روحیات هر قوم بر نوشتار آن هم مؤثر است
آنچه در فرهنگ، گفتار و نوشتار یک ملت و قوم میتواند مهم و سرنوشتساز باشد، تاریخ و بررسی آن است. در بسیاری از فرهنگسازیها، علاوه بر تاریخ، تخیل نیز میتواند تأثیر بسزایی داشته باشد. احساسات و تاریخی که شامل گذر انسانهای زیادی از آن شده است و نوع حکومتداری و سیاست حاکم بر جامعه آن روز را میتوان فرهنگ نامید. نهادینهشدن این احساسات و پذیرش حکومت و برخی صور خیال در کنار یکدیگر توانستهاند فرهنگ را به صورت نظم یا نثر، بسته به شرایط سبک و دوره آن درآورند.
سعیده طاهری-دکترای ادبیات و مدرس دانشگاه: آنچه در فرهنگ، گفتار و نوشتار یک ملت و قوم میتواند مهم و سرنوشتساز باشد، تاریخ و بررسی آن است. در بسیاری از فرهنگسازیها، علاوه بر تاریخ، تخیل نیز میتواند تأثیر بسزایی داشته باشد. احساسات و تاریخی که شامل گذر انسانهای زیادی از آن شده است و نوع حکومتداری و سیاست حاکم بر جامعه آن روز را میتوان فرهنگ نامید. نهادینهشدن این احساسات و پذیرش حکومت و برخی صور خیال در کنار یکدیگر توانستهاند فرهنگ را به صورت نظم یا نثر، بسته به شرایط سبک و دوره آن درآورند.
این نوع احساسات کنه صحبتکردن را بیان کرده و در برخی نوشتهها به صورت ارائه استعاره یا کنایه خودنمایی میکنند و چالش فکری برای مخاطب به ارمغان دارند. برای مثال از بزرگمرد شعر و ادب فارسی در قرن هشتم، حافظ شیرازی، استفاده میکنیم.
در اشعار حافظ استفاده از کلماتی نظیر می، شراب، میخانه، زاهد، صوفی و... بسیار دیده میشود. با توجه به بررسی تاریخ در قرن هشتم و رواج تزویر و ریا و دروغ در آن دوره، میتوان دریافت که نحوه شعرگفتن حافظ مبنی بر پوشیده سخنگفتن است مانند:
«فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز/ نظر به درد کشان از سر حقارت کرد»
حافظ در این بیت علاوه بر احترام به زاهد و تعریف و تمجید از او، او را به خاطر دوروبودن و ریا مورد بازخواست قرار میدهد و از او شکایت میکند.
یا در مثال دیگر از آثار حماسهسرای بزرگ، فردوسی، در قرن هفتم میتوان یاد کرد. با توجه به آنکه فردوسی برخلاف تمام شاعران دوره خود که مدح پادشاهان را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، مدح پادشاهان گذشته ایران را سرلوحه کرده بود و در اشعار خود از کلماتی مانند گبر، خفتان، کردار نیک، پندار نیک و... حرف میزند. ترکیب آیین گذشته ایران و کلمات فارسی اصیل نمایانگر احترام به قومیت و فرهنگ آن زمان است.
او با آوردن این کلمات ابهت و بزرگی ایرانیان را بیان میکند و در اشعار خود میگنجاند و زیرکانه علایق ایرانیان به قهرمانپروری را با آوردن کلمات خاص در این اشعار به رخ میکشد.
تو تا زندهای سوی نیکی نگر/ مگر کام یابی به دیگر سرای
باید دانست که افکار و فهم انسانها بر اثر گذشت زمان و با توجه به کهنالگوی هر قوم تغییر میکند و این نوع تغییر در نوشتار و گفتار کاملا مشخص و نمایان است. اگرچه زبان هرچه پیش رفت، ساده بودن خود را بیشتر پسندید و زبان معیار لباس سادگی بر تن خود کرد تا جایی که استفاده از کلمات دشوار ادبی از کلام حذف شد و جای خود را به کلمات ساده داد. اما بحث در مورد اینکه بتوان تأثیر اقوام را بر روی گفتار و نوشتار آنها دانست، بسیار گسترده و پیچیده است که در اینجا به برخی از مواردی که میتوان ثابت کرد فرهنگ هر قوم بر روی ادبیات آن تأثیر دارد، اشاره شد.
در گذشته بنا بر دغدغه متفاوت افراد به نسبت حال، زبان ساده ملاک نوشتار و گفتار بود. بقا مهمترین انگیزه در آن دوران محسوب میشد. هرچه حکومتها و قدرتها مستحکمتر و قویتر شدند، نوع لفظ و کلام نیز تغییر کرد. چهبسا شاهانی که با بیکفایتی خود گاهی الفاظ و کلماتی را در زبان فارسی وارد کردند و چه شاهانی که با تدبیر خود توانستند دخالت کلمات بیگانه را در زبان فارسی کنترل کنند.
در برخی از دورهها کلماتی استفاده میشد که مردم آن را از گذشتگان خود وام گرفته بودند و شاید معانی آنها را جستوجو نمیکردند و فقط بنا بر طبع انسانی آن را ادا میکردند. اما هرچه گذشت، ذات انسان در جستوجوی معانی برآمد و معانی کلمات را بیش از پیش مورد بررسی قرار داد. در نهایت در بررسیها میتوان به وضح دید شهرهای نزدیک به یکدیگر از کلمات مانند بیشتر استفاده میکنند؛ حتی اگر در فرهنگ متفاوت باشند. این نشانه تأثیر فرهنگ در گفتار شهرهای نزدیک به هم است. این در حالی است که اگر به ریشه بعضی از کلمات نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که ریشه بعضی از آنها در شهرهای نزدیک به هم یکی است. پس میتوان نتیجه گرفت افرادی که در شهرهای نزدیک به هم زندگی میکنند، از فرهنگ و قومیت یکدیگر نیز بهره میبرند.
در این نوشته تلاش بر این بود که بتوان ثابت کرد قومیت میتواند بر اساس روحیات و احساسات و روش حکومت در نوع نوشتار و گفتار تأثیر بسزایی داشته باشد. باشد که ثمره این یادداشت کمکی برای شناخت بهتر فرهنگ ایران و ایرانی باشد.