|

چرایی ناممکن‌بودن احیای برجام و دشواری رفع تحریم‌های اقتصادی در گفت‌وگو با علی واعظ، کارشناس ایرانی اندیشکده گروه بین‌المللی بحران

کوره‌راه مذاکره با آمریکا

اقتصاد ایران سال‌هاست در موج اخبار تحریم و مذاکره معلق مانده است؛ تعلیقی طولانی که گاه به موج خروج سرمایه از کشور رسیده است و گاه به خاموشی چراغ کارخانه‌ها و دست به دست شدن سرمایه در بازارهای واسطه‌ای و دلالی تا دارایی افراد از شوک‌های ناغافل در امان بماند. پیروزی مسعود پزشکیان به عنوان چهره‌ای میانه‌رو در چهاردهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، توانست نور امیدی برای گشودن گره تحریم بتاباند اما چندی پیش عباس عراقچی، وزیر امور خارجه او گفت که احیای برجام دور از ذهن است. علی واعظ، کارشناس ایران در اندیشکده گروه بین‌المللی بحران به «شرق» می‌گوید که دولت چهاردهم ویرانه سیاست خارجی را تحویل گرفته است و برای گشودن گره تحریم راه بسیار دشواری در پیش دارد.

کوره‌راه مذاکره با آمریکا

شرق: اقتصاد ایران سال‌هاست در موج اخبار تحریم و مذاکره معلق مانده است؛ تعلیقی طولانی که گاه به موج خروج سرمایه از کشور رسیده است و گاه به خاموشی چراغ کارخانه‌ها و دست به دست شدن سرمایه در بازارهای واسطه‌ای و دلالی تا دارایی افراد از شوک‌های ناغافل در امان بماند. پیروزی مسعود پزشکیان به عنوان چهره‌ای میانه‌رو در چهاردهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، توانست نور امیدی برای گشودن گره تحریم بتاباند اما چندی پیش عباس عراقچی، وزیر امور خارجه او گفت که احیای برجام دور از ذهن است. علی واعظ، کارشناس ایران در اندیشکده گروه بین‌المللی بحران به «شرق» می‌گوید که دولت چهاردهم ویرانه سیاست خارجی را تحویل گرفته است و برای گشودن گره تحریم راه بسیار دشواری در پیش دارد.

 اقتصاد ایران مدت‌هاست بلاتکلیف احیای برجام است اما حالا وزیر خارجه دولت چهاردهم می‌گوید که برجام احیا نمی‌شود. چرا برجام احیا نمی‌شود؟

درست است. احیای برجام دیگر ناممکن به نظر می‌رسد و واقعیت این است که سیاست خارجی کشور با چنان گره‌های کوری مواجه است که به بار سنگینی روی دوش دولت چهاردهم تبدیل شده است. این شرایط به مراتب از وضعیت دولت‌های یازدهم و دوازدهم و حتی دولت سیزدهم پیچیده‌تر است و باید گفت که دولت چهاردهم در سیاست خارجی یک ویرانه کامل را تحویل گرفته است.

 وضعیت چه تغییراتی کرده است؟

زمانی که دولت یازدهم پای میز مذاکره با غرب نشست، قدرت‌های جهانی درباره مذاکره با ایران اشتراک نظر داشتند اما هم‌اکنون هیچ چارچوبی برای توافق با ایران وجود ندارد و قدرت‌های جهانی درباره رویکرد مواجهه با ایران هیچ‌گونه اشتراک نظری ‌ندارند. همین مسئله از اساس گفت‌وگو با ایران را دشوارتر از همیشه کرده است.

 سر کار آمدن یک دولت میانه‌رو در ایران‌ نتوانسته است نگاه جهان را درباره مذاکره با ایران تغییر دهد؟

متأسفانه این اتفاق نیفتاد و ما شاهد بودیم در حالی که آمریکا درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم را تسلیت گفت، انتخاب مسعود پزشکیان به ریاست‌جمهوری را تبریک نگفت و کشورهای بلوک غرب با ریاست‌جمهوری مسعود پزشکیان بسیار سرد برخورد کردند. این مسئله از نگاه رئیس‌جمهوری ایران دور نماند و پزشکیان هم در یادداشتی که از او در روزنامه تهران‌تایمز به زبان انگلیسی منتشر شد، از روسیه و چین به عنوان شرکای استراتژیک ایران نام برد و قدردانی کرد.

