بررسی وضعیت رسانهها در انگلیس
نقش رسانه در دموکراسیها چیست و چرا اهمیت دارد؟
در یک دموکراسی، رسانهها آموزش میدهند، اطلاعرسانی میکنند و سرگرم میکنند؛ ازجمله از طریق اخبار، نظرات، تحلیلها، طنز و نمایش. این مسیری کلیدی است که از طریق آن افکار عمومی درباره سیاست را میشنوند و نقش مهمی در شکلدادن به دستور کار عمومی و تشکیل افکار عمومی ایفا میکند. با این حال در سالهای اخیر نگرانیهای مکرری درباره سلامت رسانههای خبری بیان شده است. حملات به استقلال رسانهها یا بیطرفی صداوسیما زنگ خطر را به صدا درآورده است. تغییرات بازار رسانهها به کاهش روزنامهنگاری محلی و تحقیقی منجر شده و لفاظیهای قطبی و اطلاعات نادرست را تقویت کرده است. مالکیت انحصاری ممکن است باعث تمرکز نابجای قدرت شود.
در یک دموکراسی، رسانهها آموزش میدهند، اطلاعرسانی میکنند و سرگرم میکنند؛ ازجمله از طریق اخبار، نظرات، تحلیلها، طنز و نمایش. این مسیری کلیدی است که از طریق آن افکار عمومی درباره سیاست را میشنوند و نقش مهمی در شکلدادن به دستور کار عمومی و تشکیل افکار عمومی ایفا میکند. با این حال در سالهای اخیر نگرانیهای مکرری درباره سلامت رسانههای خبری بیان شده است. حملات به استقلال رسانهها یا بیطرفی صداوسیما زنگ خطر را به صدا درآورده است. تغییرات بازار رسانهها به کاهش روزنامهنگاری محلی و تحقیقی منجر شده و لفاظیهای قطبی و اطلاعات نادرست را تقویت کرده است. مالکیت انحصاری ممکن است باعث تمرکز نابجای قدرت شود.
چرا رسانه برای دموکراسی اهمیت دارد؟
رسانهها در مشارکت دموکراتیک نقش اساسی دارند. فضایی برای تبادل نظر، بحث و گفتوگو ایجاد میکند؛ فضایی که گاهی از آن بهعنوان «حوزه عمومی» یاد میشود. این یک کانال ارتباطی بین سیاستمداران و مردم را فراهم میکند، به سیاستمداران اجازه میدهد تا عقاید و پیشنهادهای خود را به اشتراک بگذارند، اطلاعاتی را که به مردم برای مشارکت نیاز دارند و اجازه میدهد تا صدای مردم از طرف سیاستمداران شنیده شود. رسانهها همچنین از طریق گزارشدهی و بررسی مستقیم مانند مصاحبهها، به پاسخگویی سیاستمداران کمک میکنند. رسانهها نقش مهمی در شکلگیری افکار عمومی دارند. از طریق محتوا و لحن پوشش آن، میتواند بر چگونگی درک افراد جامعه از یک موضوع، موضوعاتی که آنها را مهم میدانند و از چه اطلاعاتی در شکلگیری قضاوتهای سیاسی کلی استفاده میکنند، تأثیر بگذارد. این نقش رسانهای مرکزی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و کمک به مسئولیتپذیری سیاسی به این معناست که سیاستمدارانی که در سرتاسر جهان درگیر «عقبنشینی دموکراتیک» هستند، اغلب استقلال رسانهها را تهدید میکنند. این میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از سانسور آشکار، آزار و اذیت از طریق قانون و خشونت علیه روزنامهنگاران تا کاهش بودجه و تسلط بر رسانههای ظاهرا مستقل یا تنظیمکنندهها.
