|

مروری بر مجسمه‌ها و نقاشی‌های آرزو آزادی در نمایشگاه «درخشش زیبایی»

سادگی عمیق

آرزو آزادی (اکرم‌السادات شرقِ آزادی) چندین سال در گوشه آتلیه‌اش در شهران رنج کار و جست‌و‌جو را به جان خرید تا به آثاری دست یابد که نه مُهر اگزوتیسم منفعل و رنگ‌باخته معاصر را بر پیشانی دارد و نه با سطوح آبستره و ایجاد بافت‌های ناشیانه می‌خواهد نوبودن و معاصربودن را القا کند. او موفق به خلق آثاری شده که در لایه‌های سطحی قادر به جلب نظر عموم و در نگاهی ژرف‌تر قادر به جلب نگاه اهل فن می‌شود.

سادگی عمیق

آرزو آزادی (اکرم‌السادات شرقِ آزادی) چندین سال در گوشه آتلیه‌اش در شهران رنج کار و جست‌و‌جو را به جان خرید تا به آثاری دست یابد که نه مُهر اگزوتیسم منفعل و رنگ‌باخته معاصر را بر پیشانی دارد و نه با سطوح آبستره و ایجاد بافت‌های ناشیانه می‌خواهد نوبودن و معاصربودن را القا کند. او موفق به خلق آثاری شده که در لایه‌های سطحی قادر به جلب نظر عموم و در نگاهی ژرف‌تر قادر به جلب نگاه اهل فن می‌شود.

می‌توان کنش هنری او را مطابق با سوبژکتیویته دکارتی دانست که انسان، محور اصلی حقیقت است و سوژه، اصالت دارد. با نگاه به تابلوهای آرزو آزادی، این پرسش به ذهن می‌رسد که آیا پرسوناژهای نقاش وارد قاب شده‌اند تا هر یک قصه خود را بازگو کنند؟ قدر مسلم آنکه با وجود متغیرهای متعدد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، این ما هستیم که قصه خود را در آینه دیگری جست‌وجو و تعبیر می‌کنیم. در برابر موافق‌خوانی سنتی یا همان خوانش دقیق 

(close reading)، می‌توان به سیاستی دیگر روی آورد و متن را مخالف‌خوانی (misreading) کرد. بر این اساس، پرسوناژهای آزادی چه در مجسمه‌ها و چه در نقاشی‌هایش، بیشتر از آنکه بازی رنگ‌ها بر پهنه گسترده بوم یا حجم باشند، بدن‌هایی دردمند یا رنج‌کشیده هستند که هنرمند از آنها برای بازنمایی پیکره و آلام بهره برده و همین کنش او را معاصر می‌کند.

آثار آزادی چند دسته هستند؛ دسته‌ای مجسمه‌های عمدتا نیم‌تنه انسان، پرنده، حیوان و حتی موجودات اساطیری نظیر دیو یا انسان‌های دیونما و دسته‌ای دیگر نقاشی‌های کوچک‌اندازه‌تر و اغلب تک‌پرسوناژ و دسته‌ای نیز آثاری هستند که در آنها، تداخل نقاشی در تصویرسازی به چشم می‌خورد.

در مجموعه «حیدربابا» که از هفتم اردیبهشت 1403 در نمایشگاه هتل پارسیان آزادی با عنوان «درخشش زیبایی» روی دیوار رفته است، شاهد بهره‌گیری این هنرمند از رنگ‌های اصیل ایرانی مانند سبز، قرمز، زرد و آبی برای تجسم‌بخشیدن به فضای روشن و زنده روستا هستیم. حرکت و نشاط رنگ‌ها، از آبرنگ گرفته تا اکرلیک، کلاژ و حتی ماژیک سبب شده تا آثار او از فام رنگی منحصر‌به‌فردی برخوردار شود. می‌توان تسلط نقاش در بازنمایی پیکره‌های انسانی را به واسطه استفاده او از خطوط و رنگ‌های ساده اما پرشمار مشاهده کرد. جالب است که آزادی، خود متولد سرزمین آذربایجان نیز هست و حتی کتابی با عنوان «انسان و طبیعت در تصویرگری اشعار حیدربابای شهریار» را در کارنامه پژوهشی خود دارد. بهره‌گیری از موتیف‌ها و رنگ‌های شرقی، نقاشی‌های آزادی را به گونه‌ای از رمانتیسیسم ایرانی نزدیک می‌کند و پلی میان نقاشی و تصویرسازی محسوب می‌شود؛ هرچند غلبه نگاه شخصی هنرمند در این دسته آثار، آنها را بیشتر به نقاشی نزدیک می‌کند. وقتی فیگورهای بی‌چهره زنان در نقاشی‌های آزادی به روی بوم می‌آیند، رنگ و فرم می‌گیرند، نرم و کشیده می‌شوند، هویت می‌یابند و زن می‌شوند. هنرمند، نقش زن را شکوهمند، غرورانگیز و درعین‌حال اسطوره‌ای و رازآمیز یادآور می‌شود.

