گسیختگیهای زندگی شهری
«ضربه آرامی به در زده شد و در اتاق جلسه باز شد. بازرس ایتسورو تاکگامی صندلی فلزیاش را روی زمین کشید تا از جایش بلند شود. قبل از اینکه بتواند دهان باز کند و چیزی بگوید، شیکاکو ایشوزو گفت: زمان خیلی زیادی گذشته.
شرق: «ضربه آرامی به در زده شد و در اتاق جلسه باز شد. بازرس ایتسورو تاکگامی صندلی فلزیاش را روی زمین کشید تا از جایش بلند شود. قبل از اینکه بتواند دهان باز کند و چیزی بگوید، شیکاکو ایشوزو گفت: زمان خیلی زیادی گذشته. سرکار خانم شیکاکو ایشوزو کنار در ایستاده و سرش را به نشانه ادب پایین انداخته بود. وقتی دوباره سر بلند کرد، چهرهاش بشاش بود و اثری از رعایت تشریفات رسمی ناشیانه در رفتارش وجود نداشت. تاکگامی میز بلند داخل اتاق را دور زد و به آنسو رفت تا به شیکاکو خوشامد بگوید؛ سپس با لبخندی گرم و صمیمی گفت: بیشتر از پونزده سال شده. کارآگاه توگوناگا به تبعیت از جایش بلند شد و با کنجکاوی به مکالمهشان گوش سپرد. پلیس زن جوانی که همراه شیکاکو وارد اتاق شده بود، یک قدم عقب رفت و با حالتی خشک و رسمی، صاف و بیحرکت ایستاد. آشکارا مضطرب شده بود». این آغاز رمان «کاربر ناشناس» از میوکی میابه است که اخیرا با ترجمه فاطمه شهابینژاد در نشر خزان منتشر شده است.
مترجم کتاب در مقدمهاش به این موضوع اشاره کرده که ادبیات ژاپن در سالهای اخیر مخاطبان زیادی داشته و در ایران نیز توانسته طرفداران خودش را پیدا کند. او نوشته که نویسندگان معاصر ژاپنی بیشتر به زندگی اجتماعی و دغدغههای انسان میپردازند و معمولا خوانندگان زیادی را هم با خود همراه میکنند.
رمان «کاربر ناشناس» در سال 2001 منتشر و سه سال پس از آن به زبان انگلیسی ترجمه شد. نویسنده کتاب که زنی نویسنده است، برنده معتبرترین جایزه ادبیات خوشخوان ژاپن یعنی جایزه نائوکی شده است. او در رمان «کاربر ناشناس»، رمز و رازهای هویت مدرن ژاپنی را دستمایه اثرش قرار داده و خواننده را به دنیای اتاقهای گفتوگوی اینترنتی میکشاند. سبک معماگونه، پلیسی و البته روانشناسانه داستان که ریشه در دنیای مجازی دارد، مخاطب را تا پایان روایت با خود همراه میکند و در آخر حقیقتی غیرمنتظره را پیشروی خواننده میگشاید.
«کاربر ناشناس» روایتی است درباره شکستها و گسیختگیهایی که خانوادهها در هر فرهنگ مدرن شهری میتوانند با آنها روبهرو شوند. در بخشی از این رمان میخوانیم: «میشد تصور کرد که تعقیبکننده در حضور نگهبان و با حفظ امنیت خانواده، منتظر مانده است اما توجه بازرسان تا آن زمان فقط به دوشیزه آ معطوف مانده و هیچکس سرنخ جدید را که همان تعقیبکننده بود، در نظر نگرفته بود. اگر همان مرد مرتکب جنایت شده باشد، با توجه به اینکه مدتی آفتابی نشده و به اعتراف خود کازومی حتی او هم فراموشش کرده بود، پس چرا باید به جای نزدیکشدن به کازومی به پدرش حمله کند و او را بکشد؟ اصلا با عقل جور درنمیآمد. مدارکی که علیه دوشیزه آ وجود داشت، ظاهرا قانعکنندهتر بود».
مترجم کتاب «کاربر ناشناس» در بخشی دیگر از مقدمهاش درباره ویژگیهای این اثر به این نکته اشاره کرده که پرداخت خوب شخصیتها در این کتاب به خواننده کمک میکند تا آنها را درک کرده و بتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند؛ چنین ارتباطی به سبب فضای روانشناختی و متهورانه داستان و به چالش کشیدن نیازهای جامعه مدرن، تصویری جذاب و درعینحال غافلگیرکننده به مخاطب ارائه میدهد.