درباره نمایشگاه نقاشی «کرگدنها تنها سفر نمیکنند»، دومین نمایشگاه انفرادی علی میرفتاح
پوستکلفتها به روایت روزنامهنگار نقاش
تا یکی، دو سال پیش علی میرفتاح برای من سردبیر نشریات بود و نویسنده کتاب و فقط در صفحات مجازی دیده بودم که پرترههایی از سیاستمداران میکشد که البته طراحی همان پرترهها با مداد هم خوب بود؛ اما این چهرهکشیدنها روی کاغذ و با مداد هرچند زیبا بود، لزوما نشاندهنده هنر یک نقاش نمیتوانست باشد. اولین نمایشگاه انفرادی میرفتاح، «کرگدن» که سال 1401 برگزار شد، شگفتزدهام کرد.
صوفیا نصرالهی
تا یکی، دو سال پیش علی میرفتاح برای من سردبیر نشریات بود و نویسنده کتاب و فقط در صفحات مجازی دیده بودم که پرترههایی از سیاستمداران میکشد که البته طراحی همان پرترهها با مداد هم خوب بود؛ اما این چهرهکشیدنها روی کاغذ و با مداد هرچند زیبا بود، لزوما نشاندهنده هنر یک نقاش نمیتوانست باشد. اولین نمایشگاه انفرادی میرفتاح، «کرگدن» که سال 1401 برگزار شد، شگفتزدهام کرد. میرفتاح واقعا نقاش بود. کرگدنها طراحی قوی داشتند و توقع آن بومهای بزرگ رنگ روغن را نداشتم؛ اما جدای از طراحی و استفاده از رنگ، ایده کرگدنهای پوستکلفت با چشمان غمگین، بعضی از آنها پشت درختانی که شبیه قفس شده بودند و برخی دیگر همنشین پرندههای کوچک و بعد تابلوی کلاغهایی که مشخصا در کارهای کلاژ تأکیدشان بر اینکه نماد روزنامهنگاران هستند، بیشتر هم بود، نشانم داد که آن چیزی که لازمه و تفاوت یک نقاش است، با کسی که خوب نقاشی میکند، در آقای میرفتاح وجود دارد: ذهنیت و قصه و شخصیتی که میتواند آن را روی بوم نقاشی کند. نمایشگاه انفرادی دوم که این روزها در گالری آرتیبیشن با نام «کرگدنها گاهی تنها سفر نمیکنند» برگزار شده، چه به لحاظ اجرائی و چه ایدهای به نظرم پختهتر از نمایشگاه اول و چند گام رو به جلوست. اول اینکه تنوع تابلوها بیشتر است؛ چه در استفاده از رنگهای سرد و بعد چند تابلوی گرم قرمز و زرد و نارنجی و چه کل این ایده همسفر پیداکردن برای کرگدنها. چیزی که مینویسم، برداشت شخصی من از تابلوهایی است که در ابعاد مختلف از سایز کوچک ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر تا بیشتر از 1.5 متر و در چند لت دیدم. همچنان قهرمان روی بومهای میرفتاح کرگدن است؛ اما اینبار گویا قرار بوده کرگدن دو همراه داشته باشد؛ فیل و گنجشک. دومی در نمایشگاه اول به شکلی لطیفتر بود؛ اما اینجا در بعضی از نقاشیها بهویژه در مواجهه با کرگدن به نظرم رسید نقشش کمی تغییر کرده. بهویژه در یک نقاشی که کرگدن کل بوم را گرفته و روی پشتش گنجشکی نشسته و سر کرگدن جوری خم شده که به زمین برخورد کرده و انگار آن گنجشک ظریف وزن سنگینی بیش از توان کرگدن پوستکلفت دارد. البته همه اینها میتواند برداشت شخصی مخاطب باشد؛ اما دقیقا همین تفاوت نقاش است با کسی که صرفا نقاشی میکند. نقاش میتواند درحالیکه خودش یک تعبیر شاید خیلی ساده در ذهنش داشته، چیزی روی بوم خلق کند که تفسیرهای متفاوتی داشته باشد. از آن طرف انتخاب فیل بهعنوان یک پوستکلفت دیگر جالب بود. بافت بدن فیل و کرگدن شبیه یکدیگر است. خطوط عمیقی که نقاش روی صورت هر دو حیوان ایجاد میکند و تداعیکننده آن حس سختی است. با این حال در همه بومها به نظرم فیلها همسفر خوب کرگدنها نبودند. قابی هست از کرگدن تکافتادهای مقابل یک گله فیل که بیشتر از آنکه همراه به نظر برسند، حس تنهایی کرگدن و حتی طردشدنش را دارد یا در قابی دیگر که همه به یک مسیر پشت هم بهخط در حرکتاند، آنکه عقب مانده کرگدن است؛ ولی دو بوم همزیستی مسالمتآمیز آنها را تصویر کرده: یکی آن نقاشی با پسزمینه قرمز که انگار بچه فیلی و بچه کرگدنی در حال بازیگوشی هستند و گمانم تنها نقاشیای بود که حس سرخوشانه داشت و دیگری یک نقاشی سه لت که دو لت آن مربوط به خرطوم فیلی بود که در نهایت در لت سوم با شاخ کرگدن مماس شده بود و انگار تلاشی برای گفتوگو، برای برقراری ارتباط بود. گنجشکها اینبار نقش مکمل نقاشیها بودند. جالب اینکه در قابهایی که با فیلها بودند، نوعی خشونت درباره آنها به چشم میخورد. فیلی که خرطومش را به سمت گنجشکی گرفته بود که سینهاش سرخ بود؛ اما کنار کرگدنها بیشتر همسفر به نظر میرسیدند. به هر حال هنوز هم نقاش با کرگدنهایش همدلی دارد و طوری هم این را تصویر میکند که ما هم بهعنوان تماشاگر برویم در تیم کرگدنهایی که از اول، از روزی که میرفتاح سردبیر مجله کرگدن شد، قرار بوده نماد ما باشند؛ پوستکلفتهای تنهایی که به مسیرشان ادامه میدهند. عین همین کرگدنهایی که از نمایشگاه اول حالا با فیلها و گنجشکها به اینجا رسیدهاند. گیرم که سفر سخت بوده و همسفرها هم در نقاشیها چندان همدل به نظر نمیرسند.