وعدههای انتخاباتی در عصر شیشهای
کشور در آستانه انتخاباتی دیگر است و از این رو بررسی نقش رسانهها در راهبری افکار عمومی و مهندسی فکری جامعه اهمیت بسزایی دارد.
کشور در آستانه انتخاباتی دیگر است و از این رو بررسی نقش رسانهها در راهبری افکار عمومی و مهندسی فکری جامعه اهمیت بسزایی دارد.
رسانه را میتوان به عنوان مهمترین آوردگاه برای کسب اقبال و رأی مردم دانست هم از این روست که رویکرد رسانهای کاندیداها تعیینکننده سرنوشت سیاسی آنان است.
انتخابات رخدادی است که میتوان از آن به عنوان یکی از بارزترین حوزههای مدیریت روابطعمومی یاد کرد چراکه نقش تبلیغات و رسانه در آن بسیار پررنگ است چه بسا که در عصر هوش مصنوعی که همه عرصهها به ویژه روابطعمومی و رسانه تحت سیطره تکنولوژیهای نوین سایبری درآمده توجه به شیوههای جدید ارتباطی و استفاده از روشهای تبلیغاتی و ظرفیتهای رسانه مورد توجه است.
قطع به یقین روشهای پیشین که اغلب مبتنی بر تولید ویدئوهای احساسی که در آن نامزدها عمدتا سوژههایی تکراری چون تأکید بر سادهزیستی، وعده حل کامل و یکباره مشکلات، نداشتن خواب و خوراک از دغدغه مردم و... بود نه تنها کارساز نیست بلکه میتواند تبدیل به ضد تبلیغ نیز شود.
هرچند بخشی از جامعه امروز به واسطه عملکرد دولتهای پیشین با تردید به انتخابات مینگرند و حتی حاضر به حضور در پای صندوقهای رأی نیستند اما همان بخش از جامعه که در تکاپوی شرکت در انتخابات هستند گروه هدف رسانهها را تشکیل میدهند تا با راهاندازی یک کارزار تبلیغاتی و بازاریابی اجتماعی مسیر حضور کاندیدای مدنظر خود را در ساختمان پاستور فراهم کنند.
انسان امروز را میتوان حاضر در دو زیست موازی دانست؛ زیست حقیقی و زیست مجازی یا همان زیستن در دنیای رسانهها و تکنولوژیهای ارتباطی که لازمه زیستن در این جهان مجازی داشتن سواد و بینش درست است که عموما از آن تحت عنوان سواد رسانهای یاد میشود، چیزی که اغلب خود رسانهها تمایل به فراگیری آن توسط مخاطبان ندارند.
تشخیص رفتار رسانهای در این برهه را میتوان یکی از مهمترین فاکتورهای سواد رسانهای دانست. به عنوان مثال و در اقدامی عجیب پایگاه خبری شهر متعلق به شهرداری تهران از ۲۱ خرداد یعنی یک روز پس از اعلام نتایج احراز صلاحیتشدگان اقدام به انتشار مکرر اخبار توفیقات شهرداری در قالب پیامک به شهروندان کرده است یعنی تبلیغ غیرمستقیم شهردار تهران که اینک جزء شش نفر منتخب شورای نگهبان است.
مطالبه مسئولیت حرفهای رسانه از سوی مردم یکی دیگر از نشانههای بلوغ اجتماعی و ارتقای سواد رسانهای است. این مطالبه در دو بخش مورد نظر است؛ ابتدا مسئولیت حرفهای رسانه تا روز انتخابات است، یعنی ایفای نقش به عنوان مدعیالعموم و مطالبهگری به جای مردم از کاندیداها درخصوص برنامههای اجرائی آنان در ارتباط با مسائلی چون اقتصاد و معیشت مردم، نظام آموزشی، نظام درمان، محیط زیست، تضمین آزادیهای مصرح در قانون اساسی و... با هدف سنجش عیار و اعتبار و راستیآزمایی مدعیات کاندیداها دانست تا مردم بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند.
مطالبه دوم مردم از رسانه نیز این است که در ادامه پس از تکیهزدن کاندیدای پیروز بر صندلی داغ پاستور باید ناظر بر رفتار و عملکرد رئیسجمهور باشند که البته همین مسئله علاوه بر خواست و میل رسانه، نیازمند وجود فضایی مساعد برای فعالیت رسانه است و این خود شاخصی برای ارزیابی عملکرد دولت بهویژه در حوزه تأمین و تضمین آزادیهاست.
کاندیداهای حاضر در عرصه رقابت انتخاباتی باید به این نقطه واقف باشند که تمام سخنان و وعدهها و شعارهای ایشان در انواع رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب ضبط و ثبت میشود و اگر امروز برای دلبری از مردم، حرف و قولی صادر میکنند فردا باید پاسخگو باشند البته نه به شیوههای نخنماشده چراکه در عصر شیشهای، نمیتوان در حیاط خلوت رسانههای رسمی به تعریف و تمجید از عملکرد خود و دوستان و صدور بیانیههای روابطعمومی پرداخت بلکه عمدتا رسانههای غیررسمی و جریان شهروند خبرنگاری است که فرهنگ مطالبهگری و پاسخگویی را راهبری میکنند.