در ستایش حاکمیت یگانه
اگر بخواهیم از گفتههای مسعود پزشکیان در ایام رقابتهای انتخاباتی امسال و بعد از آن، یک شعار و ترجیعبند مشخص پیدا کنیم، احتمالا به این تکجمله ساده میرسیم: «برای دعوا نیامدهام». این جمله بهرغم سادگی، در بستر و فضای سیاسی ایران حامل معنا و پیام مهمی است.
بنیامین نجفی
اگر بخواهیم از گفتههای مسعود پزشکیان در ایام رقابتهای انتخاباتی امسال و بعد از آن، یک شعار و ترجیعبند مشخص پیدا کنیم، احتمالا به این تکجمله ساده میرسیم: «برای دعوا نیامدهام». این جمله بهرغم سادگی، در بستر و فضای سیاسی ایران حامل معنا و پیام مهمی است. تا پیش از این و دستکم از دولت دوم سازندگی در دهه 70 تا سال 1400 و پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم، عبارت حاکمیت دوگانه در فضای سیاسی ایران به تکرار شنیده میشد. این دوگانگی اگرچه چندان هم دور از واقعیت نبود و خود را در بخشهایی از موازنه قدرت و پیچیدگیهایش در نظام اجرائی کشور نشان میداد، اما عمدتا از طرف گروهها و جناحهای خاصی به شکل پررنگ تبلیغ میشد. این ترفند که غالبا با اهداف سیاسی توسط این گروهها مورد استفاده قرار میگرفت، بر یک پیشفرض اساسی استوار بود که ما در ایران و خاصه در نظام سیاسی، یک دولت جدا و یک حاکمیت مستقل از آن داریم و در این پارادایم دولتی که مستقیما توسط مردم انتخاب شده، قرار است نقش اپوزیسیون حاکمیت را بازی کند و از اینرو تکلیف این است که باید در مقابل آن ایستاد و اجازه تحقق اهدافش را نداد.
جناحهای سیاسی ذینفع، با استفاده از این الگوی نادرست، بر دلالتهایی هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی تأکید میکردند. آنچه توسط آنها در رسانههایشان ترویج میشد، این بود که حاکمیت در ایران یکسری اصول کلی لایتغیر دارد که از ابتدای عمر جمهوری اسلامی وجود داشته و در آینده هم ادامه خواهند داشت، اما دولتها -منظور همان قوه مجریه است- به دلایلی خلاف جهت این اصول کلی حرکت میکنند و به ارزشها و آرمانهای حاکمیت در عرصههای مختلف پایبند نیستند و مسیر کلان انقلاب را به بیراهه میبرند. احتمالا دوگانه دیپلماسی و میدان را هم بتوان در همین راستا فهم کرد. از این منظر، این جریان سیاسی تا سالیان سال خود را در جایگاه اپوزیسیون دولتها -خاصه دولتهای عملگرا، اصلاحطلب و تحولخواه- (یعنی سه دولت سازندگی، اصلاحات و اعتدال) معرفی میکرد. جریانی که تلاش داشته همواره خود را بهعنوان نیروی پا به رکاب نظام سیاسی معرفی کند و خودش را به عنوان جریانی تعریف کند که راه راستین انقلاب و نظام تنها و بهطور انحصاری در اختیار آنهاست. این گروه معمولا با این روش در تریبونها و رسانههای خود، جریانات رقیب و مخالف را مرعوب و به آنها انواع و اقسام اتهامات را وارد میکردند. درواقع دوگانهسازی در درون ساخت سیاسی، به حیات و ممات آنها گره خورده است. برای همین است که در سالهای گذشته به دفعات از زبان چهرههای نزدیک به این جریان شنیدهایم که قوه مجریه بیش از 30 سال در اختیار جریان غربگرا بوده است. آنها در سالهای اخیر حتی دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد را هم متعلق به خود نمیدانند و معتقدند او در دولت دومش از مسیر اصلی آرمانها منحرف شد. فارغ از اینکه این صورتبندی و تحلیل از اساس خود غلط است، به نظر میرسد در دوره اخیر و بعد از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات 1403، این جریان بهرغم تلاش و تقلایی که میکند، دیگر نمیتواند از الگوی دوگانهسازی حاکمیت برای خود طرفی ببندد. درواقع تمامی نشانهها از بعد از انتخابات ریاستجمهوری امسال حاکی از منقضیشدن مدلی است که سالیان سال توسط جریانات تندرو تبلیغ و ترویج میشد. سخنرانی رئیسجمهور در آخرین روز رأی اعتماد وزرا در مجلس و رأی یکدست و بالای مجلس اصولگرا به وزرای پیشنهادی، نشان از تغییری در جایگاه نیروهای سیاسی و بازتعریف آنها به دور از الگوهای قدیمی دارد. ضمن اینکه نشانههای فراوان دیگری هم از همسویی و همراهی قوای دیگر و سایر نهادهای تأثیرگذار با دولت پزشکیان در همین مدت کوتاه بروز کرده است که فرصت تشریح آنها در این نوشتار نیست. به نظر میرسد مفهوم «سیاست» در ایران از 1403 به بعد وارد فصل تازهای شده که از دل آن سیاستورزی جدیدی هم متولد خواهد شد. درواقع به نظر میرسد این سیاستورزی عمدتا معطوف به نوعی عملگرایی و حل مسئله است؛ موضوعی که در اظهارات اخیر حجتالاسلام ابوترابیفرد، امامجمعه تهران در صداوسیما نیز به صراحت مطرح شد. این میزان از واقعگرایی از یک سو و همراهی با دولت مستقر در عالیترین سطوح نظام سیاسی از سوی دیگر را باید نقطه عزیمتی برای مواجهه با حل چالشهایی دانست که دیگر تعجیل در آنها ممکن نیست. از اینرو، اگرچه هنوز تا نقطه مطلوب برای افزایش سطح سرمایه اجتماعی دولت فاصله زیادی وجود دارد، اما حرکت در مسیر احیای این سرمایه از سوی کلیت نظام سیاسی آغاز شده است و در این فضا، دیگر دوگانهسازی قدیمی برای تخریب دولت مستقر یا ناکامشدن آن به هر روشی جایی نخواهد داشت.