سفر انفرادی زنان، وجهی از برابری جنسیتی است
دستاوردهای زنانه «ماجرا»
واژه «سفر» در میان لغتنامهها اینطور معنا میشود: «جابهجایی بین دو نقطه جغرافیایی». افراد از این جابهجایی موقت، هدفهای متفاوتی دارند. گاهی به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند و گاهی هم به قصد دیدن اقوام و آشنایان جابهجا میشوند.
مریم شیعهزاده: واژه «سفر» در میان لغتنامهها اینطور معنا میشود: «جابهجایی بین دو نقطه جغرافیایی». افراد از این جابهجایی موقت، هدفهای متفاوتی دارند. گاهی به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند و گاهی هم به قصد دیدن اقوام و آشنایان جابهجا میشوند. برخی اوقات به قصد تحصیل، راهی یک مقصد مشخص میشوند و برخی وقتها هم ممکن است این جابهجایی به مقصدی نهچندان واضح و قطعی انجام شود. در میان همه انواع و اشکال سفر، رایجترین آنها سفر به قصد گذراندن اوقات فراغت است که آن را با نام «توریسم» میشناسیم. چگونگی گذراندن فراغت اگرچه یک تصمیم بهظاهر شخصی است، اما تابع معیارهای جامعه شکل میگیرد و در زمانها و مکانهای متفاوت، به شیوههای مختلف درک میشود. در بین همه انواع و اقسام سفر، ترند این روزها «سفر ماجراجویانه» است. گواه این ادعا هم صفحات مجازی در شبکههای اجتماعی مختلف است که ماجراجویی در مقصدهای ناشناخته را روایت میکنند. شروع این داستان هم بین سالهای 2009 تا 2012 رقم خورد. در بین این سالها، سازمان جهانی گردشگری میگوید سفر ماجراجویانه چیزی حدود 65 درصد رشد داشته است. سفرهایی که معمولا درهنوردی، کوهنوردی، دوچرخهسواری، جنگلنوردی و... بخشی از آنها هستند و فرد با چالشهای مختلف و هیجان غیرمنتظره مواجه میشود و در این مواجهه دلهرهآور اما شیرین، دست به تصمیمگیری و مدیریت بحران میزند و در نهایت قدرتی را بازیابی میکند که پیشتر لابهلای روزمرهها گم کرده است.
در دنیا میزان سفر گردشگری زنان بیش از مردان است و در ایران، اگرچه آمار دقیقی وجود ندارد، اما خروجی بنگاههای رزرواسیون بلیت و اقامتگاه نشان میدهد که میزان سفر مردان با اختلاف درخور توجهی بیش از زنان است. در سالهای اخیر و در اقصینقاط دنیا، تأکید زیادی بر جرئتورزی و قدرتیابی زنان و دختران شده است و مطالعات در مقیاسهای کوچک و بزرگ، از تأثیر برنامههای ماجراجویانه بر افزایش اعتمادبهنفس، استقلال و تصویر بدنی مثبتتر در زنان خبر میدهد. در سال 2010 برای نخستین بار، سازمان جهانی گردشگری اعلام کرد سفرهای ماجراجویانه زنان میتواند وجهی از برابری جنسیتی باشد. شاید برایتان سؤال شود که چطور قرار است این سفرها در نهایت به کاهش شکاف جنسیتی ختم شود؟ پاسخ اینجاست که چنین سفرهایی میتواند در راستای توانمندسازی زنان ایفای نقش کند. زنان در این جنس سفرها میآموزند که چطور کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند، چطور مهارتها و دانش خود را به رسمیت بشناسند و در جهت گسترش این مهارتها و دانش قدم بردارند. بهعلاوه، آنان خوداتکایی را میآموزند که خود مقدمهای برای رشد است.
در عالم زنانه، کار خانگی، کار تکرارشوندهای است که بهندرت به کسب اعتبار، معاشرت با افراد جدید، آموختن فن، بهکارگیری خلاقیت و در نهایت رشد پایگاه اجتماعی و اقتصادی ختم میشود. زنان اغلب وقت خود را صرف وظایف مراقبتی میکنند و از آنجایی که مرز مشخصی میان نقشهای مورد انتظار دیگران و خواستههای فرد وجود ندارد، هرازگاهی انتظارات ناتمام میتواند برای آنان بهمثابه انزوا، سردرگمی و سرکوب تعبیر شود. سفر انفرادی یکروزه یا چندروزه میتواند ریتم ثابت زندگی را متوقف کند؛ میتواند دریچهای برای مواجهه با خود شفافتر، خود جسورتر و خود قویتر افراد باشد. سفر انفرادی، زمان و مکان را تحت اختیار افراد درمیآورد. برنامههای فرد در سفر منعطفتر و خودمحورتر است. او آرامش وصفناشدنی و گسست و پیوست همزمان با دنیای اطراف را تجربه میکند.
