|

قراردادی که قرار بود دیده نشود‌؟!

در آخرین روز کاری سال قبل بود که قرارداد توسعه یکپارچه میدان مشترک نفتی آزادگان به‌‌‌عنوان بزرگ‌ترین پروژه‌‌ سرمایه‌گذاری در دولت سیزدهم به ارزش حدود ۱۱.۵ میلیارد دلار امضا شد. انتخاب تاریخ مذکور بسیار عجیب می‌نماید؛ چرا باید بزرگ‌ترین قرارداد نفتی کشور (که آن‌گونه که ذکر شده واجد آثار و برکات عدیده‌ای برای نظام اقتصادی کشور است) به روزی موکول شود که همه مردم درگیر کارهای عید و رتق‌و‌فتق امور شخصی هستند و به همه چیز فکر می‌کنند جز یک قرارداد بزرگ نفتی؟

قراردادی که قرار بود دیده نشود‌؟!

در آخرین روز کاری سال قبل بود که قرارداد توسعه یکپارچه میدان مشترک نفتی آزادگان به‌‌‌عنوان بزرگ‌ترین پروژه‌‌ سرمایه‌گذاری در دولت سیزدهم به ارزش حدود ۱۱.۵ میلیارد دلار امضا شد. انتخاب تاریخ مذکور بسیار عجیب می‌نماید؛ چرا باید بزرگ‌ترین قرارداد نفتی کشور (که آن‌گونه که ذکر شده واجد آثار و برکات عدیده‌ای برای نظام اقتصادی کشور است) به روزی موکول شود که همه مردم درگیر کارهای عید و رتق‌و‌فتق امور شخصی هستند و به همه چیز فکر می‌کنند جز یک قرارداد بزرگ نفتی؟

آیا قصد خاصی در میان بوده که دولت به دست خود کاری کند که این صدا شنیده نشود؟ کل کشور بلافاصله بعد از امضای این قرارداد به آغوش تعطیلات دو‌هفته‌ای نوروز رفت. اما در محافل کارشناسی انتخاب آن تاریخ هنوز برای بسیاری از ناظران (ازجمله صاحب همین قلم) محل سؤال بود. ‌با تأمل بر این موضوع، زوایایی از ایضاح پدید آمد. یکی از این زوایا می‌تواند آنچه را که مطمح‌نظر مسئولان بوده است، ذیل نظریه نشانه‌شناسی توضیح دهد. اولین دلیل برای انتخاب این تاریخ را باید در آن مناسبت ویژه‌ای یافت که هرساله در آخرین روز سال با آن مواجه هستیم؛ روز 29 اسفند هر سال، روز ملی‌شدن صنعت نفت و یک تعطیل رسمی است. از سوی دیگر، یک قاعده رسمی در تشریفات و روابط‌عمومی وجود دارد مبنی بر اینکه تلاش می‌شود امضای هر سند مهم و تأثیرگذار در هر حوزه‌، در تاریخ مشخصی انجام شود که با مناسبت‌های آن حوزه ارتباط داشته باشد.

مثلا مراسم افتتاح پروژه‌های ارتباطی وزارت ارتباطات، هم‌زمان با روز ارتباطات بوده، یا انعقاد قراردادهای بزرگ بخش ترانزیت معمولا مقارن هفته حمل‌و‌نقل است، ‌یا تجلیل از خبرنگاران هم‌زمان با روز خبرنگار انجام می‌شود. این تقارن البته برای صنعت نفت اندکی تفاوت دارد؛ چرا‌که بهترین مناسبت مرتبط با این صنعت، دقیقا مقارن روزی است که هیچ‌کس توجهی به چیزی جز نوروز ندارد. از سوی دیگر، طبق یک رسم نانوشته، دولت‌ها تلاش می‌کنند در بازه زمانی نوروز، روی اعصاب مردم راه نروند. اکنون سؤال این است که‌ استفاده از مناسبت 29 اسفند تا چه اندازه می‌تواند برای امضای بزرگ‌ترین قرارداد نفتی دولت سیزدهم توجیه داشته باشد؟

