|

‌جهان در سال ۲۰۲۴ به کدام سو می‌رود؟

اگر تضاد تمام‌عیار منافع میان روسیه و غرب در یوروآتلانیتک را فاکتور بگیریم، در سطحی وسیع‌تر شاهد همبستگی کشورهایی هستیم که می‌توان آنها را ائتلاف ناراضیان در مقابل نظام لیبرال حاکم بر نظام بین‌الملل دانست.

‌جهان در سال ۲۰۲۴ به کدام سو  می‌رود؟

‌احمد  وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه:‌ جهانی‌شدن، مفهومی بود که در دو دهه اخیر بسیار از آن گفته شده است؛ پس از عبور از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، نظام بین‌الملل در جهت وابستگی‌های متقابل در ‌حال حرکت بود و روابط کاخ سفید و کرملین در مسیر دوستانه و سازنده پیش می‌رفت. حتی در یک دهه گذشته با وجود تنش‌ها میان غرب و شرق، همچنان از ظرفیت همکاری‌ها میان چین و روسیه از یک سو با اتحادیه اروپا و ناتو از سوی دیگر بحث می‌شد. یعنی اگرچه روابط بین‌الملل شاهد رقابت و مبارزه واحدهای سیاسی برای کسب منافع ملی حداکثری بود، اما با وجود تضادها در منافع سیاسی، مفهوم ادغام و جهانی‌شدن بسیار پررنگ بود. اکنون سال ۲۰۲۴ در حالی آغاز شد که آتش جنگ میان روسیه و اوکراین بار دیگر زبانه کشید و شهر بلگورود روسیه در واپسین ساعات باقی‌مانده تا آغاز سال نو زیر موشک‌باران شدید ارتش اوکراین قرار گرفت؛ امری که واکنش شدید روسیه در خارکف را به دنبال داشت. در‌واقع ما از یک جنگ نظامی میان اوکراین و روسیه سخن می‌گوییم که بخشی از درگیری وسیع روسیه و غرب است که ابعاد وسیع‌تری به‌ویژه در حوزه اقتصادی به‌واسطه تحریم‌های متنوع را نیز در‌بر می‌گیرد؛ بنابراین اگر پیش‌تر از ادغام در نظام بین‌الملل و دهکده جهانی سخن می‌گفتیم، حالا با کلیدواژه‌هایی مغایر با این مفهوم روبه‌رو هستیم.

اگر تضاد تمام‌عیار منافع میان روسیه و غرب در یوروآتلانیتک را فاکتور بگیریم، در سطحی وسیع‌تر شاهد همبستگی کشورهایی هستیم که می‌توان آنها را ائتلاف ناراضیان در مقابل نظام لیبرال حاکم بر نظام بین‌الملل دانست. برای مثال، در‌حالی‌که دلار همچنان واحد پول جهانی و بخشی از چارچوب مالی در فرایند جهانی‌شدن به‌ شمار می‌آید، شاهد تلاش کشورهای بریکس به رهبری روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی با همراهی کشورهایی از‌جمله ایران هستیم که در‌واقع با رویکردی گریز از مرکز، در جست‌وجوی تنوع‌بخشی به فرمت‌های موجود با امید عبور از هژمونی حاکم هستند.

اینکه آیا این واحدهای سیاسی به‌ واسطه پرداخت هزینه‌های سنگین و در یک فرایند زمان‌بر نهایتا موفق می‌شوند جهان را به‌ سوی چند‌قطبی پیش ببرند یا خیر، یک موضوع مورد بحث است، اما آنچه اکنون مشخص است، این است که در آستانه سال ۲۰۲۴ جهان با طیف وسیعی از بحران‌ها روبه‌رو است؛ از منازعه اوکراین تا کارزار غزه؛ از آتش زیر خاکستر چین و تایوان تا بحران بالقوه در منطقه خاورمیانه.

اجازه بدهید به تقابل بحران‌های موجود با جهانی‌شدن از پنجره دیگری نگاه کنیم. در حالی در چند دهه اخیر بسیار از جهانی‌شدن و محو مرزها صحبت می‌شد که اکنون بحران اوکراین نه‌تنها مرزهای زمینی را با چالش جدی روبه‌رو کرده، بلکه حتی بر مرزهای هوایی نیز تأثیر گذاشته است. برای مثال تا همین سال پیش شما می‌توانستید سه‌ساعته با ماشین از سن‌پترزبورگ به فنلاند بروید؛ اما اکنون در حدود 20 ساعت طول می‌کشد تا به‌واسطه پرواز ترانزیت از استانبول به هلسینکی برسید.

بنابراین از وخیم‌شدن اوضاع در یوروآتلانتیک به ‌واسطه تضاد منافع روسیه و غرب صحبت می‌کنیم که ساده‌ترین بعد اثر‌گذاری آن، بسته‌شدن مرزهای روسیه و کشورهای حوزه بالتیک و جلوگیری از ترانزیت افراد است. در سطحی اقتصادی از مسدودشدن تجارت به‌واسطه بسته‌های تحریمی متنوع سخن می‌گوییم و در تاریک‌ترین سناریوی پیش‌رو به ‌واسطه نظامی‌شدن منطقه بالتیک و گسترش ناتو به فنلاند و احتمالا در آینده نزدیک به سوئد، این پرسش مطرح است که آیا ممکن است گسترش تضاد منافع به افزایش نظامی‌شدن منطقه و نهایتا حرکت ماشین جنگ به خارج از اوکراین منجر شود؟

در این میان اگر نگاهی به تاریخ سیاست خارجی روسیه در دوران حکومت تزاری تا به امروز داشته باشیم، روسیه همواره حتی در تاریک‌ترین شرایط هم این استراتژی را دنبال کرده است که به نظر می‌رسد با وجود تمام کشمکش‌ها به دنبال به حداقل‌رساندن دشمنان بوده و از سوی دیگر برای به حداکثر رساندن متحدان خود تلاش کرده است. بنابراین انتظار می‌رود در سال پیش‌رو ذیل تلاش برای گسترش نقش سازمان‌هایی مانند بریکس، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی، سازمان شانگهای یا سازمان پیمان امنیت جمعی، روزنه‌ای از کاهش تنش‌ها در متحدان سنتی خود در اروپا را نیز دنبال کند.