داستایفسکی و آینههای محدب واقعیت
در بررسی آثار داستایفسکی معمولا رمانهای قطور او و بهطور خاص چهار رمان او را به عنوان شاهکارهایش میشناسند، اما در داستانهای کوتاه او نیز جلوههایی از هنر داستاننویسیاش دیده میشود که برخی از آنها را میتوان شاهکارهای کوچک او دانست. در مجموعه داستان «رؤیای آدم مضحک» که اخیرا چاپ تازهای از آن با ترجمه رضا رضایی در نشر ماهی منتشر شده برخی از شاخصترین داستانهای کوتاه داستایفسکی گرد آمدهاند.
شرق: در بررسی آثار داستایفسکی معمولا رمانهای قطور او و بهطور خاص چهار رمان او را به عنوان شاهکارهایش میشناسند، اما در داستانهای کوتاه او نیز جلوههایی از هنر داستاننویسیاش دیده میشود که برخی از آنها را میتوان شاهکارهای کوچک او دانست. در مجموعه داستان «رؤیای آدم مضحک» که اخیرا چاپ تازهای از آن با ترجمه رضا رضایی در نشر ماهی منتشر شده برخی از شاخصترین داستانهای کوتاه داستایفسکی گرد آمدهاند.
داستانهای کتاب «رؤیای آدم مضحک» به دورههای مختلفی از فعالیتهای داستایفسکی تعلق دارند. او تا پیش از دستگیریاش 10 اثر که شامل رمان و مجموعه داستان بود، منتشر کرده بود. او با نخستین اثرش به شهرت زیادی رسید و با گوگول مقایسهاش کردند، اما برخی داستانهای بعدیاش با انتقاد مواجه شدند. «آقای پروخارچین»، «پولزونکوف»، «دزد شرافتمند»، «درخت کریسمس و ازدواج»، «ماری دهقان»، «کروکودیل» و «رؤیای آدم مضحک» داستانهایی هستند که در کتاب «رؤیای آدم مضحک» ترجمه و منتشر شدهاند.
رضا رضایی درباره اهمیت و جایگاه آثار کوتاه داستایفسکی نوشته: «در این آثار کوتاه میبینیم که تمامی جهان داستایفسکی با وضوحی خیرهکننده و درخششی گوهرآسا بازتاب مییابد. به این میماند که دنیایی بزرگ را در آینهای محدب نگاه کنیم. داستانهای کوتاه داستایفسکی آینههای محدب دنیایی بسیار واقعیاند». او همچنین به این نکته اشاره کرده که در رمانهای بلند داستایفسکی گاه قطعههایی دیده میشود که او در آنها نتوانسته بر تعصبات و نظریات قومی و سیاسیاش غلبه کند، اما در داستانهای کوتاه او رد هیچگونه جانبداری تعصبآمیز دیده نمیشود. از اینرو در این آثار نبوغ او واضحتر دیده میشود. دو داستان «آقای پروخارچین» و «پولزونکوف» نشاندهنده تلاش نویسنده برای ایجاز در بیان است اگرچه شیوههای هنری او در این دو داستان کاملا متفاوت است. داستان «دزد شرافتمند» بهترین نمونه گرایشهای اولیه در آثار داستایفسکی است. یملیان نخستین شخصیت آثار داستایفسکی است که تراژدیاش در این است که شر را تشخیص میدهد اما نمیتواند در برابر آن مقاومت کند. همچنین «درخت کریسمس و ازدواج» را میتوان از لحاظ هنری کاملترین داستان کوتاه داستایفسکی در دوره اول فعالیت ادبیاش دانست. در این داستان از یک سو با قربانی جوان و بیپناه نظم اجتماعی روبهروییم و از طرف دیگر پولپرستی مرد طماعی را میبینیم که حساب میکند از ازدواج با دختری جوان چه مبلغی به دست میآورد.
در بخشی از داستان «رؤیای آدم مضحک» میخوانیم: «در تاریکترین و محقرترین گوشه آپارتمان اوستینیا فیودوروونا مرد سنوسالدار و سربهزیرى زندگى میکرد به نام سمیون ایوانوویچ پروخارچین که لب به مشروب نمیزد. آقاى پروخارچین ماهانه فقط پنج روبل اجاره میداد، چون شغل دولتى بیاهمیتى داشت که مواجبش نیز به همان نسبت ناچیز بود، و اصلا توجیه نداشت که اوستینیا فیودوروونا اجارهاى بیش از همین پنج روبل از او توقع داشته باشد. عدهاى حتى میگفتند که ملاحظات شخصى خانم صاحبخانه در این قرار و مدار مؤثر بوده، اما به کورى چشم همه کسانى که پشت سر آقاى پروخارچین حرف میزدند، او محبوب خانم صاحبخانه شد... البته محبوب به معنى محترمانه و شرافتمندانهاش».