|

به یاد زهرا شجاعی و زیست مؤمنانه‌اش

یاور همیشه مؤمن

روح بلند سیاست‌مدار اصلاح‌طلب، بانوی الهام‌بخش و فرهیخته، زهرا شجاعیِ عزیزمان بعد از مدت‌ها همنشینی و مبارزه با درد و بیماری، از قفس تن رها شد و در جوار حق آرام گرفت و تاب و توان از کف همراهان و دوست‌دارانش ربود.

یاور همیشه مؤمن

شهیندخت مولاوردی-دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان

از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش

روح بلند سیاست‌مدار اصلاح‌طلب، بانوی الهام‌بخش و فرهیخته، زهرا شجاعیِ عزیزمان بعد از مدت‌ها همنشینی و مبارزه با درد و بیماری، از قفس تن رها شد و در جوار حق آرام گرفت و تاب و توان از کف همراهان و دوست‌دارانش ربود. اینک که بیش از سه دهه از آشنایی و آغاز همکاری‌مان می‌گذرد (از سال ۷۰ به بعد) که در سال ۷۷ به‌طور رسمی و‌ جدی ادامه پیدا کرد، از باب قدردانی و ادای دین، وظیفه خود می‌دانم مروری کوتاه بر برخی دستاوردهای ایشان که در زمره اولین زنان ایرانی عضو هیئت دولت پس از انقلاب اسلامی است، در دوره هشت‌ساله مدیریت مرکز امور مشارکت زنان داشته باشم که از این لحاظ هم جزء اولین‌هاست که فرصت کافی برای ارائه خدمات ارزنده در اختیار داشته است. حضور زهرا شجاعی را در دولت‌های هفتم و هشتم و به یادگار گذاشتن کارنامه درخشان از عملکرد خود، بدون‌تردید باید متأثر از فضای حاکم بر جامعه آن روزهای ایران و گفتمان اصلاحات و ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها و سیاست‌های توسعه‌مدارانه دولت مستقر هم تلقی کرد: تدوین و اجرای برنامه سوم توسعه در دولت اصلاحات که تحولی کمّی و کیفی در جاری‌سازی نگرش جنسیتی در برنامه‌های توسعه‌ای کشور محسوب می‌شود و مقدمات لازم را برای گنجاندن رویکرد عدالت جنسیتی در برنامه چهارم توسعه در سال ۸۲ و اواخر دولت دوم سیدمحمد خاتمی فراهم کرد؛ هرچند آن برنامه در دولت بعدی به کناری نهاده شد و قبل از آن واژه عدالت جنسیتی با پیگیری و به همت فراکسیون زنان مجلس هفتم از متن برنامه حذف شد! گذاشتن سنگ بنای امور زیرساختی و زیربنایی که نمونه آن پژوهش‌های بنیادین و کاربردی است و مشخصا پروژه بازپژوهی حقوق زن با ابتنای بر ظرفیت‌های فقه پویای شیعه؛ تشکیل کمیته ملی امحای خشونت علیه زنان که در ادامه منجر به انجام پروژه ملی بررسی خشونت خانگی علیه زنان در مراکز ۲۸ استان کشور شد؛ انجام امور کارشناسی برای ارائه لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون رفع همه اَشکال تبعیض علیه زنان به مجلس ششم؛ برگزاری یک دوره آموزشی حقوق انسانی زنان و دختران در سال ۷۹ با همکاری دفتر یونیسف در تهران تحت عنوان «اقدام محلی، تغییر جهانی»، با محتوای کاملا بومی‌شده؛ نهادسازی‌ها و نهادینه‌سازی‌هایی که برای امور زنان انجام شد، زمینه‌ساز بسیاری از تحرکات و تصمیمات در دولت‌های بعدی -هرچند اغلب با انگیزه و رویکردی متفاوت- شد (که نمونه آن وزارت زنان در دولت نهم بود) و در عمل حرکت حوزه زنان به مرور به سمت و سویی بود که از آن به رویکرد «برنامه، بودجه و آمار حساس به جنسیت» یاد می‌شود، که از کارویژه‌های سازوکارهای نهادین برای پیشرفت زنان در سراسر دنیاست؛ و همان‌طور‌که در آیین نکوداشت «بانوی مدیریت، سیاست و اخلاق» برشمردم، این سال‌ها و نیز سال‌های بعد از آن، همکاری و همدمی با زنده‌یاد زهرا شجاعی در حوزه نهادهای غیردولتی و فعالیت‌های مدنی درس‌های فرا‌وانی برای آموختنم داشت: تلاش برای آهسته و پیوسته رفتن، با سرعت مطمئنه، آرام، تدریجی و صبورانه؛ باور و ایمان به اثربخشی کار تیمی و شبکه‌ای و به‌ عبارتی تشکل‌یابی و تشکل‌گرایی در نظر و مشارکت مؤثرشان در نهادسازی‌های مدنی و شکل‌گیری عملی برخی تشکل‌ها (ائتلاف اسلامی زنان، مجمع زنان اصلاح‌طلب و ائتلاف احزاب زنان اصلاح‌طلب (صدف) با چشم‌انداز تأسیس حزب فراگیر زنان)؛ اعتماد‌به‌نفس و‌ نیز اعتماد و میدان‌دادن به جوان‌ترها؛ پیگیری مداوم و تأکید و پافشاری بر دخالت زنان در مقدرات اساسی مملکت، شکستن سد مردانه سیاست و ارتقا و نهادینه‌سازی مشارکت سیاسی زنان، براساس‌این ظاهر‌شدن در قامت رجل سیاسی و داوطلبی برای انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، اوج سیاست‌ورزی زهرا شجاعی است؛ آ‌ن‌هم سیاست‌ورزی مادرانه و مدیریتی با نگاه زنانه که به آن باور و ایمان داشت و انصافا در کمپین «خانم رئیس‌جمهور» خوش درخشید و به سهم خود و در ادامه راه زنده‌یاد اعظم طالقانی بار دیگر در برابر تمامیت‌خواهان کژاندیش که قرن‌هاست زنان را از حق انسانی و الهی «تعیین سرنوشت» محروم کرده‌اند، قد عَلَم کرد. و از یاد نمی‌بریم و شهادت می‌دهیم بر رنج‌هایی که برد و آلام و دردهایی که از تخریب‌ها و تهمت‌ها و دروغ‌پراکنی‌ها بر عمق جان عزیزش ریشه دوانید و تا پایان عمر پربرکت خود نگرانی و دغدغه صلح و صلاح و اصلاح وطن با او بود.

و به‌عنوان عضوی از «جبهه اصلاحات ایران» و «ائتلاف احزاب زنان اصلاح‌طلب» شهادت می‌دهم که این بانوی اندیشمند و مصلح، پشتوانه‌ای محکم و یاوری همیشه مؤمن به آرمان‌های ناتمام اصلاح‌طلبی و عدالت جنسیتی بود و تا انتهای زیست مؤمنانه و انسانیِ خود به آن عشق ورزید و متعهد ماند.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/

ثبت است بر جریده عالم دوام ما.