|

محمدعلی بودن سخت است*

محمدعلی بودن سخت است. چرا؟ چون نویسنده حرفه‌ای بودن در سرزمینی مانند ایران سخت است. و محمدعلی نه‌تنها در طول این سال‌ها، از 1354 که نخستین اثرش «دره هندآباد» را منتشر کرد، تا امروز که رمان «خطابه‌های راه‌راه» را منتشر کرده است، سخت‌کوشانه و با جدیت و ممارست نویسندگی را ادامه داده است، بلکه پیوسته به‌عنوان یک کنشگر اجتماعی و صنفی به فعالیت‌های روشنگرانه‌ نیز پرداخته است.

محمدعلی بودن سخت است*

فرزان سجودی

 

محمدعلی بودن سخت است. چرا؟ چون نویسنده حرفه‌ای بودن در سرزمینی مانند ایران سخت است. و محمدعلی نه‌تنها در طول این سال‌ها، از 1354 که نخستین اثرش «دره هندآباد» را منتشر کرد، تا امروز که رمان «خطابه‌های راه‌راه» را منتشر کرده است، سخت‌کوشانه و با جدیت و ممارست نویسندگی را ادامه داده است، بلکه پیوسته به‌عنوان یک کنشگر اجتماعی و صنفی به فعالیت‌های روشنگرانه‌ نیز پرداخته است.

از فعالیت‌های محمدعلی به‌عنوان عضو کانون نویسندگان و تلاش مستمر علیه سانسور و همچنین فعالیت‌‌های مطبوعاتی ایشان، همکاری با مجلات «دنیای سخن» و «آدینه» و سردبیری سه ویژه‌نامه شعر و داستان «آدینه» می‌گذریم. از عمری تدریس داستان‌نویسی از کارگاه داستان‌نویسی کارنامه تا کارگاه داستان‌نویسی ونکوور و بسیار نویسندگانی که نزد او بالیده‌اند، نیز می‌گذرم و به محمدعلی نویسنده می‌پردازم.

در عرصه ادبی، صاحب سبک است. او در سبک رئالیسم اجتماعی می‌نویسد و در این سبک شیوه، سیاق و زبان فردی خودش را دارد. ضمن اینکه طبیعی است در سیر نویسندگی‌اش تغییرات و تحولاتی را در همان چارچوب رئالیسم اجتماعی تجربه کرده و نوآوری‌های خاص خود را داشته است.

اجازه بدهید به چند فراز از سیر نویسندگی او اشاره کنم. در اولین اثرش، «دره هندآباد» (1354)، آنچه را من ادبیات آموزگاری روستا یا ادبیات سپاه دانش می‌نامم، تجربه می‌کند و به زندگی فقرزده روستاییان می‌پردازد. در «از ما بهتران» که در سال 1357 منتشر شده است، کماکان فضای داستان‌ها روستاست؛ هرچند در سبک داستان‌نویسی کم‌وبیش از روال غالب روستایی‌نویسی آن زمان فاصله می‌گیرد. باورهای بومی را وارد فضای داستان‌ها می‌کند. محمدعلی می‌گوید این باورها، ازجمله وجود جن‌ها، می‌تواند «به داستان بی‌روح و بی‌شکل فارسی که تحت تأثیر تفکر چپ بوده است، رونقی بدهد».

در «بازنشستگی» (1366)، «چشم دوم» (1373) و «باورهای خیس یک» (1376) به مسائل کارمندان و طبقه متوسط شهری و در «دریغ از روبه‌رو» (1378) به مسائل به حاشیه رانده‌شدگان شهر می‌پردازد. در قصه «تهمینه» (1382) و «سه‌گانه آدم و حوا» (1382)، «جمشید و جمک» (1383) و «مشی و مشیانه» (1386) رمان پژوهشی را تجربه می‌کند و به نوشتن داستان‌هایی در توازی با داستان‌های اسطوره‌ای می‌پردازد.

