|

در سیستان‌و‌بلوچستان چه می‌گذرد؟

این آمارهای خوش‌خط‌وخال!

سیستم مدیریتی فرسوده، پیر و زمین‌گیر ما بسان جوانی می‌ماند خام‌اندیش که همه آمال و آرزوهای خویش را در دنیای انتزاع و در قالب اصطلاحات پرطمطراق و آمار و ارقام خوش‌خط‌وخال می‌بیند و همواره با فخر از آن می‌آورد سخن به میان، به امید آنکه با همین رویه سامان ببخشد اوضاع را!

محمد بلوچ‌زهی

 

سیستم مدیریتی فرسوده، پیر و زمین‌گیر ما بسان جوانی می‌ماند خام‌اندیش که همه آمال و آرزوهای خویش را در دنیای انتزاع و در قالب اصطلاحات پرطمطراق و آمار و ارقام خوش‌خط‌وخال می‌بیند و همواره با فخر از آن می‌آورد سخن به میان، به امید آنکه با همین رویه سامان ببخشد اوضاع را!

سخن از این است که وقتی از طرف روزنامه «شرق» لینک اخبار رکوردشکنی تاریخی اقدامات فرهنگی‌ و‌ هنری در سیستان‌و‌بلوچستان برای بنده ارسال شد تا نظر خویش را دراین‌باره بدارم اظهار، به قول معروف ماندم که زارزار گریه کنم بر این درد گران یا که قاه‌قاه بخندم بر آن از این‌همه خوش‌خیالی مقامات فرهنگی گرام!

متولیان فرهنگ‌ و‌ هنر در گفت‌وگویی ضمن ابراز خرسندی از «رکوردشکنی باورنکردنی سیستان‌و‌بلوچستان در برگزاری کنسرت!» اظهار داشته‌اند که این استان با برگزاری ۴۱۹ کنسرت موسیقی بیشترین تعداد کنسرت‌های برگزار‌شده در کشور را طی سال ۱۴۰۱ داشته و این درست عین همان خبری‌ است که به نقل از وزارت فرهنگ و ارشاد منتشر شده، نه سایر سازمان‌ها و نهادهای موازی فرهنگ‌ و‌ هنر که نسبت به این مقوله تخصصی نگاهی غیر‌کارشناسی دارند و درکی سطحی.

گذشته از درستی یا نادرستی این‌گونه آمار و اخبار، آنچه جای تأمل دارد و درنگ راهی‌ است که گم کرده‌ایم و اشتباه می‌نماییم‌اش طی و اولویت‌هایی که چنین جابه‌جا شده و سطح برنامه‌های اجرائی که این‌چنین تقلیل یافته و خلاصه شده به آمار و اعدادی این‌چنین خوش‌خط‌وخال و غیر‌اولویت‌دار! به‌راستی که سخت دل خوش کرده‌ایم صرف به آمار! سخت!

حال در استانی که به گفته مسئولانش در سطح کشور رکورددار بیشترین رقم برگزاری کنسرت است و در طول یک سال، تنها ۴۱۹ اجرای موسیقی توسط هنرمندان ملی اجرا شده، باید توجه داشت که ده‌ها نفر از هنرمندان و اساتید پیش‌کسوت موسیقی محلی‌اش، یا خانه‌نشین هستند و بی‌کار و یا اینکه در بستر بیماری افتاده‌اند و درگیر فقر هستند و مصیبت‌های بی‌شمار.

گرچه این با آن منافاتی ندارد، یعنی برگزاری کنسرت موسیقی توسط هنرمندان ملی که احتمالا بخش خصوصی برگزار کرده و با درخواست خود هنرمندان دخیل در این کار، اما پرسش اینجاست که از رقم ۴۱۹ کنسرت برگزار‌شده چه تعداد به منظور حمایت از هنرمندان و اساتید فاخر موسیقی محلی سیستان‌و‌بلوچستان اجرا شده و توسط ایشان؟ حتی نیز اگر از اجرای کنسرت موسیقی محلی در سطح استان هم بگذریم، پرسش دیگری نیز که در این میان با آن مواجه خواهیم شد این است که مقامات فرهنگی در همان سال ۱۴۰۱ زمینه اجرای چند کنسرت را برای اساتید موسیقی محلی سیستان‌و‌بلوچستان در تهران و سایر کلان‌شهرها فراهم کرده‌اند؟

نباید از نظر دور داشت که اکثریت هنرمندان و اساتید موسیقی این استان فقط از راه اجرای موسیقی در محافل محلی و جشن‌های هر‌از‌گاه عروسی امرار معاش می‌کنند و روزگار را سپری و دیگر هیچ شغلی جز این نیز ندارند. حال پرسش دیگر این است که چه اقدامی برای ارتقای سطح فرهنگ و هنر بومی و نیز معیشت اساتید برجسته بلوچ و سیستانی طی این مدت سه‌ساله دولت سیزدهم انجام گرفته؟ از این دست اقدامات و آمار و ارقام‌های کارساز چه دارید برای ارائه؟

در خبری دیگر نیز آمده است این‌چنین که «۹ سالن سینمای مدرن در شهرهای مرزی سیستان‌و‌بلوچستان افتتاح شد!» اگر به نصب حداقل تجهیزات سمعی و بصری و امکانات نمایش فیلم در سالن جلسات مجتمع‌های فرهنگی و هنری‌ای که حدود 20 سال پیش ساخته شده‌اند می‌توان احداث سالن‌های مدرن گفت، هیچ حرفی نیست؛ منتها پرسش سوم را چنین باید طرح کرد که سوای ارائه آمار و ارقام و کمیت سالن‌های تجهیز‌شده، چه مکانیسمی به‌ منظور بالابردن کیفیت و بهره‌وری به‌اصطلاح این سینماهای مدرن و پیوستن آن به جرگه سینماهای سراسری فعال برای اکران هم‌زمان فیلم‌های روز در نظر گرفته شده است؟

اصلا گذشته از اینها، آیا این سالن‌های به‌اصطلاح مدرن سینمایی راستی‌آزمایی شده‌اند که درحال‌حاضر از چه وضعیتی برخوردار هستند؟ فعالند یا غیر‌فعال؟ پس ارائه صرف آمارهای خوش‌خط‌وخال و حتی نیز تجهیز سالن‌ها به امکانات پخش فیلم و نمایش بی‌آنکه بهره‌وری داشته باشند نه‌تنها نمی‌تواند سازنده باشد و ارتقای زیرساخت‌های فرهنگی را در پی داشته باشد، بلکه باعث هدر‌رفت منابع خواهد شد و از همه مهم‌تر، اثربخش‌نبودن اقدامات و ملموس‌نبودن‌شان، چون نیش ماری خواهد بود بر اعتماد مردم. غیر از این است مگر؟!