ادبیات جدید حامیان دولت
زمینهساز فرار از مسئولیت
حسین شریعتمداری اخیرا در سرمقاله کیهان چنین نوشته است: «قیمت این بسته پنیر چقدر است؟... ۵۰ هزار تومان!... ولی دیروز ۴۰ هزار تومان بود!... امروز ۵۰ هزار تومان است!... چرا؟ مگر در ۲۴ ساعت گذشته چه حادثه بزرگ و تعیینکنندهای اتفاق افتاده است؟!... نمیدانم!... شیر، برنج، قند و شکر، حبوبات، مرغ، گوشت قرمز، ماهی، کرایه تاکسی، بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس، دارو، هزینه درمان و... نیز وضعیت مشابهی دارند.
احسان رزاقی
حسین شریعتمداری اخیرا در سرمقاله کیهان چنین نوشته است: «قیمت این بسته پنیر چقدر است؟... ۵۰ هزار تومان!... ولی دیروز ۴۰ هزار تومان بود!... امروز ۵۰ هزار تومان است!... چرا؟ مگر در ۲۴ ساعت گذشته چه حادثه بزرگ و تعیینکنندهای اتفاق افتاده است؟!... نمیدانم!... شیر، برنج، قند و شکر، حبوبات، مرغ، گوشت قرمز، ماهی، کرایه تاکسی، بلیت هواپیما و قطار و اتوبوس، دارو، هزینه درمان و... نیز وضعیت مشابهی دارند. نه سالی یک بار بلکه برخی از آنها هرازچند ماه یک بار افزایش قیمت پیدا میکنند!... قیمت دلار افزایش پیدا کرده است؛ قیمت ماشین، موتورسیکلت و دوچرخه، بهای مسکن و... نیز، چه کسانی قیمتگذاری میکنند؟! دولت؟ مجلس؟ قوه قضائیه؟ مراکز و سازمانهای وابسته به این سه قوه؟... پاسخ منفی است!». همچنین روزنامه جوان بهتازگی و متأخر بر سرمقاله حسین شریعتمداری، اینگونه نمایندگان فعلی مجلس را خطاب قرار داده است: «اینکه در این روزهای منتهی به انتخابات، بخشی از نمایندگان مجلس برای جلبنظر شهروندان حوزه انتخابیه خود بدون ملاحظه کاستیهای ساختاری جامعه که این دولت کمترین نقشی در آن داشته تیغ تیز نقد خود را به روی دولت کشیده و خارج از انصاف مواردی را مطرح میکنند...».
1. ادبیات مسئولیتگریزانه و نسبتا جدید حامیان دولت که اظهارات فوق بخشی از آن است، نه از زبان یک مخالف برانداز و خارجنشین حکومت و نه حتی بیان یک اصلاحطلب یا اعتدالگرا که از زبان شهودی صادق است. جناحی که امروز این ادبیات را به کار میگیرد، سالهای متوالی همواره مدعی معیشت مردم بوده و در سالهای اخیر نیز مدام مدعی بیاثربودن تحریمها بودند و حال اینگونه زبان به اعتراف بر نابسامانیها گشودهاند. تبعا برای پایگاه رأی این جناح، هرچند هم که این سخنان گزنده و دردناک باشد اما قطعا بهسادگی قابل ردکردن نیست.
2. همه اقلامی که حسین شریعتمداری بهدرستی به افزایش قیمت آنها اشاره داشته (اعم از شیر، پنیر، قند و شکر، گوشت و... و بهخصوص دارو) ضروریترین و حداقلیترین اقلام تداوم حیات حداقلی مردم به حساب میآیند و هیچیک ذیل اقلام رفاهی و تفریحی یا تجملات دستهبندی نمیشوند که البته آنها نیز درگیر شرایطی مشابه یا بدتر از آن هستند. بر این مبادی، این بیانات را باید اعتراف به آن دانست که عمده فشار شرایط اقتصادی فعلی بر بخشی از جامعه است که در تقلای گذران زندگی با حداقل کیفیت هستند و با تداوم شرایط فعلی مدام به طبقه محرومان سقوط میکنند.
3. پذیرش وضعیت سخت حاکم بر معیشت مردم توسط حامیان دولت فعلی، در شرایطی که جناح متبوع ایشان بر تمامی ارکان قدرت سلطه دارند، به قطع نشاندهنده نوک کوه یخ فلاکت وضعیت اقتصادی جامعه است و بالطبع اوضاع از آنچه سخنگویان این جناح حاضر به قبول آن شدهاند، بسیار بدتر است؛ همانگونه که آیتالله مظاهری، رئیس حوزه علمیه اصفهان نیز اخیرا آن را چنین توصیف کرد: «سراغ نداریم در صد سال اخیر وضع اقتصاد به این بدی (بوده) باشد».
4. ادبیات به کار گرفتهشده از سوی طرفداران دولت مبنی بر تبریجستن از هرگونه قبول مسئولیت و متهمکردن جامعه در این زمینه (... برای جلب نظر شهروندان حوزه انتخابیه خود بدون ملاحظه «کاستیهای ساختاری جامعه»...) مبین این واقعیت است که کسانی که امروز بر ارکان مدیریت تکیه زدهاند، دیروز ادعاهای پرطمطراق و محیرالعقولی را در باب امکان و شیوههای عملی بهبود معیشت مردم لقلقه زبان داشتند، حتی چشماندازی هم برای بهبود شرایط ندارند چه رسد که برنامهای برای آن داشته باشند و اگر داشتند فرافکنی و فرار از مسئولیت وجهی نمییافت.
5. این دست اظهارات، ناخواسته یک حقیقت دیگر را هم برملا میکنند که دیگر ظرفیت چندانی برای اینکه به اتکای آن بتوان ادعای مدیریت بهتر و بهبود شرایط را کرد، باقی نمانده است. دیگر نه سیل ویرانگر خلق پول را شاید بتوان از نرخ فعلی فراتر برد، نه فشار بیشتر بر طبیعت (آبهای زیرزمینی، هوای شهرها و...) با ادعای گسترش کشاورزی و صنعت بهمنظور ایجاد اشتغال و کسب امنیت غذایی یا توسعه صادرات امکانپذیر است، نه اعتماد مردم به درجهای است که گوش و فرصت دوبارهای به وعدههای فضایی فلان مدعی و جناح بدهند و... .