یک رسانه آزاد و سالم چگونه است؟
یک رسانه آزاد و سالم به چندین ویژگی ازجمله استقلال رسانه، کثرتگرایی، وجود رسانههای بیطرف و استانداردهای بالای روزنامهنگاری نیاز دارد. استقلال رسانه به استقلال تحریریه از هر دو دخالت سیاسی و کنترل مالی اشاره دارد. اگرچه سیاستمداران حق پاسخگویی درباره محتوای رسانهها را دارند، استقلال مستلزم آن است که رسانهها یا روزنامهنگاران منفرد برای ارائه (یا سرکوب) دیدگاهها یا حقایق خاص تحت فشار بیرویه قرار نگیرند. کثرتگرایی رسانهای به بخش متنوعی نیازمند است که طیفی از دیدگاهها را ارائه میکند. مالکیت انحصاری میتواند کثرتگرایی را تهدید کند، اگر این امر دامنه دیدگاههای ارائهشده را کاهش دهد. فراتر از آن، تنوع به بهترین وجه از طریق ترکیبی از رسانههای بازارمحور، رسانههای خدمات عمومی (پاسخ به نیازهایی که رسانههای صرفا تجاری ممکن است به آن توجه نکنند، مانند برنامههای امور جاری یا هنری). رسانههای بیطرف تضمین میکنند که عموم مردم میتوانند به اطلاعات بیطرفانه دسترسی داشته باشند؛ عملکردی با حمایت عمومی قوی. استانداردهای بالای روزنامهنگاران نیز بسیار مهم است. اخلاق روزنامهنگاری شامل استانداردهای بالای بررسی و راستیآزمایی واقعیت، اجتناب از تأکیدات گمراهکننده، حفاظت از منابع و احترام به حریم خصوصی است. همانطور که در رسوایی هک تلفن در سال 2011 نشان داده شد، چنین اخلاقی برای حفظ اعتماد عمومی حیاتی است. آنها همچنین به رسانهها اجازه میدهند تا با اطلاعات نادرست مقابله کنند، نه اینکه ناخواسته آن را پخش کنند. تنظیم استانداردها ضروری است؛ اما همچنین پیچیده است و نیاز به تعادل با نیاز به استقلال رسانه دارد. بهعنوان مثال، لایحه فعلی رسانهها پیشنهاد میکند که خسارات تنبیهی برای روزنامههایی که به یک رژیم نظارتی مصوب تعلق ندارند، لغو شود. برخی این سیستم خسارات را – که در قانون وجود دارد؛ اما هرگز اجرا نشده است – بهعنوان تهدیدکننده آزادی مطبوعات میدانند؛ درحالیکه برخی دیگر تضمین حداقل استانداردهای نظارتی را ضروری میپندارند.
رسانهها با چه خطراتی روبهرو هستند؟
همانطور که در بالا اشاره شد، مسئولیت حفظ یک رسانه سالم به طور مستقیم برعهده سیاستمداران و رسانههاست. کارشناسان خطرات را شناسایی کردهاند.
1. تهدید بیطرفی صداوسیما
پخشکنندههای بیطرف در بریتانیا منابع مهم اطلاعات قابل اعتماد و غیرحزبی هستند. این امر بهویژه درباره پخشکنندههای خدمات عمومی صادق است که معروفترین آنها بیبیسی است؛ اما همچنین ITV/STV ، Channel 4، Channel 5 و S4C به زبان ولزی است. پخشکنندههای خدمات عمومی اغلب در معرض اتهامات جانبداری هستند که از قضا از طرفهای مختلف طیف سیاسی سرچشمه میگیرد؛ درحالیکه سیاستمداران حق پاسخگویی به پوشش انتقادی را دارند، ادعاهای جانبداری احتمالا اعتماد را تضعیف میکند. آنها همچنین ممکن است صداوسیما را در پاسخگویی به قدرتمندان بازدارند؛ برای مثال برخی ادعا کردهاند که چنین انتقاداتی بیبیسی را در پوشش خود بیش از حد محتاط کرده است. فراتر از پخش خدمات عمومی، تهدیدهایی برای بیطرفی صداوسیما نیز در ظهور صداوسیماهای جدید بسیار صاحب نظر مانند GB News و Talk TV دیده شده است. آفکام سه شکایت علیه GB News را به دلیل نقض بیطرفی در سال 2023 تأیید کرد و موارد دیگر هنوز تحت بررسی هستند. مدل GB News استفاده از خدمت به سیاستمداران بهعنوان مجری، مرزهای قبلی را شکسته است و همچنین در معرض تحقیقات مداوم است.
