از بازی پر انتقاد در تبریز تا عزل مدیرعامل در تهران
چهارشنبه عجیب استقلال
بازی تیمهای تراکتور و استقلال، فقط سایهای از جدال دو مدعی بالانشین بود؛ چیزی نزدیک به صفر، سرد و کسالتآور.
عبدالله دارابی: بازی تیمهای تراکتور و استقلال، فقط سایهای از جدال دو مدعی بالانشین بود؛ چیزی نزدیک به صفر، سرد و کسالتآور. استقلال که در جام حذفی حضور نداشت، به نسبت میزبانش از فرصت استراحت بیشتری برخوردار بود؛ اما بازیکنان این تیم چنان سنگین و کمتحرک بودند که گویا مثل میزبان چند روز قبلتر بازی سنگینی در جام حذفی انجام داده بودند. تیم نکونام چنان ظاهر شد که انگار پرسپولیس را در یکقدمی خود نمیدید و خطر از دست رفتن صدرنشینی را هم حس نمیکرد؛ هرچند تراکتور نیز دیگر تیم ضعیف این بازی بود؛ اما آنها چند روز قبلش بازی سنگینی را در جام حذفی پشت سر گذاشته بودند، در لیگ برتر نیز حال و روز مطلوبی ندارند و سرمربی جدیدشان هم چند روزی است به این تیم ملحق شده است.
هرچند نکونام پس از بازی، نداشتن مهره کافی را دلیل بازی ضعیف تیمش عنوان کرد و تا حدودی نیز پذیرفتنی است؛ اما آیا تیم صدرنشین که برای قهرمانی میجنگد، نباید قادر به فوتبال بازیکردن در حد نام و جایگاه خود و میل به بردن باشد؟ شاید آن دو گل خورده در برابر شمسآذر و ترس از وقوع مجدد چنان اتفاقی و این بار در زمین حریف، احتیاط بیش از حد را حربه نکونام در این بازی کرده بود؛ احتیاطی که اگر توقف پرسپولیس برابر سپاهان در دیگر بازی کسلکننده اما پرحاشیه لیگ را به همراه نداشت، میتوانست به عواقب جبرانناپذیری برای نکونام و شاگردانش منجر شود. هرچه نمایش استقلال در این دیدار چیز خاصی برای مخاطب نداشت، هیئتمدیره این باشگاه ساعاتی پس از بازی، کانون داغترین اخبار برای اهالی فوتبال شد؛ عزل علی خطیر از مدیرعاملی باشگاه و انتخاب فرشید سمیعی به سرپرستی مدیرعاملی و متعاقب آن برکناری مدیر تیم فوتبال - خواجهگیری- از طرف سمیعی و انتصاب آتیلا حجازی به این سمت. فارغ از درستی یا نادرستی تصمیم هیئتمدیره، این سؤال مطرح میشود که این تغییر در پنج هفته به پایان لیگ، قرار است بازکننده کدام گره باشد؟ آیا با این عزل و نصب، بازیکن جدیدی به تیم اضافه میشود تا جبران کمکاری مدیریت سابق در نقل و انتقالات شود؟ (اساسا امکان این کار در این برهه نیست). با معرفی نماینده مالک جدید در امور باشگاه که اختیارات خطیر تا حدودی محدود و تحت نظارت شده بود؛ پس بهتر نبود انتخاب مدیرعامل جدید به پایان فصل موکول میشد؟ آیا تغییر نباید در راستای بهبود امور و رفع نواقص باشد؛ پس سمیعی به اتکای کدام تجربه و توانایی درخور، برای مدیریت باشگاه به این بزرگی در این مقطع حساس برگزیده شده است؟ اگر مأموریت او موقت است که میشد فصل را با مدیریت همان مدیر سابق- با توجه به محدودشدن دایره عملش- به پایان برد و در فرصت مناسب مدیری کارآمد را جایگزینش کرد. اگر سرپرست جدید در این سمت ماندگار است که بسی جای تعجب و تأمل و پرسش دارد. هرچند برکناری خطیر با توجه به اتفاقات این ۱۰ ماه و در پایان فصل حتی تصمیمی اجتنابناپذیر محسوب میشد؛ ولی هر نوع تغییری اگر بهدرستی در این مقطع انجام نشود، میتواند روی ناخوشی هم داشته باشد؛ قدیمیترها به یاد دارند که در فصل ۸۵-۸۴ استقلال ماهها با سرپرست اداره میشد و صدرنشین لیگ بود؛ اما در هفتههای پایانی آمدن فتحاللهزاده به جای بهمنی و حواشیای که شخص مدیر جدید مسببش بود، موجب شد که استقلال مرفاوی قهرمانی را از دست بدهد و در رده چهارم لیگ قرار گیرد. مخلص کلام اینکه انتظار میرود که مالک جدید استقلال با مطالعه و مداقه، مدیری خبره، توانمند و کاردان را به مدیریت باشگاه برگزیند تا بلکه باشگاه در همه ارکانش دارای نظم و نظام و برنامه صحیح برای رسیدن به جایگاه واقعیاش شود؛ وگرنه استقلال، نه محله برو بیاست، نه مؤسسه آموزشی مدیران و نه جای امتحان پسدادههای مردودی. این باشگاه ریشهدار، عقبه پرافتخاری دارد که سالهاست به خاطر افراد اشتباهی و تصمیمات غلط از جایگاه شایسته خود دور مانده است.