اما رمان «برهنه در باد» از نظر تکنیکی تجربه بسیار متفاوتی است. نخست آنکه داستانی است درباره داستان، آنچه ما به آن Metafiction یا «فراداستان» می‌گوییم. دوم اینکه این داستان از زوایای متفاوتی و از سوی راویان متفاوتی بیان می‌شود و نزدیک می‌شود به تجربه رمان چندصدایی، تردید در واقعیت قطعی و اینکه دریافت ما از جهان یک برساخته زبانی است؛ هر واقعیتی خود داستانی است. سوم آنکه در گفتن داستان سرهنگ مرعشی گونه‌های متفاوتی در دل رمان تجربه می‌شود و به کثرت امکان بیان و تفاوت در واقعیتی که هریک می‌سازند نیز می‌رسیم. مهرعلی که کارمند است، دغدغه نوشتن رمانی را دارد درباره سرهنگ مرعشی فرمانده دوران سربازی‌اش. از قضا با سرهنگ مرعشی در سفری همراه می‌شود. داستان مرعشی در گونه‌های متفاوت بیانی و از منظر راویان مختلف شکل می‌گیرد؛ ازجمله قصه‌پردازی‌های خود مرعشی، خاطرات مهرعلی از دوران سربازی، رمانی که مهرعلی دارد می‌نویسد، فیلم‌نامه‌ای که پدر همسر مهرعلی درباره سرهنگ می‌نویسد، نامه مادر همسر مرعشی و... . هرچند که سرانجام صدایی بر صداهای دیگر می‌چربد که نگرش گفتمانی مسلط متن است و کار منتقد از همین‌جا شروع می‌شود.

و سرانجام رمان «خطابه‌های راه‌راه». از آنجا که رمان تازه منتشر شده است و احتمالا بسیاری از شما رمان را هنوز نخوانده‌اید، نمی‌توانم وارد جزئیات بشوم و به‌اصطلاح «داستان را لو بدهم». به این بسنده می‌کنم که رمان «خطابه‌های راه‌راه» ادامه تجربه محمدعلی در نوشتن فراداستان یا متافیکشن است. رمان داستانی است درباره داستان. نویسنده خود یکی از شخصیت‌های این رمان است. شاهد رفت‌وبرگشت‌هایی بین جهان‌های داستانی هستیم که برخی خود را «واقعیت» جلوه می‌دهند و برخی دیگر به‌اصطلاح داستانی‌ترند. هرچند همان‌طور که پیش‌تر گفتم، هر به‌اصطلاح واقعیتی سرانجام داستان است و در زبان اتفاق می‌افتد. محمدعلی می‌کوشد فضایی چندصدایی ایجاد کند و ماجرا در فضای روشنفکری ایران قبل از انقلاب، البته روشنفکر کافه نادری، شروع می‌شود و در زمان معاصر در مواجهه سه رفیق قدیمی در اروپا بازگفته می‌شود و در بطن حکایت مثلثی عشقی تصویری خواندنی هرچند محدود و نه‌چندان ژرف از روشنفکری از جنس نادری‌نشین می‌دهد (اجازه بدهید درباره داستان همین‌قدر بگویم و نه بیشتر) و می‌کوشد از زاویه دید شخصیت‌های متفاوت بگوید؛ هرچند سرانجام رمان نمی‌تواند خود را از زیر سایه سنگین دیدگاه مسلط نویسنده مردِ مصلح، معتدل‌اندیش و خردورز رها کند. زن داستان نیز در تحلیل نهایی زیر سایه اوست که می‌کوشد هویت بیابد. به هر رو، رمان تجربه تکنیکی بسیار موفقی است. گذشته، تاریخِ بخش مشخصی از روشنفکری معاصر، عشق، اخلاق، جنسیت و قضاوت، گره‌گاه‌های کانونی رمان‌اند.

زندگی محمدعلی، تلاش خستگی‌ناپذیرش در داستان‌نویسی، تدریس نویسندگی، روزنامه‌نگاری و کنشگری اجتماعی مصداق این جمله از شاملوست در شعر «در آستانه» که «انسان دشواری وظیفه است».

* متن سخنانی کوتاه در مراسم نکوداشت محمد محمدعلی و رونمایی از رمان تازه منتشرشده‌اش «خطابه‌های راه‌راه» در تاریخ 18 ژوئن 2023