|

نشستی درباره رمان «ارکستر اقلیت» با ترجمه لی‌لی فرهادپور

چگونه روزگار ما را کلاهبردار می‌کند

چند روز پیش‌ جمعی از اهالی فرهنگ و هنر در خانه موزه بتهوون جمع شدند تا درباره رمان «ارکستر اقلیت‌ها» نوشته چیگوزی اوبیوما با ترجمه لی‌لی فرهادپور صحبت کنند. در این مراسم اسدالله امرایی، شهاب‌الدین ساداتی و کاوه فولادی‌نسب درباره اهمیت رمان اوبیوما و ویژگی‌های ترجمه آن صحبت کردند.

چگونه روزگار ما را کلاهبردار می‌کند

چند روز پیش‌ جمعی از اهالی فرهنگ و هنر در خانه موزه بتهوون جمع شدند تا درباره رمان «ارکستر اقلیت‌ها» نوشته چیگوزی اوبیوما با ترجمه لی‌لی فرهادپور صحبت کنند. در این مراسم اسدالله امرایی، شهاب‌الدین ساداتی و کاوه فولادی‌نسب درباره اهمیت رمان اوبیوما و ویژگی‌های ترجمه آن صحبت کردند. در انتها، لی‌لی فرهادپور نیز توضیحاتی درباره ترجمه این اثر برای مخاطبان ارائه داد. مینو مرتاضی، عباس عبدی و روزنامه‌نگاران و اهالی فرهنگ شناخته‌شده از حاضران در این مراسم بودند. پس از خوشامدگویی از طرف مدیر نشر اگر، ‌ناشر کتاب، ‌شهاب‌الدین ساداتی‌ از استادان دانشگاه، ضمن ارائه خلاصه‌ای از داستان، ویژگی‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختی رمان را برشمرد. سپس ‌اسدالله امرایی‌ در‌خصوص ویژگی‌های ترجمه نکات مهمی را توضیح داد. ‌کاوه فولادی‌نسب‌ که انتخاب کتاب برای ترجمه بر عهده او بود، درباره ویژگی‌های این رمان برای انتشار در ایران و رسیدن آن به دست خواننده ایرانی، با تأکید بر اشتراکات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بین ایران و کشور نیجریه و نقش خواسته مهاجرت در شهروندان هر دو کشور توضیحاتی داد.

‌ساداتی‌، ساختار رمان ارکستر اقلیت‌ها را برگرفته از تراژدی یونانی دانست و در ضمن اینکه این کتاب را رمان شخصیت اطلاق کرد،‌ گفت: «با‌این‌حال رشد و باروری در شخصیت اصلی رمان نداریم، تنها با حرکت رفت‌ و برگشتی چی‌ان‌اونسو (قهرمان داستان) در بدبختی و ثبات روبه‌رو هستیم». از‌ این‌رو ساداتی رمان ارکستر اقلیت‌ها را یک رمان پست‌مدرن قلمداد کرد. این استاد دانشگاه سپس درخصوص مهاجرت و تجربه پسااستعماری در رمان، به تشریح نظریه‌های «هومی بابا» پرداخت و گفت: «ارکستر اقلیت‌ها درباره زجر‌کشیدن شخصیت‌های به حاشیه‌ رانده‌شده به‌عنوان قربانیان ساختار قدرت است». این استاد دانشگاه سپس به نقد روان‌شناختی اثر پرداخت و با اشاره به مفهوم روان‌زخم یا تروما از فروید، این اثر را پاسخ به یک روان‌زخم تاریخی دانست و آن را آسیب عاطفی یک فرد یا نسل که ناشی از یک تجربه یا رویداد آسیب‌زای تروماتیک است، خواند. این پاسخ می‌تواند شامل رفتارهای خودتخریبی مانند خودکشی، افسردگی، اضطراب، عزت‌نفس پایین، خشم، خشونت، مشکل در تشخیص احساسات و... شود که همگی در شخصیت چی‌ان‌اونسو مشاهده می‌شوند.

