|

دشواری نقاش‌بودن

پیش از هر چیز به‌ نظر می‌رسد که نمایشگاه اخیر تانیا پاکزاد در گالری آریا با عنوان «نور و انزوا» شامل سه مجموعه مجزا از آثار است. هرچند می‌توان پیوندی را میان آثار جست‌وجو کرد اما آثار هم از جهت رویکرد و هم شیوه اجرائی تفاوت‌هایی با هم دارند. مهم‌ترین تشابه را شاید بتوان علاقه هنرمند به سطوح تخت و بدون سایه‌روشن در نظر گرفت؛ جایی‌که او با محدود‌کردن پس‌زمینه، نگاه بیننده را بر اتفاقات بصری پیش‌صحنه متمرکز می‌کند.

دشواری نقاش‌بودن

حافظ روحانی

 

پیش از هر چیز به‌ نظر می‌رسد که نمایشگاه اخیر تانیا پاکزاد در گالری آریا با عنوان «نور و انزوا» شامل سه مجموعه مجزا از آثار است. هرچند می‌توان پیوندی را میان آثار جست‌وجو کرد اما آثار هم از جهت رویکرد و هم شیوه اجرائی تفاوت‌هایی با هم دارند. مهم‌ترین تشابه را شاید بتوان علاقه هنرمند به سطوح تخت و بدون سایه‌روشن در نظر گرفت؛ جایی‌که او با محدود‌کردن پس‌زمینه، نگاه بیننده را بر اتفاقات بصری پیش‌صحنه متمرکز می‌کند. این ویژگی را می‌توان جزء خصایص مسیری در نظر گرفت که هنرمند در آثارش در پیش گرفته و آنها را ذیل شکلی از طبیعت بی‌جان قرار می‌دهد که عمدتا با محدود‌کردن پس‌زمینه همراه است. در مجموعه‌ای از گل‌ها که بیشتر در طبقه پایین گالری بر روی دیوار رفته‌اند، رفتار هنرمند را می‌توان نقاشانه‌تر خواند. این ویژگی به‌خصوص در مورد آثار کوچک‌تر که بر روی کاغذ طراحی کار شده‌اند، بیشتر به چشم می‌آید؛ جایی‌که رنگ‌ماده بیشتر به چشم می‌آید و هنرمند از طیف وسیع‌تری از رنگ‌های گرم بهره برده. این برخورد در تضاد با مجموعه‌ای قرار می‌گیرد که در طبقه بالا به نمایش درآمده است. در این مجموعه بیشتر با آثاری در ابعاد بزرگ مواجه‌ایم و همچنین طیف رنگی سردتری را می‌توان حس کرد. با‌این‌حال ترکیب میان ریسه‌های چراغ که گاه با گلدان‌ها یا دیگر عناصر بصری همراه شده‌اند، کوششی دیگر را از هنرمند نشان می‌دهد. درحالی‌که گل‌ها واجد رفتاری آزادانه‌تر هستند و فضای بصری چشمگیرتر و گیراتری را فراهم می‌کنند، مجموعه طبقه بالا کوششی است برای حل چند مسئله. به‌واقع در این مجموعه این‌طور به‌نظر می‌رسد که نقاش در تلاش است تا ضمن وفاداری به شیوه مرسومش و محدود‌کردن پس‌زمینه و البته احتراز از رنگ‌های گرم، حس‌و‌حالی دوگانه را به بیننده منتقل کند. پس اگر گل‌ها واجد نوعی سرخوشی و شادمانی هستند و از این نظر با رنگ‌های گرم‌تر هم آراسته شده‌اند، مجموعه بالا همچنان می‌کوشد فضایی محدود و تا حدودی مغموم را بازنمایی کند. با‌این‌حال ریسه‌های چراغ انگار در وجهی تمثیلی نوری را بر این فضای غم‌زده افزوده‌اند. فارغ از هر چیز، عنوان نمایشگاه (نور و انزوا)، نوشته هنرمند بر آثارش و ترتیب نمایش آثار باعث می‌شود که این تصور در ذهن ایجاد شود که پاکزاد بیشتر بر این مجموعه از آثارش متمرکز بوده جایی‌که فضای غم‌زده یا خاکستری با نورهایی همراه و روشن شده‌اند. اما فارغ از جنبه‌های تمثیلی نقاش در تلاش است تا با حداقل تغییر در فضا این کیفیت را خلق کند. به‌ نظر می‌رسد که بازنمایی چنین وضعیتی (امید و روشنی در فضایی مغموم) به تمهیدات بصری بیشتری نیاز داشته باشد که نمونه‌‌اش را می‌توان در اثری دید که در آن انگار پنجره‌ای را می‌بینیم. بااین‌حال انگار هنوز رفتار، رنگ‌ها و تمهیدات بصری با جلوه‌ای که هنرمند در پی‌اش بوده، همراهی کامل نمی‌کنند. سومین شکل از آثار را می‌توان در تک‌اثری جست که در سرد‌اب گالری و به‌صورت تکی به نمایش درآمده. این اثر که با لایه‌ای از پلکسی‌گلس شفاف برش‌ خورده و پوشانده شده رویکری کاملا متفاوت از دیگر آثار دارد. هم بزرگ است و هم بیشتر نمایشگر دورنمایی است تا طبیعت بی‌جان. همچنین به‌کارگیری پلکسی‌گلاس برش ‌خورده که نرده‌های بهارخوابی را تداعی می‌کنند نشان از کوشش هنرمند برای یافتن راه‌های تازه دارند. از این جنبه به‌ نظر می‌رسد که این اثر جالب و نشانگر تلاش برای جست‌وجوی راهی جدید باشد. «نور و انزوا»، آن‌چنان‌که از اسمش برمی‌آید، فارغ از اینها انگار بیش از هر چیز نمایشگر وضعیتی شخصی است. هنرمند می‌کوشد جنبه‌های گونه‌گونی از این احوال شخصی را نمایش دهد. آنچه می‌بینیم، نتیجه چند کوشش مختلف است که گاه به پیشنهاد‌های بصری ‌تأمل‌برانگیزی هم منجر شده. فراموش نکنیم که آنچه می‌خواهد تصویر کند – در عمل –  چقدر دشوار است.