مورد خاص ظریف – هاشمی
بهار سال بعد، آقای رئیسی برای ماندن در پاستور، چالش جدی با رقیبان خواهد داشت. معلوم نیست آن موقع شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی چگونه رقم میخورد و آیا باز بخت یارش میشود و مثل دور اول، با رقابتی آسان و مطمئن، چهار سال دوم را ادامه میدهد، یا با مشارکت جدی مردم تکدورهای خواهد شد. هرچه باشد، او و تیم مدعیاش در این سه سال نتوانستند کاری از پیش ببرند و رضایت مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی و نظر منتقدان در دیپلماسی خارجی و بهبود حکمرانی را جلب کنند. بعید است در فرصت باقیمانده بتوانند کاری از پیش ببرند و سید محرومان برای ابقا بیشتر از گذشته محتاج برنامهریزان و نبود رقبای اصلی خواهد بود.
بهار سال بعد، آقای رئیسی برای ماندن در پاستور، چالش جدی با رقیبان خواهد داشت. معلوم نیست آن موقع شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی چگونه رقم میخورد و آیا باز بخت یارش میشود و مثل دور اول، با رقابتی آسان و مطمئن، چهار سال دوم را ادامه میدهد، یا با مشارکت جدی مردم تکدورهای خواهد شد. هرچه باشد، او و تیم مدعیاش در این سه سال نتوانستند کاری از پیش ببرند و رضایت مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی و نظر منتقدان در دیپلماسی خارجی و بهبود حکمرانی را جلب کنند. بعید است در فرصت باقیمانده بتوانند کاری از پیش ببرند و سید محرومان برای ابقا بیشتر از گذشته محتاج برنامهریزان و نبود رقبای اصلی خواهد بود.
اگرچه روح قانون اساسی و شالوده نظام اسلامی بر مردمیبودن تأکید خاص دارد اما در چند انتخابات گذشته، تلاش برخی بر مهندسی و کسب پیروزی از طریق کاهش مشارکت بوده است. نتایج آخرین انتخابات، مخصوصا در مراکز شهری، باوجود تأکید فراوان مسئولان بر جلب مشارکت، راضیکننده نبود و دشمنان را به طمع انداخت. برنامه مجریان انتخابات آن بود که با افزایش کمی تعداد نامزدها، حد قابلقبولی را رقم بزنند اما از تغییرات مهم جامعهشناختی در لایههای اجتماعی غافل بودند که حتی در شهرهای کوچک و روستاها هم دیگر رأی بر اساس قبیلگی و آشنایی، تغییر کرده و نسلهای جوانتر بیشتر با روند کلی که در فضای مجازی و افکار عمومی شکل میگیرد، همراه هستند و تصمیم بر مشارکت یا عدم مشارکت میگیرند؛ چه بسیار نامزدهایی که حتی به اندازه خانواده خود هم رأی نیاوردند.
اگر روال فعلی، یعنی کسب پیروزی با مشارکت پایین ادامه یابد، ناترازی جدی میان قدرت و نفوذ منطقهای و بینالمللی کشور با ضعف در حکمرانی داخلی، کشور را آسیبپذیر خواهد کرد؛ اما اگر هدف رقابت جدی باشد، پایههای حکمرانی ترمیم و امید به بهبود در مردم احیا خواهد شد. در هر صورت رقیبان باید در یک سال باقیمانده خود را برای رقابت آماده کنند.
سنت انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا، جالب توجه است. در آنجا حزب رقیب دولت مستقر در یک سال باقیمانده به انتخابات، رقابتهای درونحزبی را شفاف پیش میبرد. دیدگاههای مختلف داخل یک حزب، نمایندگانی مییابند و آنها با هم به مناظره و بحث میپردازند و در ایالتهای مختلف، خود را در معرض رأی اعضای حزب قرار میدهند و درنهایت همه از نامزد نهایی حمایت و برای پیروزیاش تلاش میکنند. نکته جالب دیگر، دونفریبودن نامزدهاست؛ یعنی رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور، همراه هم مطرح میشوند.
در نظام سیاسی ما اگرچه بر انتخابات و رقابت تأکید میشود اما سیستم حزبی مناسب و شفافی نداریم. احزاب ما شب انتخابات فعال میشوند و فردای انتخابات به خواب زمستانی میروند. در برخی ارکان حاکمیت، انتقاد جدی از نظام انتخاباتی و دموکراسی غربی وجود دارد اما جایگزین مشخصی برای آن مطرح نمیکنند. توجه به این نمیشود که مردمسالاری، یک دستاورد بشری است و خاص جوامع غربی نیست و اصول آن جهانشمول است.
در چند سال اخیر متأسفانه فرایند ناگوار خالصسازی، کنشگران غیر را مغموم و بیحرکت کرده است. صدای روزنهگشایی در انتخابات اخیر، نه در میان مردم و نه میان سیاسیون، پاسخ بایسته پیدا نکرد. شاید وقت آن رسیده است که مثل سنت انتخاباتی مدرن، همه رقیبان آقای رئیسی، سازوکار تعیین نامزد نهایی بهصورت دونفری را کلید بزنند. همه چیز شفاف پیش برود. دو نفری که همدیگر را تکمیل میکنند؛ مثلا جواد ظریف که محبوبیت خوب داخلی و بینالمللی دارد، در شرایط طبیعی تأیید صلاحیت میشود و متخصص حکمرانی و دیپلماسی است و درکنار او محسن هاشمی که نام محبوب و بسیار رأیآور هاشمیرفسنجانی را پشت خود دارد، مدیر اجرائی موفق و امتحان پسداده و همواره در چارچوب تعیینشده فعالیت کرده است، این دو همدیگر را تکمیل و تیم موفقی را میتوانند شکل دهند. یکسری نامزدهای مزدوج مانند «روحانی- جهانگیری»، «ناطقنوری – آخوندی»، «علی لاریجانی- باهنر»، «حبیب بیطرف- محمود حجتی»، «عارف- حناچی»، «همتی- آذریجهرمی»، «محمد شریعتمداری – سورنا ستاری» و نظایر آن باشند و سلسله رقابتهای تعریفشده و مشخص را پیش ببرند و نامزد مزدوج نهایی، در نهایت بهعنوان رقیب ابراهیم رئیسی وارد میدان شوند و همه یکپارچه از آن حمایت کنند. موضوعی که حائز اهمیت است، همه نامزدها باید برنامه کاری مشخص ارائه دهند و بر اساس آن رقابت کنند. بزرگترین ایراد دولت رئیسی، بدون برنامه و چشمانداز بودن است. بیبرنامهبودن دولت باعث عدم تعادل و تطابق توان شده و با وجود ثبت برخی دستاوردهای ارزشمند و غیرقابلکتمان، همه جوانب حیات ملی و امورات نظام بهصورت هماهنگ در چرخه رشد و اعتلا قرار نگرفته است. دولت رئیسی نتوانست از امتیاز بزرگ یکدستی قدرت، به نفع پیشرفت کشور بهرهمند شود. تمام ضعفهای دولت میتواند دستمایه برنامه رقیبان باشد. سرنوشت کشور با نحوه حکمرانی یک سال آینده گره خورده است. قدر فرصتها را بدانیم.