مرد مهربان قبیله گرافیک
از جمعه گذشته و به مناسبت بزرگداشت هجدهمین سالگرد درگذشت مرحوم استاد «مرتضی ممیز»، نمایشگاهی از آثار استاد «مصطفی اسدالهی» در خانه هنرمندان برگزار شده است. بگذارید همین ابتدای سخن بگویم که من بشخصه از دلبستگان و ستایشکنندگان اسدالهی هستم؛ بنابراین آنچه مینویسم، با هر ترفندی برای جدا ماندن کلماتم از این ستایشگری، باز هم متأثر از این دلبستگی است.
از جمعه گذشته و به مناسبت بزرگداشت هجدهمین سالگرد درگذشت مرحوم استاد «مرتضی ممیز»، نمایشگاهی از آثار استاد «مصطفی اسدالهی» در خانه هنرمندان برگزار شده است. بگذارید همین ابتدای سخن بگویم که من بشخصه از دلبستگان و ستایشکنندگان اسدالهی هستم؛ بنابراین آنچه مینویسم، با هر ترفندی برای جدا ماندن کلماتم از این ستایشگری، باز هم متأثر از این دلبستگی است. کاری هم نمیتوانم بکنم که غیر از این باشد. اعتراف میکنم که سالهاست در انتظار روزی بودم که بتوانم برای این استاد یگانه که او را «مرد مهربان قبیله گرافیک» مینامم، مطلبی بنویسم؛ مطلبی که درخور او باشد و همیشه با آنکه بارها فرصتش را هم داشتهام، فقط به یک دلیل چنین نکردهام، ننوشتهام؛ چون میدانم که حق مطلب را ادا نخواهم کرد و حق مطلب چیست؟ حق مطلب این است که به گمان من، مصطفی اسدالهی، ایرانیترین طراح گرافیک کشور است و چرا چنین میگویم، در ادامه دلایل آن را خواهم نوشت.
گمان من این است که روح فرهنگ ایرانی در دو زمینه، بیشترین تجلی را در تاریخ ما داشته است؛ شعر و معماری. شاخههای دیگر هنری مانند نگارگری و موسیقی هم مؤثر بودهاند؛ اما نه به اندازه معماری و شعر فارسی. معماری ایرانی، بارزترین جلوه بصری فرهنگ این سرزمین است؛ هنری که در همه جنبهها بر هندسه تکیه دارد. چه در ساخت اسکلت و شالوده بنا و چه در ظاهر و تزیینات. هر بینندهای، حتی در ناآزمودهترین وضعیت، وقتی با معماری ایرانی مواجه میشود، دو چیز را به فوریت درمییابد؛ اول هندسه حاکم بر همه وجوه ابنیه ایرانی و دوم تقارن حاکم بر آن؛ به طوری که حتی وقتی در وجهی از بنا، فقط با دیوار و جداره سروکار داریم، سعی شده که حس تقارن از دست نرود. حال به چند نمونه از آثار استاد اسدالهی نگاه کنید، به طرز حیرتانگیزی انگار همان ترجمان هندسه نقوش ایرانی و همان تقارن حاضر در معماری را در آنها میبینیم. این استفاده مکرر از نقوش هندسی و این تقارن تکرارشده در هر اثر مصطفی اسدالهی، عینیتیافته همان اسلوب معماری ایرانی، چه در پلان و چه در تزیینات است. کافی است چشممان را کمی تنگ کنیم، چه میبینیم؟ غیر از همان کاشیکاری مساجد جامع یا مسجد شیخ لطفالله؟ و اما شعر؛ آنچه شعر کلاسیک ایرانی را متفاوت از اشعار دیگر زبانها کرده، رِنگ و رَنگ آن است که خود را در وزن و قافیه و مصرعهای متوازن در هر بیت و کلماتی که با هنرمندی تمام در کنار هم قرار گرفتهاند، به نمایش میگذارد. حالا یک بار دیگر به کارهای اسدالهی نگاه کنید. آیا غیر از شعر میبینید؟ عناصر در کارهای او در حکم کلماتی هستند که در کنار هم چیده شدهاند تا مصراع را بسازند و دو مصراع روبهروی هم، بیت را ساخته و ابیات تبدیل به شعر شدهاند. نمیدانم که آیا اسدالهی شعر هم میگوید یا خیر؛ ولی برای من که گاهی به تفنن مرتکب شعر میشوم، کارهای اسدالهی به شعر میماند. هم وزن دارد، هم قافیه، هم مصراع، هم بیت، هم رِنگ و هم رَنگ. انگار یک غزل است که با عناصر تصویری بیان شده است. اما غیر اینها باید و حتما باید از ویژگیهای شخصیتی اسدالهی بگویم. نمیدانم آیا خصوصیات اخلاقی اوست که به کارهایش راه یافته یا کارهایش است که در این سالها تبدیل به ویژگی اسدالهی شده. هرچه هست، او بسیار شبیه کارهایش است، متعادل، وزین و مهربان؛ و برای همین است که آنطور که قبلا گفتم، او مرد مهربان قبیله گرافیک است. طراح گرافیک دوستداشتنی که همه از او به نیکی یاد میکنند؛ معلمی که نهفقط در کلاسهایش به شاگردانش درس داده، بلکه جزء معدود استادان این حرفه است که قبل از آنکه به آلبومسازی از آثار خود مبادرت کند، تلاش کرده تا با نوشتن کتابهای گرافیک، اسلوب ساخت یک اثر گرافیک را به آنهایی که خواستار فراگیری این حرفه هستند، آموزش دهد و پس از همه اینها بوده که به انتشار کتابی از آثار خود، آنهم به خواسته ناشر و پس از نیمقرن کار حرفهای مبادرت کرده و این دقیقا به شخصیت اسدالهی برمیگردد؛ اینکه تلاشی برای به نمایش گذاشتن خود ندارد و معلمبودن و آموزش را ارجح میداند؛ حتی به کسانی که هیچوقت امکان و فرصت این را نداشتهاند که به کلاسهای او راه یابند؛ و این سزاوار ستایش است. اینکه برایت مهم باشد که در دورافتادهترین مدارس کشور هم، یک دانشآموز گرافیک، راهکار ساخت یک اثر گرافیک را فرابگیرد و بتواند به کتابی که یکی از بهترین استادان این حرفه نوشته، دست پیدا کند. کاری که بهجرئت میتوانم بگویم کمتر استاد نامآوری در کشور ما به آن همت گمارده و متأسفانه، حرفه گرافیک از داشتن آثار مستند آموزشی، بسیار تنگدست است و این خود نشان میدهد که استاد اسدالهی چه کار ارزشمندی در این زمینه انجام داده است. پیشنهاد میکنم که تا امکان دیدن آثار او در خانه هنرمندان تهران فراهم است، حتما برای دیدن کارهایش شتاب کنید.