|

باران و رنج

قرار‌گیری بیش از 80 درصد ایران روی کمربند خشک جهانی و استیلای اقلیم گرم و خشک بر فلات مرکزی ایران و تحت تأثیر قرار‌گرفتن زندگی از این اقلیم باعث شده است تا در طول سال میلیون‌ها نفر از مردم شهری و روستایی کشور چشم به آسمان داشته باشند و با ورود لشکر ابرها بر عرصه آسمان، باران را فریاد بزنند؛ اما بارش باران در هر زمان و مکان در این فلات خشک و کویری برای خودش حکایتی دارد، به‌طوری‌که در طول سال همه انتظارش را می‌کشند .

مهدی دهقان‌منشادی

 

قرار‌گیری بیش از 80 درصد ایران روی کمربند خشک جهانی و استیلای اقلیم گرم و خشک بر فلات مرکزی ایران و تحت تأثیر قرار‌گرفتن زندگی از این اقلیم باعث شده است تا در طول سال میلیون‌ها نفر از مردم شهری و روستایی کشور چشم به آسمان داشته باشند و با ورود لشکر ابرها بر عرصه آسمان، باران را فریاد بزنند؛ اما بارش باران در هر زمان و مکان در این فلات خشک و کویری برای خودش حکایتی دارد، به‌طوری‌که در طول سال همه انتظارش را می‌کشند . بارها گفته شده که عمران و مدیریت سرزمینی در مناطق خشک و بیابانی، چه از نوع شهری باشد یا فراشهری، باید به گونه‌ای باشد که با بارش برف و باران بتوان هر قطره آن را مدیریت کرد و این نعمت را با مهار به فرصت تبدیل کرد، نه به تهدید و رنج. سال‌هاست که مردمان کویری از خساست ابرهای بالای سرشان نالیده‌اند و شِکوه به آسمان‌ها می‌کنند. گاهی که کائنات با شنیدن این شکایت‌ها دل‌رحم می‌شود و ابرهای باران‌زا و دست‌ودل‌باز را بر فراز سرزمین‌مان می‌فرستد، در پذیرش آن دچار تردید و بی‌برنامگی می‌شویم و چون محیط ما آمادگی مواجه‌شدن با حجم زیاد نزولات جوی را ندارد و شرایط بحرانی حادث می‌شود، به زمین و زمان نفرین می‌فرستیم. واقعیت این است که روستایی و کشاورز همیشه آسمان را می‌نگرد و بارش باران را آرزو می‌کند اما وقتی در فعالیت‌های توسعه‌ای به سیل‌خیزی دشت و کوهستان توجهی نشود، مسلم است که بارش بالاتر از میانگین به جای برکت، مصیبت و رنج را نثار مردم روستایی خواهد کرد و باران فراوان، زندگی و امیدشان را بر سیلاب فنا می‌دهد. در شهرها که شهروندانِ محیط مصنوع، بارش باران را می‌طلبند تا روح و جان‌شان را مصفا کنند و بارندگی باعث شست‌وشوی آلودگی هوا و درختان شود، واضح است که اگر شهرساز، شهر را به گونه‌ای نساخته باشد که شیبِ استانداردِ معابر به‌راحتی رواناب را به مسیر درست هدایت کند و مدیریت شهری در مهار و هدایت سیل شهرها ناتوان باشد، اجاره‌نشین ساکن در زیرزمین یک خانه یا پیک موتوری شاغل در مسیر خیابان‌ها یا دیگر شهروندان متضرر، از بارش مداوم یا غیرمعمول به ستوه می‌آیند و باران را دشمن خود می‌دانند. در سال‌های اخیر بسیاری از مناطق کشور بارندگی‌های بالاتر از میانگین را تجربه کرده‌اند اما با وجود پیش‌بینی سازمان هواشناسی و اعلام مکرر هشدارها برای آمادگی و مقابله، باز هم همه در بارندگی‌ها غافلگیر می‎‌شوند و فرصت طلایی برای ذخیره‌کردن رواناب‌ها و تغذیه بهینه سفره‌های آب زیرزمینی به تهدیدی تبدیل می‌شود که به تکرار، شِکوه و شکایت شهروندان را به همراه خواهد داشت. امروزه دیگر بر همگان روشن شده است که شهرسازی، مدیریت شهری و مدیریت بحران یک علم و تخصص بوده و کسانی که سکان مدیریت هر شهری را برعهده می‌گیرند، باید علاوه بر تسلط بر علم مدیریت، شناختی هم از برنامه‌ریزی شهری، شهرسازی و مسائل شهری داشته باشند. وضعیت نابسامان شهرها در شرایط عادی، دیگر برای مردم عادت شده است اما برآشفتگی شهرها در مواقع غیرعادی (بحران‌ها، بارندگی شدید و...) است که به مردم خاطرنشان می‌کند مدیریت شهری بیش و پیش از تعهد، به تخصص نیاز دارد و مدیران شهری که دم از متعهدبودن و تقوا داشتن می‌زنند و در مناسبت‌های مختلف عکس شهید بلندمرتبه مصطفی چمران را بر بیلبوردهای شهری عَلَم می‌کنند، شاید فراموش‌ کرده‌اند که چمران بزرگ روزی گفت: «می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست». اجزای مختلف یک سرزمین برای اداره امور و خدمت‌رسانی به سکان‌دارانی نیاز دارد. با مشاهده نابسامانی‌های موجود و دوره‌ای، این شبهه به وجود می‌آید که شاید توزیع سکان و انتخاب سکان‌دار به نادرستی انجام شده است و باید مدیریت و هدایت امور شهرها و سرزمین را به متخصصان داد و برخی دست‌اندرکاران متعهد را به مدیریت مساجد گماشت، چون باتقوایی عاملی برای رونق و آبادانی مساجد است و شاید در آن عرصه به موفقیت‌های خداپسند دست یابند. در صورت توزیع مناسبِ سکان بین سکان‌دارانِ متخصص و متعهد، جامعه شاهد شرایط بسامانی خواهد بود. درآن‌صورت اگر بارش‌ حتی در شرایط خارج از میانگین نیز به وقوع بپیوندد، مردم باز هم آن را رحمت الهی دانسته و رنج شهروندان به مدد تدبیر و مدیریت عقلانی رنگ خواهد باخت.