|

مطالبه‌گرایی توسعه‌خواه

اجازه بدهید از پایان شروع کنم تا به آغاز آن برسم. واتسلاف هاول در پاراگراف پایانی کتاب «قدرت بی‌قدرتان» می‌نویسد: «پرسش واقعی این است که آیا آینده درخشان‌تر واقعا همیشه این‌همه از ما دور است؟ نکند برعکس، این آینده مدت‌هاست که همین‌جا پیش‌روی ماست‌ و فقط چشم‌های بسته و ضعیف ما نگذاشته است آن را در اطراف‌مان و در درون‌مان ببینیم‌ و نگذاشته است آن را بپرورانیم و به ثمر برسانیم؟».

مطالبه‌گرایی توسعه‌خواه

اعظم صوفیانی - پژوهشگر

 

اجازه بدهید از پایان شروع کنم تا به آغاز آن برسم. واتسلاف هاول در پاراگراف پایانی کتاب «قدرت بی‌قدرتان» می‌نویسد: «پرسش واقعی این است که آیا آینده درخشان‌تر واقعا همیشه این‌همه از ما دور است؟ نکند برعکس، این آینده مدت‌هاست که همین‌جا پیش‌روی ماست‌ و فقط چشم‌های بسته و ضعیف ما نگذاشته است آن را در اطراف‌مان و در درون‌مان ببینیم‌ و نگذاشته است آن را بپرورانیم و به ثمر برسانیم؟». وقتی کمیته‌های انتخاب وزیران در دولت چهاردهم شکل گرفت، حرف‌ها‌وحدیث‌های زیادی از افراد راه‌یافته به این کمیته‌ها و نحوه عملکرد آنها مطرح شد. یکی از این کمیته‌ها، کمیته انتخاب وزیر «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» بود که شش عضو این کمیته، حتی اگر به عنوان نماینده گروهی دیگر، از افراد دارای معلولیت یا کنشگران این حوزه بودند. دغدغه و دردمندی این افراد، موجب سخت‌گیری برای انتخاب وزیر پیشنهادی رفاه شد. آنها سوابق کاندیداهای پیشنهادی، عملکرد پیشین آنها و برنامه آینده‌شان را بررسی و ارزیابی کردند و نهایتا به چند گزینه مناسب رسیدند. دکتر احمد میدری یکی از این گزینه‌های مناسب بود.

پس از جلسات کمیته‌ها، شورای راهبری دولت چهاردهم احمد میدری‌ را به عنوان وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این دولت، به مجلس معرفی کرد. افراد دارای معلولیت و کنشگران کارزاری برای دفاع از وزیر پیشنهادی راه انداختند و به استناد این کارزار نامه‌ای برای رئیس مجلس ارسال کردند و خواستار رأی اعتماد مجلس به احمد میدری شدند. میدری در نطق خود در مجلس صحبت‌هایی کرد که تحسین جامعه علمی را در پی دارد. او وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مدعی‌العموم فقرا و صدای بی‌صدایان می‌داند؛ وزارتخانه‌ای که پیش‌تر شاید بیشتر مدافع و متعلق به سرمایه‌داران و کارفرمایان بود. او همچنین در این نطق از اجرای «قانون حمایت از افراد دارای معلولیت» گفت. چه می‌شود که مسئله افراد دارای معلولیت، از میان موارد بسیار دیگر در گفتمان عمومی قرار می‌گیرد؟

در دورانی که مطالبات امکان آن را دارد با خشونت آمیخته شود، فراهم‌کردن فرصتی برای گفت‌وگو، پیوند نیکی میان مطالبه‌گران و دولت‌مردان به وجود می‌آورد. مراد از گفت‌وگو همان‌طو‌رکه محسن رنانی در «ناتوانی در گفت‌وگو، از امیرکبیر تا شیخ شجاع» مطرح می‌کند: «حرف‌زدن یا اختلاط نیست. گفت‌وگو، مجادله و مناظره و بحث هم نیست. گفت‌وگو یک داد‌وستد زاینده، اخلاقی، عقلانی و هم‌سطح است». این فضای گفت‌وگویی حاصل جلسات کمیته انتخاب وزارت رفاه با حضور افراد و کنشگران دارای معلولیت است که اکنون در انتخاب و در نطق احمد میدری، کسی که سال‌ها وقت خود را برای مطالعه و کار در زمینه فقر و نابرابری آموزشی گذاشته، تبلور یافته است. میدری کسی است که تیشه به ریشه علم و دانشگاه نمی‌زند و برعکس به آن اعتبار می‌دهد‌ و همچنین علم و عمل را در کنار هم می‌داند و برای علم و دانش، مسئولیت اجتماعی قائل است.

