|

تبارشناسی حقوق بین‌الملل

بیان دقیق «جریان اصلی» نظریه حقوق بین‌الملل، کار چندان آسانی نیست. تفاوت در رویکردها و درک نظری حقوق بین‌الملل، تعیین و موقعیت‌یابی جریان اصلی را دشوارتر می‌کند. با این حال نویسندگان کتاب «نظریه‌های حقوق بین‌الملل» سعی دارند دو چهره حقوق بین‌الملل را نشان دهند و به تعبیری این مفهوم را از سرگردانی بین دو روایت نجات دهند؛

تبارشناسی حقوق بین‌الملل

بیان دقیق «جریان اصلی» نظریه حقوق بین‌الملل، کار چندان آسانی نیست. تفاوت در رویکردها و درک نظری حقوق بین‌الملل، تعیین و موقعیت‌یابی جریان اصلی را دشوارتر می‌کند. با این حال نویسندگان کتاب «نظریه‌های حقوق بین‌الملل» سعی دارند دو چهره حقوق بین‌الملل را نشان دهند و به تعبیری این مفهوم را از سرگردانی بین دو روایت نجات دهند؛ روایتی که حقوق بین‌الملل را توجه صِرف به مظاهر این نظام، یعنی معاهدات تصویب‌شده یا احکام محاکم بین‌المللی می‌داند و روایت دیگر که حقوق بین‌الملل را مجموعه‌ای از مفاهیم و تعابیر تصور می‌کند که از جنبه «نظری» و فلسفی بتوان از آن دفاع کرد. در کتاب «نظریه‌های حقوق بین‌الملل»، حقوق بین‌الملل پدیداری است «دو چهره» که هم سویه‌های نظری و هم عملی دارد، بنابراین بی‌توجهی به هرکدام از این دو سویه، به کج‌فهمی و درک نابسنده از آن منجر می‌شود. در این معنا، نظریه‌های حقوق بین‌الملل سرگرمی‌های انتزاعی نیستند، بلکه جزء لاینفک و شرط لازم فهم پدیدار حقوقی بین‌المللی محسوب می‌شوند. دیدگاه‌ها و نظریه‌هایی که در این کتاب گردآوری شده‌اند، از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین نظریه‌های حقوق بین‌الملل هستند که در سایه آنها می‌توان این مفهوم را فهم و تفسیر کرد. این کتاب در 13 فصل به‌ تفصیل نظریه‌های موجود و مطرح در حوزه حقوق بین‌الملل را واکاوی می‌کند. فصل اول رویکردهای سنتی را مدنظر دارد. در فصل دوم، پوزیتیویسم حقوقی بین‌المللی مطرح می‌شود. مکتب نیوهیوِن، نظریه حقوق سیاست‌محور از موضوعات فصل سوم است. در فصل چهارم، روابط بین‌الملل و روش‌شناسی‌های علوم اجتماعی به بحث گذاشته می‌شود. فصل پنجم به مطالعات انتقادیِ حقوق و جریان جدید پرداخته است که از فصل‌های خواندنی کتاب نیز به شمار می‌رود و در آن این بحث پیش کشیده می‌شود که «حقوق، سیاست است» و «مخالفت با بازتولید نظام‌های سلسله‌مراتبی» و میراث جریان جدید از موضوعات دیگر این فصل است. فصل ششم به فرمالیسم و اراده‌گرایی و دولت‌محوری می‌پردازد و در فصل هفتم مکتب هلسینکی و در فصل بعد رویکردهای جهان سوم بررسی می‌شود. عنوان فصل نهم «ایدئالیسم اجتماعی» است و در آن مباحث جذابی مانند انقلاب در ذهن و سنت و عدم تداوم مطرح می‌شود. فصل دهم و یازدهم رویکرد تطبیقی دارد و به نسبت حقوق و اقتصاد و حقوق و ادبیات می‌پردازد. فصل دوازدهم فمینیسم از تبارشناسی تا چشم‌اندازها را موضوع خود قرار داده و مسئله «پارادوکسِ فمینیستی» را مطرح می‌کند. سرانجام در فصل سیزدهم به مبحث کثرت‌گراییِ حقوق می‌رسیم که ریشه در کثرت عقلانیت‌های اجتماعی دارد. نویسندگان کتاب حقوق‌دان و پژوهشگر حوزه حقوق بین‌الملل هستند. آندرئا بیانکی، استاد حقوق بین‌الملل مؤسسه مطالعات بین‌المللی و توسعه ژنو، یکی از برجسته‌ترین متخصصان «نظریه‌های حقوق بین‌الملل»، «روش‌شناسی حقوق بین‌الملل» و «تفسیر در حقوق بین‌الملل» است. یورک کامِرهُفِر، پژوهشگر ارشد در دانشگاه‌های فرایبورگ و دانشگاه وین، پژوهشگر شناخته‌شده حوزه «پوزیتیویسم حقوقی بین‌المللی» است که می‌خواهد «نظریه محض حقوق» هانس کلسن را در حقوق بین‌الملل بازسازی کند. او همچنین در حوزه حقوق سرمایه‌گذاری بین‌المللی نیز فعالیت می‌کند. ژان داپرِمُن، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه سئانس‌پو پاریس و دانشگاه منچستر، متخصص حوزه «فرمالیسم حقوقی بین‌المللی» است و در زمینه حقوق سازمان‌های بین‌المللی نیز آثاری دارد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها