ضرورت گفتوگو در تمام دورانها
کسینجر در صدسالگی درگذشت. کسی که یک قرنِ پر از فراز و نشیب را زندگی و تجربه کرد. او فعالانه در بسیاری از مناقشات جهانی نقش داشت و حتی زمانی که دیگر در قدرت نبود، آنقدر نظریاتش در عرصه سیاست مهم بود که باز مورد مشورت سیاستمداران قرار میگرفت. خود او هم تا آخرین لحظه دست از تلاش برای درک جهان سیاست و توصیف آن نکشید.
کسینجر در صدسالگی درگذشت. کسی که یک قرنِ پر از فراز و نشیب را زندگی و تجربه کرد. او فعالانه در بسیاری از مناقشات جهانی نقش داشت و حتی زمانی که دیگر در قدرت نبود، آنقدر نظریاتش در عرصه سیاست مهم بود که باز مورد مشورت سیاستمداران قرار میگرفت. خود او هم تا آخرین لحظه دست از تلاش برای درک جهان سیاست و توصیف آن نکشید. تلاشهای خستگیناپذیری که میتواند برای همه ما درسآموز باشد. اما شاید نام کسینجر بیش از هر چیز با تلاشهای او در دوره جنگ سرد و نیز کوششی مؤثر برای پایان جنگ ویتنام گره خورده باشد. تلاشهای او منجر به عقد معاهده محدودیت در سلاحهای استراتژیک بین اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا شد. همچنین سیاست او مبنی بر گفتوگو با چین برای شکستن تکصدایی در کشورهای کمونیستی باعث شد که چین از یک کشور منزوی و خطرناک به بازیگری در عرصه جهانی بدل شود. او بر اساس همین سیاست باعث برقراری ارتباط بین چین و آمریکا شد.
البته که درباره کسینجر و نقش او مثلا در بمباران کامبوج در زمان جنگ ویتنام یا سقوط آلنده و موارد دیگر حرفهای بسیاری در میان است و همچنین کارهای او در گفتوگو با چین و شوروی نه بر مبنای مسائل اخلاقی و فلسفی بلکه صرفا جهت مهار این دو غول نظامی و کاستن از خطر آنها و هرچه ضعیفترکردن آنها بود اما فارغ از این انگیزهها آنچه او به ارمغان آورد، ارزش گفتوگو در بدترین شرایط بود. او نشان داد که چیزی نمیتواند جای گفتوگو را بگیرد. انسان تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. اگر به این تاریخ توجه کنیم، بسیاری از ارزشها به ضدارزش و بالعکس بدل شدهاند. همینها میرساند که بخشی از آنچه ارزش نامیده میشود، نسبی بوده و چه بسا در دورانی دیگر آنها نیز ضدارزش شوند. پس چه چیزی برای انسان باقی میماند؟ چه چیزی میتواند ارزشهای انسانی را برای تمام دورانها نشان دهد؟ به گمانم یکی از این ارزشهای ازلی انسانی توانایی گفتوگو است. اینکه ما بتوانیم حتی با دشمن خود نشسته و گفتوگو کنیم. گفتوگو میتواند نقاط مشترکی را بین ما حتی در تاریکترین شرایط پیدا کند. گفتوگو میتواند سدهای تعصبی را که بین ما قرار گرفته، شکسته و شناخت ما از یکدیگر را افزایش دهد. گفتوگو ما را بیشازپیش به موجودی اجتماعی بدل میکند. گفتوگو سبب میشود که خود را محق ندانیم و همواره این پیشفرض در ذهنمان باشد که حقیقت نسبی است و ما فقط راوی بخش کوچکی از آن هستیم. به گمانم نگاه به زندگی کسینجر میتواند اهمیت این موضوع را به ما نشان دهد. انسانها هم نسبی هستند. نمیتوان یکسره کسی را قبول داشت یا خط بطلانی بر او کشید. کسینجر این وزیر خارجه زیرک دولت نیکسون نیز از این قاعده مستثنا نیست.