تولید بیرمق
بر کسی پوشیده نیست که در کشور ما خیلی از تولیدکنندگان، روزگارِ بهواقع دشواری را تجربه میکنند و قادر به تأمین هزینهشان نیستند و به دنبال این اتفاق، شاهد بروز ورشکستگی و کمفروغشدن چراغ بخشهای تولیدی هستیم.
آرزو قادری
بر کسی پوشیده نیست که در کشور ما خیلی از تولیدکنندگان، روزگارِ بهواقع دشواری را تجربه میکنند و قادر به تأمین هزینهشان نیستند و به دنبال این اتفاق، شاهد بروز ورشکستگی و کمفروغشدن چراغ بخشهای تولیدی هستیم. پرواضح است تا زمانی که چراغ بخشهای تولیدی روشن نباشد، نمیتوان امید به چرخیدن چرخهای اقتصاد کشور داشت؛ چراکه حصول توسعه اقتصادی جز از مسیر تقویت تولید نمیگذرد. تجربه نشان داده است اقتصادهایی که از شرایط مطلوبی برخوردارند، دارای بخشهای تولیدی و صنعتی قوی هستند؛ چراکه قادر به تأمین نیازهای داخلی خود و حتی صادرات تولیداتشان به دیگر کشورها هستند و به این ترتیب بازاری در خارج از مرزهایشان برای فروش محصولاتشان مییابند و ارزآوری ناشی از گسترش صادرات میتواند یکی از بهترین راهها برای کسب درآمد دلاری کشورهایی شود که بخشهای تولیدی آنها از جایگاه مطلوبی برخوردار است. این روزها حال و روز بخشهای تولیدی در کشور ما چندان خوشایند نیست و اقتصاد بیمار کشور رمقی برای ادامه فعالیتهای تولیدی باقی نگذاشته است. این در حالی است که اگر مسئولان به واقع قصد دارند به دور از هرگونه شعار و وعده در راستای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی گام بردارند، باید به حمایت از تولید و اصلاح زیرساختهای این حوزه به عنوان یک امر مهم بنگرند. نمیتوان امید به رشد اقتصادی داشت، اما هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت بخشهای تولیدی در کشور نداشت. این نکته غیر قابل انکار است که در همه دورهها بخشهای تولیدی با مشکلات اقتصادی و محدودیتها و تنگناهای بسیاری دست و پنجه نرم کردهاند، اما اکنون شرایط به گونهای نگرانکننده شده است که میتوان بهجرئت گفت بخش تولید یکی از سختترین دورههای خود را تجربه میکند؛ اتفاقی تلخ که میتواند کل اقتصاد را تحتالشعاع خود قرار دهد و زنگ خطری است که بیانگر افتهای اقتصادی است.
بخشهای تولیدی همواره مورد بیمهری مسئولان اجرائی در دورههای مختلف قرار گرفتهاند و تولیدکنندگان متحمل زیانهای بسیاری شدهاند. گواه این مدعا را میتوان بالابودن هزینههای تولید در کشور دانست. نبود حمایتهای مالی از تولیدکنندگان، اخذ مالیاتهای قابل توجه از آنها و بالابودن نرخ ارز از جمله عواملی هستند که عرصه را برای فعالیتهای تولیدی تنگ کردهاند. طبیعتا در شرایطی که نرخ ارز، نوسانات افسارگسیختهای را تجربه میکند، تولیدکنندگان برای تأمین مواد اولیه موردنیازشان که عمدتا از طریق واردات از دیگر کشورها صورت میگیرد نیاز به تأمین ارز دارند و رشد قیمت دلار موجب افزایش هزینههایشان میشود. تلاطمات قیمتی در بازار ارز از یک سو و از دیگر سو نیز عدم امکان افزایش قیمت نهایی محصولات تولیدشده در داخل میتواند آسیبهای مالی جبرانناپذیری بر پیکره نحیف بخشهای تولیدی در کشور وارد