|

سردار شهید سلیمانی؛ ژنرال صلح

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای ویژگی منحصر‌به‌فردی دارد. ایران مخالف نظم بین‌المللی در سطح کلان و نظم منطقه‌ای در سطح زیرسیستم است؛ در‌عین‌حال بازیگر تجدیدنظر‌طلب به معنای رئالیستی هم نیست. طبعا محافظه‌کار و خواهان پرستیژ هم مطابق تقسیم‌بندی سه‌گانه مورگنتاو نیست.

سید‌محمد حسینی

 

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای ویژگی منحصر‌به‌فردی دارد. ایران مخالف نظم بین‌المللی در سطح کلان و نظم منطقه‌ای در سطح زیرسیستم است؛ در‌عین‌حال بازیگر تجدیدنظر‌طلب به معنای رئالیستی هم نیست. طبعا محافظه‌کار و خواهان پرستیژ هم مطابق تقسیم‌بندی سه‌گانه مورگنتاو نیست. ایران مخالف نظم مستقر هست؛ اما رفتار تهاجمی نداشته است. 500 سال تاریخ ایران و 44 سال تاریخ جمهوری اسلامی گواه صلح‌طلبی ایرانیان است. ایران حتی در قبال رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرده است شروع‌کننده تهاجم و جنگ علیه اسرائیل نخواهد بود. کشوری که مخالف نظم است، باید در فرصت‌های ایجاد‌شده، نظم مستقر را بر هم بزند و نظم جدید مطلوب خود را برسازد و این روند را ادامه دهد تا به قدرت هژمون منطقه تبدیل شود؛ اما ایران به دنبال هژمونی منطقه‌ای نبوده و نیست. سیاست خارجی جمهوری اسلامی که از انقلاب اسلامی الهام گرفته است، به جای هژمونی منطقه‌ای، مرجعیت منطقه‌ای را دنبال می‌کند. ایران به پشتوانه فرهنگی و تمدنی خود می‌خواهد الهام‌بخش باشد؛ چنانچه در قبال گروه‌های مقاومت نیز چنین نقشی را ایفا می‌کند. برای گروه‌های مقاومت برنامه‌ریزی نمی‌کند؛ بلکه گروه‌های مقاومت با الهام از فرهنگ مقاومتِ راهبری‌شده از سوی ایران، به صورت خودجوش علیه نظام سلطه و نمایندگی نظام سلطه در خاورمیانه یعنی رژیم اشغالگر قدس برنامه‌ریزی می‌کنند؛ چیزی که نمونه بارز آن را در طوفان‌الاقصی شاهد بودیم. حالا سؤال اساسی اینجاست، کشوری که هژمون‌طلب نیست؛ اما مخالف نظم مستقر است و به جای هژمون‌گرایی، نقش الهام‌بخش ایفا می‌کند، با چه واکنشی از سوی ساختار نظام بین‌الملل مواجه می‌شود؟ پاسخ روشن است. ساختار نظام بین‌الملل یعنی قواعد رفتاری حاکم بر قدرت‌های بزرگ، چنانچه بتواند، با این کشور مواجهه مستقیم نظامی خواهد داشت و چنانچه نتواند، این کشور را در یک جنگ نامتقارن ترکیبی قرار می‌دهد. واقعیت آن است که نظام سلطه رویارویی مستقیم با ایران را در جنگ تحمیلی هشت‌ساله تجربه کرده است و مواجهه مستقیم را بسیار پر‌هزینه ارزیابی می‌کند؛ اما جنگ نامتقارن ترکیبی را آوردگاهی برای مهار ایران قرار داده است. جنگ نامتقارن ترکیبی شامل مجموعه‌ای از جنگ‌های نظامی غیرمستقیم، جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی، جنگ سایبری و جنگ اقتصادی است. سپاه قدس ایران اولین خاکریز جمهوری اسلامی ایران را در مقابل جنگ ترکیبی نامتقارن دشمن تشکیل می‌دهد و نگاهی به کارنامه درخشان شهید سلیمانی نشان می‌دهد که ایشان و همکاران‌شان با هوشمندی کامل در این جنگ نامتقارن نه‌تنها موفق شدند دشمن را طی سال‌ها از مرزهای ایران دور کنند؛ بلکه بازدارندگی مؤثری ایجاد کنند تا دستگاه دیپلماسی ایران به پشتوانه آن بازدارندگی بتواند موفقیت‌های نظامی را در عرصه سیاسی تثبیت کند. در واقع سپاه قدس با هدایت شهید سلیمانی موفق شد هم برای ایران صلح بیاورد و آینده صلح در ایران را به واسطه بازدارندگی‌ای که ایجاد کرده است، تضمین کند. موافق با کلاتسویتز که می‌گفت «مذاکره موفق پس از نبرد حاصل می‌شود و آن شرایطی است که یک طرف پیروز و دیگری شکست خورده باشد»، می‌توان به ضرس قاطع گفت شهید سلیمانی بدون آنکه کشور را وارد جنگ کند، ایران را در نبردهای نامتقارن جنگ ترکیبی به آستانه پیروزی رساند تا دیپلمات‌های سیاسی بتوانند به پشتوانه آن پیروزی‌ها، دستاوردهای سیاسی کسب کنند و صلح و ثبات سیاسی را برای کشور و منطقه ایجاد کنند. پس شهید سلیمانی و هم‌رزمانش با ایثار خود، سازنده صلح کنونی و آینده ایران بودند.