به صفحات پایانی کتاب «قدرت بی‌قدرتان» بر می‌گردم، جایی که نویسنده در دفاع از اجتماع‌های کوچک می‌گوید: «آیا آن روابط و پیوندهای سیاسی معنادار و انسانی از دل همین اجتماع‌های کوچکی بیرون نمی‌آی   د که هزاران درد مشترک آنها را به هم پیوسته است؟ آیا آنچه این اجتماعات (و نه سازمان‌ها) را گرد هم می‌آورد، اعتقاد مشترکی به اهمیت اساسی آنچه انجام می‌دهند نیست؟ آیا آنچه به اینان انگیزه می‌دهد این نیست که در ساختارهای رسمی که پیوندها همه آیینی و تشریفاتی هستند، هیچ فرصتی برای موفقیت مستقیم و بیرونی باقی نمی‌ماند تا بتوان احساس زنده‌ای از همبستگی و برادری را جایگزین آنها کرد؟ آیا این روابط «پسادموکراتیک» مبتنی‌بر اعتماد بی‌واسطه شخصی و حقوق غیررسمی افراد بر‌پایه همین اعتماد از دل همه این مشکلات مشترک عمومی برنمی‌آید؟ آیا تلاش آنها برای ایجاد شکل گویایی از زیستن در دایره حقیقت و احیای مسئولیتی فراتر در جامعه‌ای کرخت و بی‌اعتنا، واقعا نشانه گام‌هایی ابتدایی برای نوعی بازسازی اخلاقی نیست؟ به عبارت دیگر، آیا این اجتماع‌های آگاه، غیربوروکراتیک، پویا و باز که «دولت‌شهر موازی» را تشکیل می‌دهند، نوعی پیش‌گمانه ابتدایی و الگوی نمادین از آن ساختارهای سیاسی «پسادموکراتیک» معنادارتری نیستند که احتمالا در آینده پایه و اساس جامعه‌ای بهتر خواهند بود؟».

«افراد دارای معلولیت» چه موقع و چگونه تا این اندازه رشد کردند که اجتماعی چنین اثرگذار را به وجود آوردند؟ حالا کمی از آغاز داستان بگویم: از افسردگی‌های این افراد پس از معلولیت، از رنج‌ آنها پس از دیدن تصاویر افراد دارای معلولیت در نقش گدایان و کلاهبرداران در برنامه‌های تلویزیونی. از اینکه به دلیل عدم دسترسی به وسایل حمل‌ونقل عمومی مجبور بودند گوشه خانه بنشینند. از اینکه حتی علی‌رغم تخصص، مجبور به داشتن شغل‌های منفعل می‌شدند. از اینکه به دلیل مناسب‌نبودن ساختمان‌های دانشگاه‌ها و مدارس از تحصیل بازمانده یا با سختی تمام توانستند ادامه تحصیل بدهند. از هزینه‌های بالای پزشکی و تجهیزات مورد نیاز. اما به‌رغم همه این مشکلات، جامعه افراد دارای معلولیت در این سال‌ها رشد بسیار زیادی داشته است و خود بهتر می‌دانند چه مسیر سختی را تا امروز پشت سر گذاشته‌اند. آنها نهادهای مدنی شکل دادند، از ظرفیت‌های رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی برای مطالبه‌گری و بیان خواسته‌هایشان استفاده کردند. تلاش‌ها، جنگیدن‌ها، شکست‌ها، پیروزی‌ها، برنامه‌ها، چانه‌زنی‌ها، اختلاف‌ها، فرصت‌طلبی‌ها، همه اینها را گذراندند تا امروز که کنشگران و مطالبه‌گرانی مؤثر شدند.

اکنون احمد میدری با ۱۹۱ رأی موافق از مجلس شورای اسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و در اولین دیدارش به سراغ جامعه افراد دارای معلولیت رفته است. میدری پیش‌تر در سخنانی گفته بود سیاستمدار تغییر می‌کند و این تغییر توسط مطالبه‌گرانی توسعه‌خواه و دغدغه‌مند انجام می‌شود. او همچنان برای رشد و توسعه نیازمند کمک مطالبه‌گران دغدغه‌مند است و شک نکنیم که آن آینده درخشان‌تر دور از ما، اکنون است و تجربه‌های ما جایی فراتر از محدوده ظاهری‌شان، در همین زندگی روزمره ما، رمز برخی مشکلات را گشوده‌اند، بدون اینکه سروصدایی کنند. حضور افراد دارای معلولیت در ستادهای انتخاباتی کاندیداهای ریاست‌جمهوری، دفاع از گزینه پیشنهادی‌شان برای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و بیان مطالبات و خواسته‌هایشان‌ که مهم‌ترین آن اجرای قانون حمایت از افراد دارای معلولیت است، بیانگر بلوغ و رشد مدنی این گروه است؛ فارغ از اینکه رئیس‌جمهور و وزیر چقدر بتوانند این مطالبات را برآورده کنند.