2. تهدید استقلال رسانهها
در زمینه حملات مداوم به پخشکنندههای خدمات عمومی، تهدیدها برای تغییر مدلهای مالی یا مالکیت موجود، ترس از «اثر سردکننده» در گزارشها را افزایش میدهد. چنین پیشنهادهایی شامل بررسی رسمی بهتازگی اعلامشده در مدل بودجه هزینه مجوز بیبیسی است که به دنبال پیشنهادهایی برای تغییر در دولت جانسون بوده است. خصوصیسازی کانال 4 – که در سال 2021 پیشنهاد شد؛ اما در سال 2023 لغو شد – همچنین به دلیل تهدید خدمات عمومی آن، ازجمله از طرف کارن بردلی، وزیر سابق فرهنگ، رسانه و ورزش محافظهکار، مورد انتقاد قرار گرفت. انتصاب متحدان دولت به تنظیمکنندههای رسانه یا پخشکنندههای خدمات عمومی اعتماد را تضعیف کرده و استقلال را به خطر میاندازد. حمایت گزارششده دولت جانسون از پل داکر، سردبیر سابق دیلیمیل، بهعنوان رئیس سازمان تنظیمکننده رسانه آفکام، بهویژه آشکار بود. ماجرای ریچارد شارپ نگرانیهای دیرینه را درباره انتصابات حزبی به سمت ریاست بیبیسی برانگیخت و دیوید دیمبلبی و دیگران را بر آن داشت تا از اصلاحات دفاع کنند. یا فروش احتمالی تلگراف به کنسرسیومی که از سوی معاون رئیس امارات متحده عربی حمایت میشود، یک کشور خارجی غیردموکراتیک با سابقه ضعیف در زمینه آزادی مطبوعات، همچنین نگرانیهایی را برای استقلال تحریریه آینده این روزنامه برانگیخته است.
3. محتوای قطبی
یکی از جنبههای اساسی کثرتگرایی رسانهای این است که طیفی از محتوا و دیدگاهها باید گنجانده شود و فضایی برای بحث و اختلاف ایجاد کند. با این حال، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که گفتمان سالم بین دیدگاههای مخالف، به لفاظیهای قطبی خطرناک تبدیل میشود. چنین نگرانیهایی بهویژه در جریان برگزیت، زمانی که دیلیمیل قضات را «دشمن مردم»، اعضای مجلس اعیان را «خائن» و نمایندگان مجلس را «خرابکار» نامید، ابراز شد. محققان همچنین بر رواج محتوای قطبی با هدف موضوعات یا گروههای خاص، بهعنوان مثال سیاست آب و هوا و اقلیتهای مذهبی یا قومی تأکید کردهاند.
4. تضعیف گزارش محلی و تحقیقی
تغییرات در بازار رسانهای برخی از اشکال گزارش را ضعیف کرده است. رشد رسانههای اجتماعی و مدل تبلیغاتی زیربنای آن، انگیزههای جذاب و هیجانانگیزی را برانگیخته است. در مقابل، کاهش تیراژها به کاهش شدید کارکنان روزنامهها منجر شده است؛ بهویژه به ضرر گزارشهای تحقیقاتی. بههمینترتیب تعداد زیادی از خبرگزاریهای محلی در 20 سال گذشته بسته یا کوچک شدهاند. سرویس گزارش دموکراسی محلی کاری برای مقابله با این موضوع انجام داده؛ اما فشارهای مالی بهعنوان مثال بهتازگی باعث شده است که بیبیسی کاهش کار رادیو محلی را اعلام کند.
