مسابقهای با طعم اردیبهشت
شاید بتوان گفت فرهنگسازی اشکال متفاوتی دارد. آگاهیبخشی روشهای خاص خود را میطلبد که یکی از آنها میتواند برپایی مسابقهای برای نوشتن باشد.
شاید بتوان گفت فرهنگسازی اشکال متفاوتی دارد. آگاهیبخشی روشهای خاص خود را میطلبد که یکی از آنها میتواند برپایی مسابقهای برای نوشتن باشد. بنیاد خیریه روشنای امید، تشکل مردمنهادی است که کودکان و نوجوانهای ترخیصشده از سازمان بهزیستی را با برنامه توانمندسازی سهسالهای تحت پوشش خود قرار میدهد و به رسم سال قبل، مسابقه داستاننویسی «اردیبهشت» را برگزار کرد تا شرکتکنندگان با هر سنی و از هر طبقهای با موضوع «خانه» داستانی بنویسند. پس از نزدیک به سه ماه از آغاز فراخوان این مسابقه، اختتامیه آن در شهر کتاب مرکزی و با حضور میهمانان و برندگان برگزار شد.
بهانهای برای شناخت گروه هدف ما: جوانهایی که در مراکز شبهخانواده زندگی میکنند و پس از 18سالگی باید تنهایی زندگی مستقلی را آغاز کنند، معمولا با چالشهای بیشماری روبهرو هستند. یکی از این چالشها بر سر تهیه مسکن است. زهرا یاوری، مدیرعامل روشنای امید، در آغاز این برنامه درباره رسالت فرهنگی-اجتماعی روشنای امید صحبت کرد و گفت: «همانطورکه میدانید، موضوعاتی که ما برای مسابقه در این دو سال در نظر گرفتیم، چالشهای جدی جوانهای 18سالهای است که از شبهخانوادهها بیرون میآیند. وقتی به این مسائل در ابعادی فرهنگی مثل برگزاری مسابقه داستاننویسی پرداخته شود، نویسندگان و اهالی قلم میتوانند در فرهنگسازی و آگاهیبخشی اجتماعی به ما کمک کنند. فرزندان ما جوانان سلامتی هستند که جامعه شناخت چندانی از آنها ندارد و نوشتن بهانهای است تا گروه هدف ما در جامعه شناخته شود». یاوری درباره نفس نوشتن برای جوانان گفت: «نوشتن برای جوانها و بهویژه فرزندان ما علاوه بر اینکه بهمثابه تراپی عمل میکند، کمکی برای درک دغدغهها و چالشهای فرزندان ماست. ما حتی میتوانیم برای مسابقات آینده به موضوعات اجتماعی فراتر از حوزه کاری و خدماتی خودمان هم بپردازیم و سهمی در شناخت لایههای مختلف اجتماعی از یکدیگر ایفا کنیم».
توانایی با درک قصه و داستان: در بخش بعدی برنامه، مریم قلشخانی، یکی از مربیان «خانه روشنا» که با دخترهای هشت تا 18ساله کار میکند و برایشان در قالب برنامههای فرهنگی، آموزش تئاتر و تئاتردرمانی برگزار میکند، درباره نوشتن و استعداد نوشتن در کودکان اینچنین گفت: «قصهگویی و داستاننویسی برای کودکان میتواند به رؤیاپردازی آنها کمک کند و به آنها ابراز احساسات را بیاموزد. کودکان با نوشتن، بداههپردازی را یاد میگیرند و با آزادسازی احساسات، میتوانند به هیجانات خود پی ببرند. متریال نمایشهایی که ما با دخترها در خانه روشنا کار میکنیم، از دل همین داستانها درمیآید. هدف من در کارگاههای نمایش و جلسات داستاننویسی که برای آنها برگزار کردهام، تقابل دنیای درون و بیرون بوده است».
مطالعه، روح جامعه را شکل میدهد: داستان همیشه نقشی کلیدی در زندگی بشر داشته و برای همین نوشتن همیشه امر مهمی تلقی شده. محسن حاجیمیرزایی، پژوهشگر حوزه آموزش و فرهنگ که یکی از میهمانهای این برنامه بود، به همین موضوعات توجه داشت و گفت: «من به این فکر میکردم که داستان چه نقشی در زندگی ما دارد. داستان شاید همزاد انسانهاست؛ چه زمانی که با بیان شفاهی آنها را به هم منتقل میکردند و چه حالا که به روش مکتوب داستانها منتقل میشود، بنابراین یادگیری فراگیرترین رفتار انسانهاست، چون همه انسانها در طول زندگی خود در حال یادگیری هستند. شاید بتوان گفت یادگیریهای کلی در زندگی شبیه به کاشت دیمی است که معمولا مسیر خودش را دارد، اما داستان، یادگیری منظم ماست. داستان جریان یادگیری ما را انسجام میبخشد و به ما قدرت فکرکردن میدهد. علاوه بر هزاران ویژگی، به تخیل ما هم میدان میدهد». حاجیمیرزایی درباره اهمیت خواندن و دانستن در روح یک جامعه اشاره میکند: «گروهی برای واگذاری زندانها در آمریکا، در حال بررسی بودند که چه تعداد زندان در آینده نیاز داریم. مهمترین شاخصی که بررسی کردند، کودکان 10 تا 11ساله بودند؛ یعنی بررسی کردند که این کودکان چقدر به مطالعه کتاب، داستان و یادگیری مفاهیم جدید علاقهمند هستند. باوجوداین اهمیت داستان در همه ابعاد زندگی تأملبرانگیز خواهد بود».
نوشتن همیشه روح آدمی را پرورش میدهد: در بخش پایانی برنامه، علیاصغر سیدآبادی که داوری این دوره مسابقه داستاننویسی را بر عهده داشت، درباره داستانهای ارسالی صحبت کرد. او که خود نویسنده صاحبنامی در حوزه کودک و نوجوان است، صحبتهایش را با شناختش از کودکان آغاز کرد و گفت: «این ما هستیم که از بچهها یاد میگیریم. من شاگرد بچههای خودم و همه بچههایی هستم که با آنها ارتباط دارم». سیدآبادی در بخشی از صحبتهایش به ویژگی داستاندرمانی اشاره کرد و گفت: «بخشی از داستان حالت درمانی دارد و بخش دیگر آن امکانی برای ساختن رؤیا و فرارفتن از زندگی روزمره است، اما آدم تا ننویسد، ذهنش منظم نمیشود و موقع نوشتن است که انسان متوجه میشود چقدر اشکال دارد. در واقع نوشتن نوعی نظمدادن به خود ماست و تا روی کاغذ ننویسیم، خودمان را نخواهیم شناخت».