|

بهار پیش‌رس

عصر ما، عصر زندگی شتابان است؛ دوره دویدن‌ها و شتابان گذرکردن‌ها. این شتاب به قدری در تارو‌پود زندگی و محیط زیست ما رخنه کرده است که فصل‌ها نیز در گردش خود به تعجیل افتاده‌اند و عجله در چرخش فصول، منجر به آشفتگی حیات و شتابان ورق‌خوردن کتاب عمر می‌شود و به یک چشم بر‌هم‌زدن، بایگانی اوراق زندگی صورت می‌گیرد. در چرخش شتابان روزگار، فصل‌ها دچار سرگیجه شده‌ و ماهیت و کارکرد خود را فراموش کرده‌اند.

بهار پیش‌رس

مهدی دهقان‌منشادی

عصر ما، عصر زندگی شتابان است؛ دوره دویدن‌ها و شتابان گذرکردن‌ها. این شتاب به قدری در تارو‌پود زندگی و محیط زیست ما رخنه کرده است که فصل‌ها نیز در گردش خود به تعجیل افتاده‌اند و عجله در چرخش فصول، منجر به آشفتگی حیات و شتابان ورق‌خوردن کتاب عمر می‌شود و به یک چشم بر‌هم‌زدن، بایگانی اوراق زندگی صورت می‌گیرد. در چرخش شتابان روزگار، فصل‌ها دچار سرگیجه شده‌ و ماهیت و کارکرد خود را فراموش کرده‌اند. در این فرایند بیمارگونه، زمستان همچون پیری با خستگی مفرط، توان عملکردی خود را از دست داده اما تابستان بیش‌فعال‌تر شده است. در میانه‌های زمستان، زمزمه نوروز از دور به گوش می‌رسد؛ زمزمه‌ای که چندان دل‌انگیز نیست. زمستان باید آن‌قدر سرد و یخبندان باشد که انتظار بهار را معنادار کند. سردی زمستان باید به‌‌گونه‌ای باشد که درختان را به خوابی عمیق بفرستد تا با بیدارباش بهاری، درختان شاداب و با‌طراوت، زندگی در پیش گیرند و زندگی ببخشند. زمستان علاوه بر سرما، با بارندگی معنا می‌یابد. سفید‌بختی طبیعت و جوامع انسانی از سپیدی برف زمستانی نشئت می‌گیرد. برف و باران است که حیات شهرها و روستاها و توالی تمدن را تأمین می‌کند. زمستان که زمستان نباشد، زندگی، بی‌رمق و بی‌معنا می‌شود. زمستان که زمستان نباشد، شوری برای بهار باقی نمی‌گذارد و شور بهاری، بخشی از شیرینی زندگی است. جوامع بدون پشتوانه زمستانی و آدم‌های فاقد توشه بهاری چگونه به جنگ تابستان وحشی خواهند رفت؟ زمستان ترسو و بهار پیش‌‌رس، این هشدار را می‌دهد که تابستان لجام‌گسیخته و خشنی در پیش خواهد بود. پیشینیان ما به روش‌هایی هوشمندانه و با کمک دانش بومی و شیوه معماری سنتی، با گرمای تابستان کنار می‌آمدند؛ اما مدرنیته و سبک معماری جدید، ما را به مسیری هدایت کرد که تحمل گرمای تابستان تنها به مدد استفاده از انرژی برق برای راه‌اندازی وسایل سرمایشی ممکن شده است. در شرایطی که مسیر مدرنیته را ناقص پیموده‌ایم و در زمینه‎ سرمایه‌گذاری در انرژی‌های کهنه و نو به موفقیت چندانی دست نیافته‌ایم طبیعی است اختلال فصول در مختل‌کردن زندگی ما نقش مهمی داشته باشد. در زمستان‌هایی که بارش برف و باران پایین‌تر از حد میانگین باشد و نتواند پشتیبان خوبی را برای ذخایر سدها و تولید برق آبی فراهم کند و در تابستانی که بیش‌فعال‌تر شده و در بخشش گرمای طاقت‌فرسای خود کوتاهی نمی‌کند، زیستن برای مردم، به‌شدت سخت‌تر از گذشته جلوه‌نمایی می‌کند. اگر تغییرات اقلیمی پابرجا بماند، اگر خزان تدبیر و عقلانیت ادامه یابد، اگر زمستان به بهار استحاله یابد و بهار به تابستان، آنگاه تابستان، جهنی خواهد شد که دمار از روزگار انسان‌ها و جوامع در‌خواهد آورد و تمدن انسانی با چالشی روبه‌رو خواهد شد که سر‌منشأ آن بهارهای پیش‌رس خواهد بود.