نمی‌توان پاسخ به این پرسش را مستلزم بازخوردی دانست که از اقدام سال قبل خواهند گرفت؛ چرا‌که اولا در این بازه زمانی هیچ اتفاقی نمی‌تواند در ذهن ایرانیان از نوروز بزرگ‌تر و مهم‌تر باشد و ثانیا اینکه استمرار تعطیلات تا نیمه‌های فروردین موجب بلاموضوع‌شدن هر اقدام می‌شود. اما انتخاب این تاریخ می‌تواند ذیل یک نشانه‌‌ نمادین دیگر هم توجیه شود. نماد امر محسوسی است که بر امر معقولی دلالت دارد. چارلز پیرس معتقد است در نمادها، نشانه اساسا مشابه موضوعش نیست، بلکه بر اساس رابطه‌ای دلبخواه‌ یا کاملا قراردادی به موضوع دلالت می‌کند و از طریق کاربرد با معنا پیوند می‌خورد. این معنا اما چه چیزی می‌تواند باشد؟

میدان آزادگان بزرگ‌ترین میدان نفتی مشترک کشور (و دهمین میدان نفتی بزرگ جهان) است. این میدان از سوی دیگر با کشور عراق مشترک است. طرف عراقی در سکوت خبری موفق شده شرکت‌های بزرگ و صاحب فناوری و سرمایه را پای کار توسعه این میدان بیاورد و با تمام قوا در حال مکیدن شیره جان میدان است. ایران سال‌ها‌ست که معطل حضور شرکت‌های خارجی مانده و در نهایت همگی با اهمال و طفره و بدقولی به دلیل تحریم‌ها عقب نشستند. برخی اقدامات از گذشته صورت گرفته و خوشبختانه قرار نیست همه‌‌‌ چیز از نقطه‌‌ صفر آغاز شود. به همین خاطر، بهترین کار این بود که میدان به‌‌‌صورت تجمیعی و یکپارچه توسعه داده شود. تأخیر در بهره‌برداری به معنای این است که هزینه تولید نفت از این میدان، هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود؛ چرا‌که رقیب ما در آن سوی مرز موفق شده لایه‌های راحت‌تر نفتی را با هزینه نسبتا پایین‌تری برداشت کند و هر روز که می‌گذرد، تولید نفت از میدان‌ سخت‌تر و گران‌تر می‌شود. با این اوصاف شاید انتخاب امضای آن قرارداد در تاریخ مذکور، نوعی توجیه نمادین این مسئله باشد که حتی یک روز تعلل یا کوتاهی در بهره‌برداری از میدان به‌هیچ‌وجه جایز نیست. ضرر افزایش هزینه تولید و استخراج نفت، متوجه همه مردم کشور است.

آیا این دو نماد را می‌توان جایگزین حقایق کرد؛ به‌ویژه در هنگامی که تجربه عملی امکان‌پذیر نیست؟

نمادها همچنین چندظرفیتی هستند؛ یعنی می‌توانند معنای متعدد و هم‌زمان خود را نشان دهند. در جهان نمادها، هیچ چیز بسته نیست و هیچ کنشی جدا از دیگری نیست. همه چیزها در یک نظام یکپارچه و همساز مستقر هستند. صورت هر نماد باید جنبه عینی و محسوس داشته باشد (در اینجا کنش امضای قرارداد)‌ و از سوی دیگر باید وجه چندمعنایی و امکان تأویل‌پذیری گوناگون ذاتی هم داشته باشد.

نماد باید وجوهی از ابهام هم داشته باشد (چنان‌که درباره تاریخ امضای این قرارداد به آن اشاره شد) و دیگر آنکه قابلیت برقرارکنندگی رابطه بین یک نظام جزئی و کلی را هم داشته باشد. این ویژگی نیز احرازپذیر است.

رابطه ما با دنیا را نمی‌توان فقط یک رابطه مکانیکی دانست. ما در ذهن مسئولان و برگزارکنندگان این مراسم نبوده‌ایم، اما می‌دانیم نمادها ارزش و معنای جدیدی به یک شیء یا یک کنش (مثل امضای همین قرارداد) می‌دهند، بدون اینکه ارزش واقعی آن را از بین ببرند.