 یعنی اعتقاد دارید مذاکره با آمریکا از دستور کار دولت چهاردهم خارج شده است؟

خیر. من فکر می‌کنم که دولت چهاردهم نگاه واقع‌بینانه‌ای به سیاست خارجی دارد. از یک طرف روسیه و چین و بلوک شرق را در معادلات سیاست خارجی خود مهم می‌شمارد و از سوی دیگر پزشکیان، عباس عراقچی را به سمت وزیر خارجه خود برگزید؛ سیاست‌مداری که سابقه طولانی مذاکره با غرب را دارد و در عالم سیاست غرب، چهره‌ای شناخته‌شده است. در واقع دولت چهاردهم نه مانند دولت‌های یازدهم و دوازدهم شیفته تعامل با غرب است و بلوک شرق را نادیده می‌گیرد و نه مانند دولت سیزدهم شیفته بلوک شرق است و دولت‌های غربی را نادیده می‌گیرد. به نظر می‌رسد دولت چهاردهم توازن منفی بین قدرت‌های بزرگ را در نظر گرفته و در عین حال در حال تعمیق روابط خود با همسایگان است. این مسئله در واقع الگوی سنتی سیاست خارجی ایران بوده است و با عقلانیت نسبت نزدیک‌تری دارد. ضمن اینکه کشورهای منطقه هم این سیاست را در پیش گرفته‌اند و در حقیقت از الگوی سنتی سیاست خارجی ایران گرته‌برداری کرده‌اند.

 روابط با غرب به کجا می‌رسد؟

پاسخ به این پرسش دشوار است، زیرا در حال حاضر مهم‌ترین چالش برای گفت‌وگو با غرب، یافتن یک چارچوب جدید است؛ چراکه برجام دیگر کارکرد ندارد و در حال حاضر مسائل هسته‌ای و فراهسته‌ای در سیاست خارجی به هم گره خورده است. این در حالی است که در زمان امضای برجام، منافع مشترکی وجود داشت که قدرت‌ها را سر میز مذاکره بنشاند؛ در آن زمان ایران در ماجرای شبه‌جزیره کریمه یا جنگ سوریه و یمن مواضعی نزدیک به روسیه داشت. در عین حال روسیه و چین تمایلی به هسته‌ای‌شدن ایران نشان نمی‌دادند. از آن سو بلوک غرب هم دنبال رفع بحران شبه‌جزیره کریمه و مسائل سوریه و یمن بود و مخالف هسته‌ای‌شدن ایران. تلاش برای رفع این چالش‌ها و جلوگیری از هسته‌ای‌شدن ایران، منافع مشترکی ایجاد کرد تا قدرت‌ها را سر میز مذاکره بنشاند. اما حالا شرایط بسیار متفاوت شده است. برنامه هسته‌ای ایران به پیشرفت غیرقابل برگشت رسیده است و دیگر فرمول محدودکردن برنامه هسته‌ای ایران کارایی ندارد. در جنگ اسرائیل و غزه هم که آمریکا هرگز حاضر نمی‌شود دست از حمایت از اسرائیل بردارد. از سوی دیگر تجربه رفع تحریم ایران، برای غرب دستاورد اقتصادی نداشت و از آن سو آمریکا هم ثابت کرده که قابل اعتماد نیست و نه‌تنها دونالد ترامپ از برجام خارج شد، بلکه جو بایدن هم برای آزادسازی منابع بلوکه ایران در کره جنوبی بدعهدی کرد. بنابراین شرایط امروز بسیار پیچیده است و احیای برجام عملا ناممکن شده است.

 نتیجه انتخابات آمریکا چه تأثیری بر مذاکره با ایران خواهد گذاشت؟

اگر خانم کاملا هریس به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا انتخاب شود، راه اوباما و بایدن را در مواجهه با ایران ادامه می‌دهد و رویکرد واقع‌بینانه‌‌ای در پیش خواهد گرفت. ضمن اینکه مشاور او فیلیپ گوردون است که ید طولایی در مذاکرات آمریکا در عمان و خاورمیانه دارد. من فکر می‌کنم خانم هریس توافق موقت و کوتاه را در پیش بگیرد و در ازای منجمدکردن بخشی از برنامه هسته‌ای ایران، امتیازات اقتصادی بدهد. اما اگر دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا انتخاب شود رویکرد متفاوتی در پیش می‌گیرد. ترامپ و دولتمردان او معتقد هستند که جو بایدن با اجرانکردن سخت‌گیرانه تحریم ایران، اهرم‌های مذاکراتی را تضعیف کرده است؛ بنابراین ترامپ فشار حداکثری را به اوج می‌رساند و اروپایی‌ها مکانیسم ماشه را اجرا کرده و تحریم‌های شورای امنیت برمی‌گردد و حتی ممکن است ترامپ ایران را روی ریل برخورد نظامی قرار دهد تا بتواند با تقویت اهرم‌های مذاکره، با ایران سر میز گفت‌وگو بنشیند و امتیاز بگیرد.

