دود زغال و بوی کباب
حالا دیگر اعضای کابینه مسعود پزشکیان مشخص و یکی از پرمناقشهترین موضوعات انتخاب کابینه -سهم زنان در هیئت دولت- معلوم شده است.
حالا دیگر اعضای کابینه مسعود پزشکیان مشخص و یکی از پرمناقشهترین موضوعات انتخاب کابینه -سهم زنان در هیئت دولت- معلوم شده است.
کابینه مسعود پزشکیان، دومین دولت پس از انقلاب سال ۵۷ است که در آن یک زن بر کرسی وزارت نشسته است. فرزانه صادقمالواجرد، وزیر راه و شهرسازی، پس از مرضیه وحید دستجردی، دومین زن وزیر در تاریخ جمهوری اسلامی و سومین وزیر زن در تاریخ ایران است (البته اگر از مهناز افخمی بگذریم که عنوان «وزیر مشاور در امور زنان» را در سالهای ۵۵ تا ۵۷ در اختیار داشت).
اولین وزیر زن در ایران و تنها زن وزیر در دوران پهلوی، فرخرو پارسا، از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴ وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشت و حکایت زندگی و البته اعدام او در سال ۱۳۵۷ را حتما خوانده یا شنیدهاید. ما نیز قصد بازگویی این روایت را نداریم. این را گفتیم تا بگوییم پس از او تا زمانی که دوباره یک زن بر کرسی وزارت بنشیند، ۳۴ سال گذشت و اولین وزیر زن در جمهوری اسلامی، نه در دولت میرحسین موسوی، نه در دولت هاشمیرفسنجانی و نه حتی در دولت اصلاحطلب سیدمحمد خاتمی، بلکه در دولتی منصوب شد که از تندترین لایههای راست برخاسته بود. محمود احمدینژاد در دولت دوم خود و پس از انتخابات پرحاشیه ۱۳۸۸، بدون توجه به مخالفتهایی که با حضور زنان در کابینه میشد مرضیه وحیددستجردی را بهعنوان اولین وزیر بهداشت زن در تاریخ ایران روی صندلی هیئت دولت نشاند. احمدینژاد البته همزمان با دستجردی، دو زن دیگر را نیز بهعنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد؛ فاطمه آجرلو برای وزارت راه و سوسن کشاورز برای وزارت آموزش و پرورش که از این سه، تنها دستجردی توانست از سد رأی اعتماد مجلس بگذرد.
پافشاری احمدینژاد برای انتخاب وزیر زن، در شرایطی صورت میگرفت که مخالفتها با انتخاب وزرای زن حتی به تریبونهای نماز جمعه نیز کشیده شده بود. برای مثال احمد علمالهدی، امامجمعه مشهد، در اعتراض به این موضوع تأکید میکرد که «شکل کار ما نباید بهگونهای باشد که یک عده فمینیست ملحد بیدینی که خدا را قبول ندارند خوششان بیاید». یا امامجمعه اصفهان یادآور میشد: «انتخاب بانوان برای وزارتخانهها از زوایای مختلف کار خلاف است و با اصول اسلام همخوانی ندارد». این در حالی بود که نماینده اصفهان هم خبر میداد که «آیتالله صافیگلپایگانی و آیتالله مکارمشیرازی نسبت به انتخاب وزیر زن شبهه فقهی دارند و خواستار تجدیدنظر احمدینژاد در این خصوص هستند». اما به هر روی احمدینژاد که مستظهر به حمایتهای تام و تمام قدرتمندان اصولگرا در بحبوحه انتخابات ۸۸ بود، به این مخالفتها وقعی نگذاشت و در این زمینه تجدیدنظر نکرد و در نهایت مرضیه وحیددستجردی اولین وزیر زن در تاریخ جمهوری اسلامی شد. وزارت او تا روز برکناریاش توسط محمود احمدینژاد، بهجز همین عنوان «اولین وزیر زن»، دستاورد دیگری برای «زنان» نداشت؛ حتی به اعتقاد بسیاری، وزیر موفقی نیز نبود (جنجال فروش سؤالات آزمون دستیاری پزشکی و ابطال سیوهفتمین دوره این آزمون در دوران وزارت او رخ داد). او که از مطرحکنندگان «طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستانها» بود و با پیوستن ایران به «کنوانسیون امحای کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» مخالفت کرده بود، در نهایت در سال ۱۳۹۱ از سوی احمدینژاد عزل و به محل کارش (بیمارستان زنان آرش) بازگشت و از سپهر سیاسی کشور محو شد. نه در دوران وزارت، کار ویژهای برای زنان کرد و نه پس از آن با اندوخته احتمالی تجربیات دوران حضورش در دولت، نقش خاصی در احقاق حقوق زنان داشت. مانند بسیاری از زنانی که پیش از او و پس از او بر کرسی قدرت نشستند و علیرغم همه امیدهایی که به آنها بسته شد، نهتنها نقش و تأثیری بر رفع محدودیتها علیه زنان نداشتند، بلکه حتی نامی هم از آنان باقی نماند.
این روزها، پس از تشکیل کابینه و مشخصشدن نسبی سهم زنان در آن، بعضی حرفها را راحتتر میتوان گفت.
سهم زنان از دولت و مطالبات آنان از کابینه وفاق ملی، قطعا فراتر از قرارگرفتن نام تعدادی از زنان در ویترین هیئت دولت است.
کابینه مسعود پزشکیان و بهویژه زنانی که -چه در قامت وزیر و چه با پوشیدن خلعتهای دیگر- به آن راه یافتهاند، اگر نتواند زمینهساز مشارکت مؤثر زنان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شود و اگر نتواند بانی رفع اشکال مختلف تبعیض برای زنان باشد، کمیت حضور زنان در دولت، هیچ اهمیتی از منظر عموم نخواهد داشت.
زنان حاضر در کابینه، اگر کارویژه خود را ندانند، زغال آتشدانی خواهند بود که کبابش را کسان دیگری تناول خواهند کرد و دود و خاکسترش، جامعه زنان را به سرفه خواهد انداخت.