اقدامات اخیر پزشکیان بدنه انقلابیها را جذب میکند
دولت میانه
اقدامات اخیر مسعود پزشکیان در فردای انتخابات، پایگاه اصلی رأی اصولگرایان را هدف گرفته است. حضور در هیئتهای مذهبی و منزل ابراهیم رئیسی، تکمیلکننده همان مسیری است که او در انتخابات دنبال کرده بود. این اقدامات میتواند به تقویت موقعیت او در «میانه سیاست» و همچنین ایجاد یک موقعیت برنده برای دولت او منجر شود. موقعیتی که اولین و مهمترین دشمن آن، افراطیهایی هستند که انتخابات را با نتیجهای شگفتانگیز واگذار کرده و حالا قصد دارند به تقویت شکاف میان او و حاکمیت اقدام کنند.
اقدامات اخیر مسعود پزشکیان در فردای انتخابات، پایگاه اصلی رأی اصولگرایان را هدف گرفته است. حضور در هیئتهای مذهبی و منزل ابراهیم رئیسی، تکمیلکننده همان مسیری است که او در انتخابات دنبال کرده بود. این اقدامات میتواند به تقویت موقعیت او در «میانه سیاست» و همچنین ایجاد یک موقعیت برنده برای دولت او منجر شود. موقعیتی که اولین و مهمترین دشمن آن، افراطیهایی هستند که انتخابات را با نتیجهای شگفتانگیز واگذار کرده و حالا قصد دارند به تقویت شکاف میان او و حاکمیت اقدام کنند.
10 میلیون رأی از سبد اصولگرایان
انتخابات دور اول ریاستجمهوری چهاردهم در حالی به پایان رسید که بدبینانهترین نظرسنجیها هم مشارکت را در حدود
50 درصد ارزیابی میکردند، اما حضور 40درصدی مردم در انتخابات همه را شگفتزده کرد. از 24میلیونو 700هزار رأیی که در صندوق انتخابات ریخته شد، مسعود پزشکیان توانست با 10 میلیون رأی نزدیک به 40 درصد آرا را از آن خود کند. در حالی که مجموع اصولگرایان (جلیلی و قالیباف) در مجموع توانستند کمی بیش از 13 میلیون رأی کسب کنند. این سبد رأی در تمام این سالها متعلق به اصولگریان بود. به عبارت روشنتر، اصولگرایان به این دلیل همیشه به دنبال مشارکت حداقلی در انتخابات بودند که میدانستند حداقل 35 درصد از واجدان شرایط به صورت تکلیفی در انتخابات مشارکت میکنند و همواره به آنها رأی میدهند. بررسی آرای آنها در انتخاباتهای 92، 96 و حتی 1400 این موضوع را اثبات میکند. اما این بار شاهد دو اتفاق در همین سبد رأی حداقلی بودیم؛ اول، برداشتن 10 میلیون رأی توسط پزشکیان از سبد رأی اصولگرایان و
دوم، ریزش آرای اصولگرایان (در قالب عدم مشارکت) در همان سبد مشارکت حداقلی. تجربه انتخاباتهای گذشته نشان داده بود وقتی مشارکت از 50 درصد تا حوالی 75 درصد رشد میکند، آرای خاکستری پای صندوقهای رأی میروند که مطالباتشان با جنس وعدههای اصولگرایان در انتخابات متفاوت است. محدودهای که با فعالشدنش حدفاصل مشارکتکننده 40 تا 50 درصد را هم با خود همراه میکرد و اکثریتی مطلق برای کاندیدای رقیب اصولگرایان میساخت. اتفاقی که در سالهای 76، 80، 92 و مهمتر از همه 96 رخ داد. اما این بار شگفتی دیگری رقم خورد؛ مسعود پزشکیان نهتنها از سبد رأی آنها توانسته بود 40 درصد رأی جمع کند، بلکه خود اصولگرایان هم با ریزش آرا روبهرو شدند. به این معنا که تلاشهای آنها در سالهای پس از 96 و مخالفت با سلبریتیها و دولت حسن روحانی نهتنها منجر به ناامیدی رأیدهندگان اصلاحطلب شد، بلکه در میان خود اصولگرایان هم ناامیدی ایجاد کرد. سرخوردگیهای ناشی از عملکرد دولت رئیسی هم به این امر دامن زد و باعث کاهش مشارکت از 50 درصد به 40 درصد شد. در نهایت نیز کسانی که با شعار ادامهدهنده راه ابراهیم رئیسی وارد انتخابات شدند، حتی نتوانستند رأی خود ابراهیم رئیسی را بار دیگر به دست بیاورند.