5. اطلاعات نادرست
اطلاعات نادرست، اطلاعات گمراهکننده عمدی یا ناخواسته، میتوانند نقش رسانهها را در دموکراسی تهدید کنند. دقتنداشتن ممکن است شهروندان را درباره مسائل مهم واقعی گمراه کند. دوقطبیشدن را ترویج کند و اعتماد را کاهش دهد. با این حال مقررات چالشبرانگیز است: جلوگیری از اطلاعات نادرست باید با آزادی بیان متعادل شود. پیشنهادهای دولت انگلستان در سال 2019 برای تنظیم سخنرانی آنلاین بعدا کنار گذاشته شد. عموم مردم هنوز پخشکنندههای خبری را به طور درخورتوجهی دقیقتر از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی میدانند و برخی از سازمانهای خبری هماکنون با هدف مقابله با اطلاعات نادرست، حقایق عمومی ارزشمندی را بررسی میکنند؛ نمونههایی ازجمله بررسی واقعیت کانال 4 و بیبیسی. با این حال مجریان و مصاحبهها همیشه قادر به بازجویی از ادعاهای مطرحشده در زمان واقعی نیستند. این میتواند به ادعاهای نادرست یا گمراهکننده منجر شود. در برخی موارد، مجریان نیز اطلاعات نادرستی را منتشر کردهاند؛ بهعنوان مثال درباره واکسن تقویتکننده کووید19. روزنامههای ملی مانند دیلیتلگراف، میلآنلاین و ساندیتایمز نیز استانداردهای صحت روزنامهها را زیر پا گذاشتهاند.
6. انحصارها
کثرتگرایی رسانهای از طریق مالکیت متمرکز تهدید میشود که میتواند تنوع دیدگاههای ارائهشده را کاهش دهد و به سوگیری رسانهای کلی درباره دیدگاههای سیاسی خاص منجر شود. نگرانی درباره مالکیت رسانه چیز جدیدی نیست. در سال 1931، استنلی بالدوین بهعنوان «قدرت بدون مسئولیت» توصیف کرد که قدرت، رسانه را در دست افراد معدودی قرار داد. با این حال، نگرانیها درباره میزان تمرکز رسانهها در بریتانیا، بهویژه درباره مطبوعات همچنان ادامه دارد. درحالحاضر سه شرکت –
DMG Media (ناشران دیلیمیل، مترو و آی)، News UK (سان و تایمز) و ریچ (دیلیمیرر، دیلیاکسپرس، دیلیاستار) – مالک 90 درصد روزنامههای ملی هستند.
چگونه میتوان از نقش رسانهها محافظت کرد؟
سیاستمداران باید به نقش رسانهها درباره مردم و بهعنوان مکانیسمی برای پاسخگویی احترام بگذارند؛ حتی زمانی که این امر ناراحتکننده است. در عمل، این به معنای به رسمیت شناختن اهمیت یک رسانه مستقل و کثرتگراست؛ ازجمله اطمینان از اینکه پخش خدمات عمومی عاری از فشار سیاسی باقی میماند و از استقلال تنظیمکنندهها محافظت میشود. همچنین به معنای جدیگرفتن خطراتی است که آزادی بیبندوبار رسانهها و تغییرات ناشی از فشارهای اقتصادی بر این بخش ممکن است برای گفتمان دموکراتیک سالم ایجاد کند. به نوبه خود، رسانهها باید تأثیری را که میتوانند بر زندگی عمومی بگذارند و مسئولیتی را که این امر مستلزم آن است، بشناسند. این شامل اهمیت دقت است؛ نهتنها از طریق داستانهای بررسی واقعیت؛ بلکه از طریق به چالش کشیدن ادعاهای نادرست یا گمراهکننده از طرف دیگران و اولویتدادن به در دسترس بودن اطلاعات معتبر. در آخر اینکه باید گفت به طور گستردهتر، هر دو گروه، مسئولیت پذیرفتن لحن معتدلی را دارند که گفتمان سالم را ترویج میکند، از اطلاعات نادرست جلوگیری میکند و از تأثیر دوقطبی بر جامعه جلوگیری میکند.