موانعی بر سر راه سفر انفرادی زنان وجود دارد. اذن همسر برای خروج از کشور زنان متأهل ایرانی و محدودیت اخذ ویزا ازجمله موانع هستند. ازجمله عوامل اقتصادی نیز میتوان به آمار پایین اشتغال زنان اشاره کرد؛ از میان 31 میلیون زن ایرانی که در سنین کار تعریف میشوند، تنها سه میلیون نفر بهطور تقریبی شاغلاند. زنان به واسطه رکود اقتصادی، فرایند جامعهپذیری متفاوت از مردان، باورهای فرهنگی، مسئولیتهای خانگی، ساختارهای سیاسی و قانونی کشور و عدم حمایت در سیاستگذاریهای کلان، آمار اشتغال بسیار پایینتری نسبت به مردان دارند. در بحث موانع اجتماعی نیز نظریات مختلفی مطرحاند که میتوان مسئله سفر انفرادی زنان را ذیل آنها بررسی کرد؛ ازجمله اینکه «فضا» تولیدی اجتماعی است و نمیتوان آن را در خلأ بررسی کرد. فضا هیچگاه منفعل و خنثی نیست و در روابط اجتماعی نفوذ پیدا میکند. فضا روابط اجتماعی را خلق میکند و خود از طریق آن تداوم مییابد. هانری لوفور فضا را تجسد روابط قدرت در جوامع مییابد، بایدها و نبایدهای پنهان جامعه را از طریق فضا درک میکند و عقیده دارد که ایدئولوژی مسلط میگوید چه کسی، چه زمانی و چطور از فضا بهره ببرد. فضای جنسیتی میتواند دایره آمدوشدهای زنان را کاهش دهد و آنها را تنها در عرصه بهظاهر امن خصوصی تعریف کند. وقتی از فضای جنسیتی حرف میزنیم، درواقع منظورمان این نیست که فضا جنسیت دارد، بلکه به مکانیسمهایی اشاره داریم که در فضا، جنسیت را برساخت میکنند. بین گفتمان فضایی و گفتمان جنسیتی پیوند عمیقی وجود دارد و در جوامع نابرابرسالار، دسترسی به فضا و مکانهای عمومی هم نابرابر است. زنان سهم کمتری از دنیای بیرون و عرصه عمومی دارند. اصلاحات فضایی و اصلاحات اجتماعی از هم جدا نیستند و باید همواره به این مسئله توجه داشت. ولنتاین، جغرافیدان و نظریهپرداز حوزه جنسیت، درخصوص «جغرافیای ترس زنان» حرف میزند. او عقیده دارد فضاهای عمومی، درست به همان اندازه که از نژاد و قومیت تأثیر میپذیرند، به جنسیت نیز وابستهاند. زنان از کودکی محدودیت استفاده از فضاهای عمومی را میآموزند و ریشه ترس آنها از دنیای بیرون، جایی در روابط اجتماعی دارد. پییر بوردیو نیز در تعریف «زنانگی» میگوید که این مفهوم فارغ از تفاوتها و خواستههای مختلف زنان از زندگی، آنها را در قالبی از پیش تعیینشده به تصویر میکشد و آنان را دارای اهداف و علایق مشخص معرفی میکند. زنان به واسطه ترس از قضاوت جامعه و انگخوردن، بهندرت از دایره زنانگی و بار اخلاقی و کیهانشناختی آن جدا میشوند.
در کشور ما، ایران، کمتر به سفر زنان بهعنوان یکی از شاخصهای کارآمد در راستای برابری جنسیتی توجه شده، کمتر به سفرهای ماجراجویانه زنان پرداخته شده و دستاوردهای آن به بحث گذاشته شده است. در روزگاری که انجام عملهای زیبایی و تزریق فیلر، بوتاکس و چربی در بین زنان و دختران ایرانی رکوردشکنی میکند و سرانه مصرف لوازم آرایش نگرانکننده است، بازیابی اعتمادبهنفس، جرئتورزی و خوداتکایی دختران و زنان بیش از پیش حائز اهمیت است. سفر صرفا جابهجایی میان دو نقطه جغرافیایی نیست، بلکه گذرگاه امنی برای توانمندسازی به حساب میآید و نتایج شگرفی دارد.