کند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته دنیا دولتها مسیر حرکت رو به جلو را برای تولیدکنندگان هموار میکنند و در سایه تقویت تولید، گسترش صادرات و ارزآوری را تجربه میکنند. اما متأسفانه در کشور ما نهتنها هیچگونه حمایتی در عمل از تولیدکنندگان صورت نمیگیرد، بلکه در مسیر فعالیتهایشان با دستاندازهایی همچون مالیاتهای قابل توجه و عدم تخصیص ارز جهت تأمین مواد اولیه موردنیاز برای تولید محصولاتشان نیز مواجه هستند. مادامی که مسئولان فقط در قالب شعار و وعده بر طبل حمایت از تولیدکنندگان میکوبند ولی در عمل اتفاق خاصی در راستای حمایت از آنها صورت نمیگیرد، نمیتوان انتظار رشد و شکوفایی در این حوزه را داشت. باید نگاه مسئولان به بخش تولید تغییر یابد و این حوزه را فرزند طفیلی اقتصاد ندانند و گسترش تولید را ضامن بقا و جانگرفتن اقتصاد کشور و بهدنبال آن بهبود شرایط معیشتی مردم بدانند. اغراق نکردهایم اگر تولید را یکی از مهمترین حوزههای اقتصادی تلقی کنیم؛ چراکه رشد تولید میتواند فرصتهای مناسبی در زمینه گسترش مناسبات با دیگر کشورها از طریق افزایش مراودات بازرگانی خلق کند و در سایه خلق فرصتهای جدید تجاری شاهد کسب درآمدهای دلاری باشیم. افزون بر این، در صورت شکوفایی بخشهای تولیدی میتوان شاهد تأمین نیازهای داخل کشور و کاهش وابستگی به دیگر کشورها بود و درنهایت ارز کمتری برای واردات کالاهای خارجی از دیگر کشورها پرداخت خواهیم کرد. طی سالهای اخیر که امکان ارزآوری از فروش نفت به دلیل تحریمها به طور قابل توجهی خودنمایی میکند، بخشهای تولیدی میتوانند با ارتقای سطح کمی و کیفی محصولاتشان، جایی در سایر بازارها باز کنند و صادرات غیرنفتی را گسترش دهند که این امر منوط به حمایت از واحدهای تولیدی و صنعتی در قالب ارائه تسهیلات و وامهای بدون سود و تخصیص ارز برای واردات مواد اولیه و به دنبال آن کاهش هزینههای تولید است. اقتصاد کشور ما سالها تکمحصولی بوده و در زمینه گسترش صادرات غیرنفتی چندان موفق عمل نکردهایم. درحقیقت باید اذعان کرد که بسیاری از محصولات ساخت داخل به دلیل سطح کیفی نامناسبشان قابل رقابت با دیگر محصولات خارجی نیستند و درنهایت تولیدات داخلی نتوانستهاند بازاری در سایر کشورها داشته باشند؛ این در حالی است که اگر تولیدکنندگان از حمایتهای مالی مناسب برخوردار باشند و مسیر واردات مواد اولیه با کیفیت و با قیمت مناسب برایشان هموار باشد، میتوانند محصولات باکیفیت تولید کنند و شاهد صادرات تولیدات داخلی به دیگر بازارها باشیم.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که مدیران و برنامهریزان اجرائی، دشواریها و سختیهای تولید و صنعت را ببینند و گسترش صادرات غیرنفتی از طریق رونق بخشهای تولیدی را مجدانه در دستور کار قرار دهند تا به دنبال آن شاهد تحقق رشد و توسعه اقتصادی باشیم.
بدون شک گسترش صادرات غیرنفتی آن هم در شرایطی که کشور با کمبود منابع مالی دست و پنجه نرم میکند و نوسانات نرخ ارز، شدید است، میتواند ارزآوری مناسبی برای کشور در پی داشته باشد و رشد نرخ دلار، فشار کمتری به اقتصاد وارد کند.