارجی، یکباره موج تردید و شایعه در جامعه ایجاد شده و روح و روان مردم را می‌خراشد. اینکه چرا مردم تا این حد از زبان رسانه‌ای دولت اعراض دارند، یک مشکل ساختاری است و ربطی به دولت کنونی ندارد.

وقتی مسئولان وزارت نفت آمار موازنه‌ تولید و مصرف بنزین را اعلام می‌کنند، در حال ارسال پیامی هستند که مردم را نسبت به ناترازی بنزین آگاه کند، اما همگان آن را به‌منزله پیش‌درآمد افزایش قیمت بنزین تعبیر می‌کنند.

در عین حال گزاره‌ مقام معظم رهبری حاوی یک نکته‌ دیگر نیز هست. انذار ایشان این است که در صورت نارسا‌بودن زبان رسانه‌ای دولت، طبعا فعالیت‌های دولت به اندازه لازم به اذهان مردم منعکس نخواهد شد.

عبارت «زبان رسانه‌ای» همان پیوست رسانه‌ای است. همچنین عبارت «ذهن مردم» در مقام سوبژکتیویته یا همان ذهنیت‌یافتن ماجرا بوده و کلمه «انعکاس» هم در وجه عینیت و ابژکتیویته و ملموس‌بودن قضیه به کار رفته است.

هوسرل در فلسفه نوین تلاش می‌کرد نسبت میان ابژکتیویته و سوبژکتیویته را مطالعه کند؛ چرا‌که باور داشت می‌تواند از این طریق یک مبنای استوار پدیدارشناختی ایجاد کند. قبل از او هگل نیز تأملاتی در همین باب داشت. هگل می‌گفت مادامی که شناخت همواره مستلزم آگاهی سوژه از ابژه است، پس هرگونه تقابل میان امر سوبژکتیو و امر ابژکتیو چه‌بسا شرایط امکان شناخت را ناپدید کند که نتیجه آن چیزی جز شکاکیت نیست. اینجا سوژه به‌مثابه ‌فاعل شناسا و ابژه به عنوان مضمون قابل‌ شناخت

 (شناسا) هستند.

هگل به این نتیجه می‌رسد که تحقق آگاهی و تعین‌یابی سوبژکتیویته به‌ معنای بالفعل‌شدن قوه‌ای متافیزیکی درون انسان نیست، بلکه دستاوردی اجتماعی است که به‌ وساطت تعاملات اینترسوبژکتیوی که میان سوژه‌ها برقرار است، تثبیت می‌شود.

به بیان دیگر ارتباطات میان سوژه‌ها‌ست که آنها را به خشنودی و رضایت رهنمون کرده و اسباب و لوازم فائق‌آمدن بر بیگانگی خویش را فراهم می‌آورد.

اینجا‌ست که لزوم پیوست رسانه‌ای مشخص می‌شود. دولت باید بداند که هرگز قادر نخواهد بود تمامی فضای رسانه‌ای (رسانه‌های رسمی) را به نفع خود جهت‌دهی کند، اما می‌تواند کاری کند که ﻗﻀﺎوت‌‌ها و ﺑﺮداﺷﺖ‌ها از ﻋﻤﻠﮑﺮد خودش را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ و سوی ﻣﻨﺼﻔﺎنه‌تری هدایت شوند.

هر چیزی منوط به آن معنایی اســت که سوژه‌ها بتوانند به بازنمایی‌ها بدهند و نه به عاملی که سوژه‌ها را به وجود واقعی ابژه‌ها وابسته می‌کند.

هوسرل نیز به نتایج مهم دیگری در همین راستا رسیده است. شارحان بر این باورند که از نظر هوسرل، سوبژکتیویته استعلایی تنها زمانی می‌تواند ابژکتیویته را تضمین کرده و حقیقت را برای ما معنادار کند که برای ما قابل شناخت باشد.

قابل شناخت بودن سوبژکتیویته مذکور (و به‌طور کلی سپهر استعلایی) نیز در گرو آن است که محتوایی انضمامی داشته باشد.

آنچه محتوای مذکور را تأمین می‌کند، پیوست رسانه‌ای است که خصیصه کانکریت دارد؛ به این معنا که تبیین، تحلیل و اقناع افکار عمومی با بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای موجود‌‌ را‌ همراه و هم‌زمان با اولین مراحل شکل‌گیری تصمیم‌ها تا آخرین گام‌های پس از اجرای آن در دستور کار دارد.