احترام به قامت معلمی در اعتراضات صنفی
جایگاه و اهمیت شغل معلمی به آن جهت است که حرفهای است که آورده اجتماعی به همراه دارد و فقط از منظر اقتصادی به آن نگریسته نمیشود و بیدلیل نیست که تکریم معلم تکریم جامعه است. اینکه در جامعهای زمینه ایجاد تغییرات فراهم شود و بستری تکامل یا حتی تغییر یابد بدون شک یکی از مکانهایی که میتواند مبدأ جریانسازی باشد، مدرسه است.
نرگس ملکزاده: جایگاه و اهمیت شغل معلمی به آن جهت است که حرفهای است که آورده اجتماعی به همراه دارد و فقط از منظر اقتصادی به آن نگریسته نمیشود و بیدلیل نیست که تکریم معلم تکریم جامعه است. اینکه در جامعهای زمینه ایجاد تغییرات فراهم شود و بستری تکامل یا حتی تغییر یابد بدون شک یکی از مکانهایی که میتواند مبدأ جریانسازی باشد، مدرسه است.
برای مدرسه خود بهتنهایی نمیتوان قابلیت اثرگذاری اجتماعی قائل بود، آنچه در روح مدرسه دمیده میشود، تعامل گروه همسالان با یکدیگر و در مرحله بعدی ارتباط معلم با دانشآموزان است. تصور کنید این زنجیر در مدرسه پیوند خورده و در جامعه زنجیرها به هم پیوسته شود، آیا میتوان این همیت را گسست؟! پس درواقع معلمان با توجه به نوع نگاهشان میتوانند یکی از جریانسازترین شغلها در جهت تقویت یا تهدید برای اجتماعی باشند که در خدمت سیاست است.
با توجه به این اثرگذاری سالهاست که معلمان مورد بیمهری مسئولان قرار گرفتهاند و البته هر جایی نیاز به حضورشان بود جایشان در لفظ و لغت بالای سر و در بقیه موارد از کمتوجهترین کارمندان دولت بودهاند و مصداق این بیمهریها فراوان و بسیار عیان است.
در کنار سختیهای ریز و درشت معلمی که در این سالها کم هم نبوده است، معلمان جزء پیشروترین مشاغل در اعتراضات صنفی بودهاند. مبدأ شکلگیری این اعتراضات مشکلاتی است که گریبان نظام آموزشی ما را گرفته است، اعتراضات معقول و منطقی که وجود آنها نشان از دلواپسی معلمان نسبت به آینده کشور دارد. شاید نگاه بیرونی به این اعتراضات و تجمعات صنفی نگاه معیشتمحور باشد اما کسانی که نزدیکتر پیگیر این مطالبهگری معلمان هستند به این یقین رسیدهاند که در لیست خواستههای معلمان موارد دیگری نیز وجود دارد که منفعت از نظام آموزشی به سمت نظام اجتماعی ما گسیل شده است. توجه ویژه معلمان به کیفیت آموزشی سبب تمایز اعتراضات معلمان با دیگر اصناف شده است، پیشرانبودن یکی از امیدواریهای نظام آموزشی و به تبع آن نظام اجتماعی است.
روشن است که خواست معلم بدون توجه به خواستههای دانشآموزان و اولیا نیست. متأسفانه در این سالها که کنشگری معلمان قوت گرفته است، به موازات گسترش این کنشگری، مواجهه و تقابل با آن، شدت گرفته است.
زیادهخواهی نیست اگر معلمان خواهان کاهش تقابل با مطالبهگریهای صنفی خود باشند و بخواهند منطقی و در چارچوب، از قدرت خود بهره بگیرند نه اینکه قدرت، منطق آنها باشد و این منطق نادرست. خواست زیادی نیست که به اصل ۲۷ قانونی اساسی کشور یعنی «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است»، نگاه محدودکننده نداشته باشند.
اصل حمایتکننده قانون اساسی را با قوانین سختگیرانه تفسیر نکند. امیدواری معلمان این است که نام و تقدیر از معلم فقط به یک روز محدود نشود و معلم همیشه در قامت معلمی مورد احترام قرار گیرد. بدون شک این شنوابودن مهمترین خواسته همکاران از کاربهدستان ناکاربلد است. عملکرد ناصواب به معلمان و کنشگری آنها شکاف اعتماد ترکخورده را بیشتر خواهد کرد و تلنگری آن را خواهد شکست که دیگر هیچ بندزنی توان بندزدن آن را نخواهد داشت. نیکوترین تقدیر از مقام و منزلت معلم زمانی است که قامت استوار معلمی در اعتراضات صنفی معلمان خمیده نشود که صدالبته خمیدگی در کار نیست، چون ریشه در خاک عمیق است.