تداوم نفوذ در بدنه انقلابی
از ابتدای دوره اصلاحات تاکنون، اصولگرایان یک استراتژی مشخص را برای مقابله با اصلاحطلبان در پیش گرفتند. آنها سعی کردند بخش متدین جامعه را از آن خود کنند و اصلاحطلبان را جماعتی «بیدین»، «هتاک» و «بیتوجه به ارزشهای مذهبی» معرفی کنند. اولین بار مقابله با این استراتژی در انتخابات سال 88 با سخنرانی میرحسین موسوی در مسجد ابوذر تهران کلید خورد. بعد از آن هم تلاش شد تا در کمپین انتخاباتی این وضعیت ترمیم شود. انتخاب نماد سبزرنگ که نماد «سیادت» در ایران بود تا حضور گسترده در مساجد بهدنبال پاسخگویی به سالها تخریب بود. این تلاشها اگرچه بسیار موفق بود، اما کافی نبود. حجم دروغهایی که در این رابطه در شبکه هیئتها و رسانههای غیررسمی پخش میشد، آنقدر زیاد بود که به راحتی این ذهنیت قابل تغییر نبود. مسعود پزشکیان اما با رفتار، گفتار و کردارش در حال نابودکردن این گزارههای دروغ است. اگر به یک دهه گذشته بازگردیم، میبینیم که کاندیداهای اصولگرا در ایام انتخابات و حتی بعد از آن به هیئت اصولگرایان سر میزدند و با بدنه اصلی آن ارتباط میگرفتند. پزشکیان بعد از انتخابات تلاش کرده تا با حضور در هیئت شیخ حسین انصاریان و مجید بنیفاطمه، نشان دهد این اقشار نباید خودشان را با او بیگانه احساس کنند. این ادامه همان مسیری بود که در انتخاباتها و مناظرهها آن را دنبال کرده بود. او در مناظرهها تلاش کرد تا از مدل اسلام رحمانی که آن را میفهمد و به آن اعتقاد دارد، حرف بزند. ارجاعات مکرر او به نهجالبلاغه و قرآن مجید بسیار زیاد و درعینحال غیرتکراری بود. با این حال اتفاقا سعید جلیلی در نقطه مقابل قرار داشت و در اظهارات عجیبی معتقد بود ارجاعات او به نهجالبلاغه و قرآن «برای تبرک مجلس خوب است» و این حرفها را «در منبرها هم میزنند». جلیلی در نقطهای ایستاده بود که یک فرد سکولار میتوانست بایستد و بگوید: «این حرفها به درد منبر مسلمانان یا محراب کلیسا و موعظه ملت میخورد، اما نمیتوان با آن حکومت کرد». در مقابل اما باور پزشکیان این است که با وجود آنکه بیشترین اعتقاد را به کار کارشناسی دارد، مبانی عقیدتیاش را از مدل حکمرانی مولا علی(ع) گرفته است که در آن توجه ویژهای به نظر و خواست مردم یکی از اساسیترین مبنای حکومت است. هرکس مناظرات انتخاباتی را دنبال کرده باشد میتواند شهادت دهد که پزشکیان بیشترین توجه را به کارشناسان دارد و تخصص را در اولویت تصمیمگیریها میداند، اما در عین حال تلاش میکند تا شکافی را که میان بدنه سیاسی اصلاحطلبان و بخشی از جامعه مذهبی ایجاد شده، به نحوی که خودش میپسندد، پر کند. تا اینجای کار بازخورد جریان حاکمیت و نزدیک به قالیباف با این تلاشها مثبت بوده، اما جریان نزدیک به جلیلی بهشدت از این وضعیت برآشفته شده است. همچنان که حمید رسایی در توییتی مینویسد: «جریان رسانهای تیم پزشکیان، تلاش میکند جهتگیری دولت جدید را با حضور وی در هیئات مذهبی، دستمال اشک و ادبیات تودگانی ایشان تعریف کند اما حواسمان هست که وقتی محمدجواد ظریف، بهعنوان رئیس شورای راهبری دوره انتقال دولت چهاردهم منصوب میشود، جهتگیری اصلی را باید از اینجا دنبال کرد». به عبارت روشنتر حامیان جلیلی بهشدت نگران این هستند که علاوه بر واگذاری انتخابات، بدنه رأی خود را نیز از دست بدهند. آنها امروز فهمیدهاند دستشان در برخورد با پزشکیان خالی است؛ نه میتوانند او را متهم به فساد کنند و نه قادر هستند او را ضد دین بدانند یا او را با حربههایی همچون اشرافیگری مورد حمله قرار دهند. امروز کسی را در مقابل خود میبینند که از همه کاندیداهای آنها به دیانت مسلطتر است. زندگی پاک و سادهای دارد. اینها همان ویژگیهایی است که بدنه جریان اصولگرایی را بیشتر از پیش جذب خواهد کرد و شمشیر حمله به دولت پزشکیان و ایجاد شکاف میان او و حاکمیت را کند میکند.