اسدالله امرایی، مترجم پیش‌کسوت و پرکار کشورمان که آشنایی کامل به ادبیات معاصر جهان دارد، در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه رمان «ارکستر اقلیت‌ها» را قبل از ترجمه فرهادپور خوانده بود، گفت: «هم خود نویسنده رمان یعنی چیگوزی اوبیوما را می‌شناختم و هم کسی که از او تأثیر گرفته است یعنی چینو آچه‌به. آچه‌به را خودم اولین بار با ترجمه یک داستان کوتاه معرفی کرده بودم. آچه‌به نویسنده بسیار خوبی است که تمام جنبه‌های استعمار را در آثارش نشان داده است، ولی خب به نسل قدیمی‌تر تعلق دارد و نگاه‌های ضد‌استعماری ادبیات آن دوران با الان فرق می‌کند».

او ادامه داد: «مترجم به دلیل ذهن کنجکاوی که داشت، هر‌چه را که نفهمیده رفته دنبالش و آن را حذف نکرده است. حتی ساده‌ترین چیزهایی را که در داستان حیاتی نبوده و می‌شد از آن گذشت ‌نیز به دنبالش رفته تا مفهوم دقیق آن را بیابد و در زیرنویس آورده است. با اینکه در ادبیات غرب معمول نیست که زیر‌نویس بدهند، اما به دلیل فاصله‌ای که در این دو جهان وجود دارد، ما مجبوریم زیرنویس‌ها را اضافه کنیم».

امرایی در آخر تأکید کرد: «ما در این فضا با داستانی روبه‌رو می‌شویم که با آن همذات‌پنداری می‌کنیم. درواقع حرف‌های خودمان را از زبان دیگران می‌شنویم. اهمیت این ترجمه و این مترجم‌ها بیشتر به این دلیل است که ما دنبال خود گمشده‌مان می‌گردیم، به دنبال خودی که نمی‌توانیم در موردش حرف بزنیم. وقتی نمی‌توانیم درباره خودمان حرف بزنیم، می‌رویم می‌گردیم و خودمان را در این داستان‌ها پیدا ‌و بیان می‌کنیم».

کاوه فولادی‌نسب سخنان خود را مانند کیکی توصیف کرد که سه لایه مختلف را در خود دارد: رمان پسااستعماری و ترجمه آن مشابهت‌های داستان با فضای زیسته خوانندگان ایرانی، مقوله رمان و روایت و لایه روان‌شناختی. او تأکید کرد: «ما هیچ‌وقت مستعمره مستقیم یک کشور نبودیم، اما همه ما به نسبت ایران و شوروی سابق و روسیه امروز آگاه هستیم. لزومی ندارد قرارداد استعمار بسته شده باشد، کافی است ‌چنین نسبتی برقرار باشد تا خودمان را ذیل این موضوع ببینیم و به تجربه سرزمین‌های دیگر نگاه کنیم».

فولادی‌نسب تأکید کرد: «ما نیاز داریم‌ با آثاری مانند این بیشتر آشنا ‌شویم. آثاری که با زیست ما نزدیک‌تر است. ما کمتر سراغ آثاری مانند این رفتیم و کمتر ترجمه کرده‌ایم‌».

فولادی‌نسب با اشاره به شخصیت دیگر داستان گفت: «مشخص می‌شود که چگونه شرایط روزگار آدم‌ها را مجبور به کلاهبرداری می‌کند؛ یعنی آدم‌های ساده‌ای‌ که در مناسباتی پیچیده رفتارهای غیرطبیعی می‌کنند و این یکی دیگر از وجوهی است که ما خوانندگان ایرانی ۱۴۰۳ این رمان، با تمام تحقیرهایی که می‌بینیم، با آن احساس نزدیکی می‌کنیم. به‌خصوص مسئله مهم ما که به تناوب دوره‌های مهاجرت بزرگ داشته‌ایم. به‌ویژه اکنون ‌می‌شنویم که در پایتخت بیش از 70 درصد مردم به مهاجرت فکر می‌کنند و این کتاب، رمان مهاجرت هم هست؛ رؤیای مهاجرت به اروپا که حتی حاضر به فروش همه چیز می‌شود». فولادی‌نسب در انتها تأکید کرد: «مترجم خیلی خوب کتاب را ترجمه کرده و با توجه به پیچیدگی‌های زبانی، اجرای آن خیلی ارزشمند است».