آقای رئیسجمهور فرصتها مثل ابر بهار زود میگذرند!
تلاش زنان برای دستیابی به فرصتهای برابر ارتقا به سطوح مدیریتی در محیط کار، به گذشتههای دور با ادبیاتی مانند مقابله با سقف شیشهای یا ازبینبردن شکاف دستمزد جنسیتی و... بازمیگردد.
منیر آرامی
تلاش زنان برای دستیابی به فرصتهای برابر ارتقا به سطوح مدیریتی در محیط کار، به گذشتههای دور با ادبیاتی مانند مقابله با سقف شیشهای یا ازبینبردن شکاف دستمزد جنسیتی و... بازمیگردد. آنان برای اثبات شایستگی ارتقای خود مسیر سختی را پیشرو دارند و نمیتوانند اشتباه کنند. برخی کشورها با درک مزایای مشارکت زنان در برنامههای رشد و توسعه، از راههای گوناگون با این تلاش همراهی کردهاند، مانند هندوستان با تعیین احکام قانونی 30 درصد کرسیهای نمایندگی و ژاپن با تعیین 30 درصد اعضای هیئتمدیره شرکتها گامهای مناسبی در این زمینه برداشتهاند. هرچند همچنان زنان با یک «پله شکسته» در نردبان رشد و ارتقا روبهرو هستند. زنان در سال 2019 کمتر از یکسوم پستهای مدیریتی را در سراسر جهان به دست آوردهاند و تنها 10.9 درصد از مدیران ارشد (شرکتهای Fortune 500) را تشکیل دادهاند.
در ایران این ارقام به مراتب کمتر و با عدالت فاصله بسیاری دارد. این امر مانند بسیاری از موضوعات دیگر به جای اینکه تخصصی و سیستمی پیگیری شود، قربانی سیاسیکاریها و غلبه نگاه منافع شخصی و باندی در نظام اداری است. علاوه بر آن با همه شعارهایی که بعد از انتخاب اولین مشاور رئیسجمهور در امور زنان در دهه 70 برای دستیابی به عدالت در محیطهای اداری مطرح شده است، سابقه امر نشان میدهد که انتصاب زنان در پستهای مدیریتی بسیار تدریجی و کند است. اسفناکتر از آن اینکه تنها به نمایشی میماند که صرفا محدود به اضافهکردن برخی زنان در برخی سطوح –نه ارتقای سیستمی – بوده و بدیهی است این انتصابها در محیطهایی که فقط یک یا دو زن در تیم ارشد تماما مرد ارتقا مییابند، تغییر جدی عاید کشور یا جامعه زنان نمیکند. در این مختصر بنا نیست به تأثیرات حضور زنان در سطوح مدیریتی از ناحیه برابری حقوق استخدامی، منافع ملی یا حتی تأثیرات آن بر جامعه زنان بپردازیم که از این منظر بسیار گفته شده است، ولی میتوان به برخی از رویکردهای اشتباه که در حال حاضر نیز در دولت چهاردهم (در احقاق حقوق زنان) با آن مواجه هستیم، برای اجتناب و جلوگیری از تکرار یادآور شد:
- بدنه مدیریتی کشور از دور باطل عدم ارتقا به دلیل نداشتن تجربه کافی و نداشتن تجربه کافی به دلیل عدم ارتقا رنج میبرد. در این حالت راهبرد پیشنهادی، اعتماد به زنان و شکستن این دور تسلسل در همه سطوح مدیریتی ادارات است.
- تجربه نشان میدهد در ارتقای مردان عمدتا سوابق، تحصیلات و تجربه کمترین نقش را دارد و صرفا شناخت – که میتواند دستخوش خطاهای عمدی و غیرعمدی، همحزبی یا همباندی باشد – منشأ اعتماد برای انتصاب است. ولی درخصوص زنان فیلترهای متعدد بالاترین مدرک، بالاترین تخصص، بالاترین تجربه، سن، نزدیکی به بازنشستگی، وابستگی سیاسی و... مطرح میشود؛ گویی نتیجه بعد از علامت مساوی مشخص است و فقط باید مجهولهای طرف دیگر معادله را کارسازی کرد.
- گردش نخبگان به معنای انتصاب چند بانو در دورههای مختلف و مناصب مشخص دولتی نیست، فرصت برابر به معنی ایجاد «فرصتهای واقعی برابر برای ارتقای سیستمی است نه تکرار فرصت برای تعداد محدود».
- ارتقای زنان را به همه سطوح، معاون وزیر، مدیر کل و... با تعدد تعمیم دهید.
- آنچنانکه بسیاری از مدیران فعلی بدون سابقه حضور در دولت یا حتی سوابق مدیریتی و بدون طیکردن فرایند ارتقا و انتصاب در نظام اداری – گویی همه قوانین برای کشور دیگری بوده – به سطوح مدیریت دولتی دست یافتهاند که بیتردید این اقدام به شدت مردود و غیرقابل قبول است؛ ولی یک پیشنهاد اجرائی کاملا مشخص را میتوان مطرح کرد و آن این است:
«در انتصاب زنان به رؤیای مدینه فاضله بالاترین و بهترین شاخصها برای مدیریت فکر نکنید. همچنانکه برای مردان فکر نمیکنید. تنها کافی است در انتصاب زنان به فردی که در حال جایگزینی با اوست، اعم از زن و مرد نگاه کنید، در صورتی که شرایط تخصص، تجربه مدیریت، تحصیلات مرتبط از فرد مذکور بالاتر یا حتی همتراز است، در انتصاب تردید نکنید. نهایتا فردی را جایگزین کردهاید که حداقل با رویکردهای دولت همراه است و منافع حزبی و باندی و... را در پیش نمیگیرد. فرایندهای غلط قبلی را کنار بگذارید. سوابق فرد گویای هویت اوست، نباید فرصتها را از زنان بگیرید. به زنان اعتماد کنید و موانع جدید ایجاد نکنید، به اندازه کافی تاریخ این سرزمین برای آنان مانع ایجاد کرده است».