 در مواردی از هر دو طرف ایران و آمریکا شنیده می‌شود که تحریم‌ها بی‌اثر بوده است. شما درباره این ادعا چه فکر می‌کنید؟

این ادعاها بیشتر شعارهایی برای تریبون‌های سیاست‌مداران است، اما واقعیت این است که تحریم، غل و زنجیر سنگینی به پای اقتصاد ایران بسته است.

درست است که اقتصاد از پای در‌نیامده، اما نه‌تنها توسعه متوقف شده است بلکه مشکلات به زیرساخت‌های اقتصادی رسیده و چالش‌های بزرگ هشداردهنده‌ای در اقتصاد کشور بروز و ظهور کرده است. این در شرایطی است که کشورهای همسایه به سرعت مسیر پیشرفت خود را ریل‌گذاری کرده و در حال پشت سر گذاشتن ایران هستند. ضمن اینکه سود تحریم ایران به جیب اقتصاد سایر کشورها از‌جمله همسایگان و چین رفته است. بنابراین رفع تحریم برای اقتصاد کشور یک الزام است.

 در دولت سیزدهم عده‌ای با طرح اصطلاح زمستان سخت اروپا‌ تلاش کردند از مذاکرات امتیاز بگیرند. چرا این تلاش به شکست انجامید؟

آن مسئله یک اشتباه محاسباتی صرف بود، زیرا مازاد نفت ایران تنها در حدود یک تا یک‌ونیم میلیون بشکه نفت در روز است و این میزان نفت قدرت چندانی برای اثرگذاری در بازار جهانی ندارد. از آن سو، رشد اقتصادی چین کند شده و تقاضای نفت این کشور کاهش داشته است. بنابراین با کاهش تقاضای نفت چین هم قیمت‌ها در بازار جهان کاهشی خواهد بود و هم به دلیل اینکه چین مشتری اصلی نفت ایران است، درآمد نفتی کشور کاهش خواهد داشت. ضمن اینکه با ادامه جنگ در اوکراین، گزینه‌های جایگزین گاز روسیه در اروپا به سرعت روی میز قرار گرفت و سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در این زمینه رخ داد. ضمن اینکه تحریم روسیه سبب شد که این کشور به بازارهای ایران دست‌اندازی کند و نتیجه اینکه طرح مسئله زمستان سخت اروپا از سوی متولیان دولت سیزدهم بسیار خام‌دستانه بود و به راحتی می‌شد فهمید که ایران نمی‌تواند با این کارت بازی کند.

 کندشدن رشد اقتصادی چین و نیاز روسیه به درآمد بیشتر برای مخارج جنگ‌ می‌تواند انگیزه این دو ابرقدرت را برای رفع تحریم ایران تضعیف کند؟

بله حتما می‌تواند. طبیعی است که با کندشدن رشد اقتصادی چین، این کشور به نفت ارزان و تحریمی ایران و حتی روسیه نیاز دارد و از آن سو با رفع تحریم نفت ایران و افزایش عرضه به بازار جهان، قیمت نفت کاهشی خواهد بود، ضمن اینکه ایران می‌تواند جایگزین روسیه در بازار گاز اروپا شود که هر دو این مسئله‌ها به نفع روسیه نیست.

 نگاه همسایگان ایران به رفع تحریم‌های اقتصادی کشور چیست؟

همسایگان ایران برای توسعه اقتصادی ریل‌گذاری کرده‌اند و سرمایه‌گذاری وسیعی انجام داده‌اند. بنابراین آنها تمایل ندارند که ایران دچار تنش و چالش جدی شود و این چالش منطقه را درگیر کند. از سویی همسایگان ایران تمایل ندارند که برنامه هسته‌ای کشور به راه‌های مخاطره‌آمیز بکشد. از آن سو تحریم ایران می‌تواند فرصت‌های اقتصادی متعددی برای همسایگان ایجاد کند. بنابراین تعلیق شرایط ایران و وضعیت فعلی برای آنها می‌تواند ایدئال‌ترین گزینه باشد. ضمن اینکه ایران در تعامل با همسایگان بعضا دچار اشتباهات محاسباتی شده است و مثلا در حالی که روابط را با عربستان حسنه کرده و اهرم فشار خود را از دست داده، هیچ امتیاز اقتصادی از این کشور دریافت نکرده است یا در ماجرای حمله به خاک پاکستان روابط بین دو کشور مخدوش شده و تبعات آن می‌تواند گسترده‌شدن سایه تهدید تروریسم در مرزهای شرقی باشد. به نظرم این مسائل نشان از ضعف دستگاه دیپلماسی است و دستگاه دیپلماسی در دولت چهاردهم می‌تواند رویکردهای هوشمندانه‌تری نسبت به مسائل داشته باشد و منافع کشور را به صورت حداکثری تأمین کند.