مجسمه‌های آرزو آزادی حدیث دیگری است که در نگاه اول، شاید هنر «آوت‌سایدر» یا گونه‌ای هنر نائیف را تداعی کند که غریزی و فارغ از اسلوب و قواعد خلق شده‌اند؛ اما رابطه عمیق عاطفی او با کنش مجسمه‌سازی، نشانه‌ای است بر اینکه نمی‌توانیم این هنرمند را نائیف یا آوت‌سایدر بدانیم؛ به‌ویژه که در رشته تصویرسازی کارشناسی ارشد دارد و در کنار تدریس نقاشی و انتشار چندین عنوان کتاب، مدیر چند گالری، مرکز آموزشی و هنرستان نیز بوده و هم‌اکنون مدیر آموزشگاه هنری کلاغ است.

ما در نقاشی‌های آرزو آزادی شاهد تداخل نقاشی در تصویرسازی هستیم. در باب نگاه نقاشانه در آثار تصویرسازی هنرمندان نقاش ایرانی، باید گفت فاصله بین این دو در هم شکسته و در بسیاری از آثار هنرمندان معاصر همچون علی‌اکبر صادقی، محمدعلی بنی‌اسدی، کریم نصر و فرشید شفیعی، مرز مشخصی بین نقاشی و تصویرسازی وجود ندارد. البته در فضای نقاشی ایرانی –‌نگارگری‌- به تصویر کشیدن انسان و طبیعت هرگز واقع‌بینانه و طبیعی نبوده، بلکه فرم و ساختار در آثار نقاشی ایرانی ذهنی، آرمان‌گرا، استیلیزه و انتزاعی است و حادثه یا واقعه‌ای که در نقاشی سنتی ایران ارائه می‌شود، از طریق شبیه‌‌سازی منعکس نمی‌شود. در این میان، گروهی از هنرمندان علاقه‌مند، متأثر از هویت سنتی و قومی به اشکال گوناگون، از‌جمله انتخاب مضامین ایرانی، رو به این هدف داشتند و بسیاری از آنان آثار باستانی ایران و معماری و عناصر و اشیائی که هویتی ایرانی دارند، نظیر گلیم و فرش و ظروف، افسانه و قصه‌های ایرانی، مراسم جشن و عزاداری و حتی چهره بازارهای ایرانی را دستمایه خلق آثار خویش قرار دادند.

آزادی در تصویرگری‌های خود می‌کوشد با استفاده از عناصر دیداری سنت و فرهنگ ایرانی، حال و هوای ایرانی به آثارش ببخشد. او در تصویرهایش از فرم‌های ساده و سبکی به ظاهر کودکانه استفاده می‌کند و نشان می‌دهد اعجاز در سادگی است و این سادگی است که می‌تواند به هستی و پدیدارها عمق ببخشد. در نقاشی‌ها و تصویرگری‌هایش ما با یک جهان جاری و ساده با یک یا چند تک‌درخت و یک قایق و عناصر محدود دیگر مواجهیم که سکوت، خلوت و آرامش در آنها موج می‌زند. تصویری خالی از هر جنبنده و حضور محدود و حساب‌شده انسانی که ذهن را به دورانی روشن و سرشار از امید می‌برد و سرزمینی خیالی را مقابل دیدگانمان به نمایش می‌گذارد. در مجسمه‌هایش، فارغ از تمام تحلیل‌ها و نظریه‌پردازی‌های بصری در باب اشیا و حقیقت پدیداری‌شان، او به ساده‌ترین احساسات درونی خود پاسخ می‌دهد و امکان بیانی والا از این زندگی بسیار ساده برای زیستن فراهم می‌‌آورد و حقیقت امیدوارانه‌ای را بازنمایی می‌کند. بسان کودک، تخیل خود را رها می‌کند تا در کنکاش ناخودآگاه و آزاد از عقلانیت خود، با جهان پیش‌رو صلحی پایدار و پدیدار را در پیش‌ گیرد. مجسمه‌ها نیز حاصل تجربه زیستی او است و شخصیت‌هایی که بازنمایی کرده، اغلب شخصیت‌های اطراف او هستند. مجسمه‌های پاپیه‌ماشه آرزو آزادی به واسطه تکنیک، استفاده از ارجاعات فرهنگی به عناصر ایرانی و به‌کارگیری رنگ‌های شاد و خالص حائز اهمیت هستند. او در ساخت این مجموعه مجسمه‌ها، با به‌کارگیری تکنیک کمترمتعارف پاپیه‌ماشه در ساخت مجسمه که در هنر دوران صفویه تا قاجار برای مجلدسازی کتاب و قلمدان استفاده می‌شد، دلبستگی خود را به فرهنگ بصری ایرانی به نمایش می‌گذارد.

در مقام جمع‌بندی باید گفت که کار هنرمند، انتقال‌دادن واقعیت احساس است نه واقعیت پدیده‌های قابل رؤیت یا روایتی از یک واقعه. به تعبیر اسکات لَش، هنر پست‌مدرن برخلاف نقاشی کلاسیک که صورت‌ها و بدن‌ها را بازتولید می‌کرد یا نقاشی مدرن که ابداعشان می‌کرد؛ نیروها را به گونه اَشکال درمی‌آورد. فرم، زاییده امری از درون و نیرویی نهفته است. هر موجودی و هر چیزی که جان دارد، بر اساس آنچه از درونش متصاعد می‌شود، صورت می‌یابد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها